به گزارش پایگاه خبری 598، مهدی بختیاری، فعال رسانهای با انتشار رشته توئیتی در صفحه خود نوشت:
موساد بعد از 50سال رسماً اسناد و اطلاعاتی از جاسوسی اشرف مروان داماد جمال عبدالناصر (رهبر مصر) برای اسرائیل و هشدار او برای جنگ یوم کیپور رو منتشر کرده.
موضوع البته چیز جدیدی نیست ولی اگر می خواهید ببینید اشرف مروان کیه و چیکار کرده و ته ماجرا چی شده این رشته توئیت رو بخونید
بعد از جنگ6روزه که اسرائیل در یک عملیات ضربتی ارتش سه کشور عربی (مصر، سویه، اردن) را شکست داد و صحرای سینا، بلندی های جولان و کرانه باختری(خصوصاً اورشلیم) رو گرفت؛ 6 سال بین اسرائیل و اعراب جنگ فرسایشی وجود داشت.
ناصر (بزرگترین دشمن اسرائیل) در این فاصله درگذشت و انور سادات جای او را گرفت و به شکل محرمانه با همکاری سوریه، آماده یک جنگ تمام عیار برای جبران جنگ 6روزه شد.
این وسط اتفاقات جالبی هم افتاد ولی برای اینکه متن طولانی نشه، فقط به یکیش اشاره می کنم؛ سرنگونی هواپیمای لیبی توسط اسرائیل و قصد قذافی برای انتقام که داشت برنامه سادات رو خراب می کرد.
خلاصه بعد از 6 سال، مصر و سوریه آماده حمله شدند و اسرائیل هم بی خبر از همه جا، آماده عید کیپور می شد که یکی از بزرگترین اعیاد یهودیانه.
در اون مقطع، گلدا مایر نخست وزیر بود، موشه دایان وزیر امنیت (دفاع) و زوی زامیر رئیس موساد بود.
چند روز قبل از شروع جنگ، منابع مختلفی به صهیونیستها هشدار میدن که «جنگ در راهه» ولی این هشدارها جدی گرفته نمیشه.
ازجمله افرادی که به اونها خبر داد، ملک حسین اردنی بود.
این بشر که در خیانت در جهان عرب لنگه نداره، در یک جلسه محرمانه با گلدا مایر به او گفت که قراره جنگ بشه و همپیمانای سابقش رو فروخت.
اما از اون مهمتر، اشرف مروان داماد جمال عبدالناصر بود که چند دهه جاسوس اسرائیل بود.
این فیلم نوشت رو قبلاً درباره مروان تهیه کردیم.Download
مروان بعد از مرگ ناصر هم از مشاوران نزدیک سادات بود و تحت نام مستعار «فرشته»، اطلاعات رو به موساد می داد.
چند ساعت قبل از شروع جنگ هم با رئیس موساد (زوی زامیر) در لندن دیداری کرد و ریز ماجرا رو بهش گفت و حتی گفت در چه روزی و در چه ساعتی قراره جنگ شروع بشه؛ در روز عید کیپور!
باز هم دولت اسرائیل جدی نگرفت. از یک طرف در تحلیل هاشون گمان نمیکردن اعراب بتونن چنین جنگی رو شروع کنن و از طرف دیگه اگر در روز عید آماده باش می دادن و کشور رو در حالت جنگی می بردن و جنگ نمیشد، به شدت زیر سوال می رفتن.
برای همین تصمیم گرفتن چشمشون رو روی هشدارهای جاسوس هاشون ببندند.
ولی از اونجا که «شما وقتی چراغ رو خاموش کنی، واقعیت تغییر نمی کنه و فقط نمی تونی اون رو ببینی»، جنگ در روز عید کیپور آغاز شد و ضربات سنگینی به صهیونیستها وارد کرد که در فیلم نوشت بهش اشاراتی شده.
خلاصه، بعد از جنگ، کمیته حقیقت یاب برای تشخیص مقصرین تشکیل شد و دولت اسرائیل به شدت زیر سوال رفت.
سران دولت سعی کردن همه گناه ها رو بندازن گردن الی زئیرا رئیس وقت آمان (اطلاعات ارتش) ولی فضا اینقدر برای دایان و مایر سخت شد که مجبور به استعفا شدن و دولتشون سقوط کرد.
مروان هم تا سالها بعد همچنان جاسوس موساد ماند و خبر می داد و دلار می گرفت.
آرون برگمن (نویسنده اسرائیلی) در کتابش (جاسوسی که سقوط کرد)، برای اولین بار هویت مروان رو افشا کرد و با خودش هم مصاحبه کرد که کتاب جالبیه و توصیه می کنم بخونیدش
اشرف مروان بعدها در یک حادثه مشکوک از بالکن خانه اش افتاد و مُرد.