به گزارش خبرنگار فرهنگی فارس دیشب آخرین برنامه «هفت» به تهیهکنندگی و اجرای فریدون جیرانی بود و از هفته آینده قرار است این برنامه با تهیه کننده و مجری جدید به کار خود ادامه دهد.
هفته گذشته بود که مدیر گروه اجتماعی شبکه سه از ادامه برنامه هفت با شکل جدید سخن گفته بود و مشکل جیرانی را هم درگیری وی در ساخت یک سریال تلویزیونی عنوان کرد.
خبرنگار فارس هم در تماسی با جیرانی علت رفتنش از هفت را پرسید که وی در پاسخ گفت: من یک سریال دارم (فصل بیپروایی) که مجبور هستم آن را بسازم و طبیعتا از یک زمانی نمیتوانم که به برنامه هفت بیایم اما برنامه هفت قرار نیست تعطیل شود.
وی تصریح کرد: رفتن من از برنامه هفت هیچ ربطی به هیچ نامه و مورد خاص دیگری ندارد. اصلا مورد حاشیهای دیگری وجود ندارد و من قبلا هم سر موضوع سریال با دوستان صحبت کرده بودم و طبعا من مجبورم که دیگر در برنامه هفت نباشم چون سریال فصل بیپروایی الف ویژه است و بخشهایی از آن در خارج از کشور تصویربرداری میشود.
اگرچه انتقاداتی نسبت به موضع گیری ها و مواضع وی در اداره برنامه هفت و پرداخت یکطرفه به برخی مسایل وارد بود با این حال «ساخت یک سریال» تمام ماجرای رفتن جیرانی از هفت از زبان خودش بود.
اما دیشب در برنامه هفت گویا ماجرا طور دیگری نمایش داده شد. اخم و ابراز علنی ناراحتی جیرانی از جابجایی وی و کنایه های پی در پی از زیرنویس برنامه گرفته تا پیامک و عنوان کردن قطع آن، فضای برنامه را تبدیل به رینگ بوکس یکنفره ای کرد که قهرمانش جیرانی بود.
جیرانی به بهانه آخرین برنامه، بی پرواتر و البته ژورنالیستیتر از گذشته به اصل نظارت در سینما حمله کرد و آن را «برخورد سلیقه ای با تفکر» نامید و با کنایه و غیر مستقیم به مهدی سجادهچی، با انتقاد از «هویت دادن به نظارت» در یک شورای صنفی، نظارت وی و دوستانش روی فیلمنامه ها را در قبال دریافت تسهیلات یا رشوه «برگزاری کلاس های مشترک»عنوان کرد.
او در ادامه در گفتوگو با جهانگیر الماسی عنوان کرد که باید هر کسی با هر تفکری بتواند در سینما فیلم بسازد و این مخاطب است که آن را می پذیرد یا خیر که الماسی در جواب، این برداشت جیرانی را «لیبرالیستی» عنوان کرد.
این رویکرد جیرانی البته در قسمت بزرگداشت ایرج قادری هم نمود داشت و ایرج قادری که تا زمان زنده بودنش فیلم های وی از سوی حتی دوستان و همفکران جیرانی تحویل گرفته نشد حالا پس از مرگش تبدیل به یکی از اسطوره های سینمای ایران شد و مدام از «بی مهری ها» به وی و سینمایش سخن به میان آمد.
اگرچه جیرانی به واسطه ساخت سریالی که قرار است از «پول دولتی» ساخته شود از برنامه هفت می رود ولی نوع اجرای برنامه دیشب وی نشان داد که «عدم صداقت» مشکل بزرگی است که برخی سینماگرها ولو با وجه روشنفکری به آن دچارند چراکه جیرانی یا باید گفتوگوی خود را درباره علت اصلی رفتنش ار «هفت» را تکذیب کند و یا عدم صداقت و سو استفاده از تریبون زنده را بپذیرد.
اما ماجرا یه روی دیگری هم دارد و آن اینکه کسی که اساسا به نظارت در سینما اعتقادی ندارد و آن را به سخره می گیرد و معتقد است هر کسی با هر اعتقادی باید فیلم بسازد و کسی هم معترض او نشود(چیزی که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد)، کسی که سینما را برای سینما می خواهد و اصولا اعتقادی به سینمای آرمانی ندارد طی دو سال بصورت زنده بیش از دو ساعت تریبونی در اختیار دارد و افکار خود را تبلیغ می کند.
جیرانی مثل خیلی دیگر از سینماگران شبه روشنفکر ما اعتقادش همین است و آن را پنهان نکرده و نمی کند. با این حال او می تواند همین افکارش را آزادانه در تریبون ملی تبلیغ کند و برای اساتید همفکرش بزرگداشت بگیرد و آنها را بری از نقد بداند و در آخر هم وقتی قرار است برای تولید سریالش از هفت برود با دستاویز قرار دادن آن همانند قهرمانی که دچار «تیغ تیز سانسور مبارزان با تفکر و آزادی» شده از مخاطبانش خداحافظی می کند.
این البته ارتباطی با جیرانی ندارد اگرچه او می توانست در این مورد صداقت بیشتری به خرج دهد اما این مشکل مربوط به متولیان رسانه ملی است که فردی با این خصوصیت می تواند چنین برنامه ای را در رسانه حکومت در اختیار داشته باشد و در هر برنامه هم بیانیه ضد حکومتی صادر کند.
شاید دلیل این ماجرا این است که هنوز هم دوستان مسئول مثل گذشته گمان می کنند که سینما همین است و برای داشتن یک برنامه سینمایی اولین و آخرین گزینه ما باز همین افراد هستند.