به گزارش پایگاه خبری 598، اواخر سال گذشته مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و ناپدید شدن پسرش را خبر داد. او زمانی که مقابل افسر پروندهاش قرار گرفت، گفت: بر سر موضوعی با پسرم اختلاف داشتم و مدتی از او خبری نداشتم تا اینکه از حدود دو ماه قبل هر چه با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم، جواب نمیداد و همین مسأله مرا نگران کرده بود. بنابراین تصمیم گرفتم به خانهاش بروم اما همسایههای او به من گفتند که آنها اسبابکشی کرده و به تهران رفتهاند. آدرس دقیقی از خانه پسرم پدرام نداشتم اما آدرس خانه پدرزنش را بلد بودم، وقتی به آنجا رفتم جواب درستی به من ندادند تا اینکه آدرس خانه پسرم را پیدا کردم.
راهی خانهاش شدم اما عروسم بدون اینکه مرا به خانه راه دهد مدعی شد پسرم سر کار است. چندین بار در ساعتهای مختلف مقابل خانه پسرم رفتم اما ماندانا، همسرش هر بار بهانه میآورد یا مدعی بود پسرم سر کار است یا اینکه به مأموریت کاری رفته است. آخرین بار که سراغ عروسم رفتم و باز هم بهانه آورد، به او گفتم یا از پسرم خبر میدهی یا شکایت میکنم که درنهایت ماندانا گفت پسرم برای پیدا کردن کار به ترکیه رفته و قصد داشته از آنجا به کشورهای خارجی برود.
مرد میانسال گفت: اما من صحبتهای عروسم را باور نکردم. پسرم با اینکه با ما مشکل داشت ولی به هر حال هر چند وقت یکبار تماس میگرفت و اگر میخواست به چنین سفری برود بیشک به ما خبر میداد. از طرفی عروسم با پسرم خیلی مشکل و اختلاف داشت، اصلاً او پسرم را وادار کرده بود تا خانهاش را که در شهرستانی اطراف تهران بود تغییر دهد و به تهران و نزدیکی خانه پدرزنش برود و خانه بگیرد. به نظرم آمد موضوع مهمی را از من پنهان میکنند.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی شهرستان محل سکونت قبلی پدرام شدند. یکی از همسایهها در تحقیقات گفت: پدرام و همسرش با هم اختلاف داشتند و صدای مشاجره و درگیری آنها مدام به گوش میرسید. پدرام راضی نبود به تهران برود و میگفت نمیخواهد در نزدیکی خانواده همسرش زندگی کند، اما با اصرار همسرش و به ناچار راهی تهران شد.
مأموران به تحقیق از ماندانا پرداختند و زن جوان همان حرفهایی را که به پدر شوهرش زده بود تکرار کرد.
درگیری مرگبار
به دستور بازپرس امیرحسین علیمردان، مشخصات مرد گمشده استعلام و مشخص شد وی از کشور خارج نشده است، بنابراین ظن کارآگاهان به زن جوان بیشتر و سرانجام وی بازداشت شد.
مانادانا که ابتدا منکر جنایت بود در برابر مدارک پلیسی لب به اعتراف گشود و گفت: من و شوهرم همیشه درگیری داشتیم او بداخلاق و عصبی بود با اینکه چند هفتهای از اسبابکشیمان گذشته بود اما هنوز خیلی از وسایلمان جابهجا نشده بود. روز حادثه برادر و پدرم برای کمک به خانه ما آمده بودند که دوباره با پدرام دعوایمان شد و او مرا جلوی خانوادهام کتک زد. پدر و برادرم با دیدن این صحنه عصبانی شده و او را به قدری کتک زدند که تقریباً نیمهجان شد.
در نهایت با کمک پدر و برادرم او را خفه کردیم. میخواستیم جسد را داخل کمد دیواری دفن کنیم اما ترسیدیم لو برویم. برادرم جسد را داخل خودرواش گذاشت و از خانه بیرون برد. بعد از ساعاتی برگشت و به من گفت جسد را به آتش کشیده است. از آنجا که همسرم رابطه خوبی با خانوادهاش نداشت، تصور نمیکردیم آنها پیگیرش شوند و تلاش داشتیم با سناریوی مهاجرت به خارج از کشور، مرگ او را برای همیشه مخفی نگهداریم.
با اعتراف زن جوان، پدر و برادر او نیز بازداشت شده و تحقیقات برای کشف جسد سوخته مرد جوان به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.