کافه سینما-امیر قادری: پیش از این در مقالهها و یادداشتهایی در کافه سینما درباره اتفاقهای دور جدید برنامه هفت در سال تازه منتشر کردهایم. از جمله یادداشتهایی که درباره حضور افرادی با گرایشهای گوناگون در حال بحث با یکدیگر نوشتم. و ابراز خوشحالی کردیم از این که باب بحث در رسانه ملی گشوده شده، و گروههای مختلف فکری و فرهنگی و اجتماعی، در این بحثها نماینده دارند. این نشان از فرهنگی زنده و رو به رشد است که طبقههای مختلف، در حال زورآزمایی فکری نتیجه بخشیاند که گروههای فکری مختلف را جذب میکند. و در این باره نوشتم که در غیاب و تنبلی فکری روشنفکرهای قدیمی، جریانهای سومی در حال شکل گرفتن است که با گرایشهای تازه مذهبی و مدرن تازه، در حال پر کردن جای حالی گذشته است و این را میشود در برنامه هفت دید.
و در چند روز گذشته، این جریان شناسی کافه سینما تایید شد. در این پست، که امروز خبر یک شده، یادداشتها و مقالههایی خواهید خواند در واکنش به این برنامه و به نامه سرگشادهای که 20 رسانه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ضمن نقد آن چه 'مواضع جانبدارانه' مجری و عوامل برنامه 'هفت' در حمایت علنی از جریان روشنفکری سینما، خواندهاند؛ با معرفی 'مجید شاهحسینی' و 'وحید جلیلی' به عنوان نمایندگان خود خواستار مناظره با عوامل این برنامه در یک برنامه مستقل شدهاند. به قول یکی از کاربران کافه سینما اتفاق مبارکی است که به جای درخواست برای تعطیلی یک برنامه، گروههای مختلف پیشنهاد مناظره را در آن میدهند.
حوصله کنید و این نامهها و یادداشتها و گفتگوها را بخوانید. در دوران مهم و هیجان انگیزی به لحاظ فرهنگی زندگی میکنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای مهندس ضرغامی
همانطور که حتما مستحضر هستید، دو سال پیش با پیگیری جناب آقای جیرانی و البته چراغ سبز جنابعالی، برنامهی سینمایی «هفت» به عنوان مهمترین تریبون سینمایی کشور آغاز به کار نمود. برنامهای که آغاز به کار آن با استقبال اهالی هنر و رسانه توام شد و تقریباً تمام طیفهای فکری آن را اقدام و تدبیری صحیح در جهت پرداخت به موضوع فوقالعاده استراتژیک و حیاتی «جایگاه سینما در نظام جمهوری اسلامی» ارزیابی کردند.
اما امروز با گذشت دو سال از آغاز به کار این برنامه، آنچه که ما از حکومتیترین تریبون سینمایی نظام میشنویم، همان گفتمان آشنای سی و چند سالهای است که در ضد حکومتیترین رسانهها هم با این صراحت گقته نمیشود. میپرسید کدام گفتمان؟ همان گفتمان آشنای «وااسفا از سینمای حکومتی» عدهای دست تا آرنج در جیب حکومت. همان گفتمان دروغین شبه روشنفکران این دیار که «سینما را چه به سیاست؟» آن هم در سینمایی که پر شده از خرده شعارهای جریانات سیاسی «من مخالفم پس هستم». همان ادبیات «تهران فقط ونک دارد، چون برج دارد!» آقای جیرانی که با افتخار این استدلال به غایت مضحک را به نام خود ثبت میکند.
آقای ضرغامی! نشنیدید که در برنامهی هفت، گفتمان «اسکار پرستی» و «حمام آفتاب گرفتن زیر نخل طلا» کنداکتور تلویزیون حکومتی را پر کرده است؟ ندیدید که برخورد آقای جیرانی در مواجه با کارگردانان انقلابی چقدر با مواجههی ایشان با همفکرانش همچون سیروس الوند و داریوش مهرجویی متفاوت است؟ ادبیات «سیب و سلما نفروخت، پس متدینین کجایند؟» را چطور؟ راستی چرا آقای مجری، «قلادههای طلا» و پرفروش شدن آن را نشان پررنگ بودن یک دیدگاه و طبقه در جامعه نمیگیرد؟ نکند آن هم از نظر ایشان تنها یک فیلم جاسوسی و قهرمان محور است؟ اصلاً مجری یک برنامهی سینمایی مگر میتواند در باب اکثریت یا اقلیت بودن برخی طبقات اجتماعی و تضعیف عامل مذهب و سنت در جامعه نظر صائبی داشته باشد؟ آیا در این زمینهها کارشناسان خبرهای وجود ندارد؟
راستی چطور به گوشتان نمیرسانند که در همین برنامهی «هفت» و در ویژه برنامهی سینمای دفاع مقدس، سوال سرتاپا غلط «چرا سینمای دفاع مقدس دیگر مخاطب ندارد؟» سر داده میشود و جالب آنکه وقتی «اخراجیها»، «عقابها» و «کانیمانگا» را برایشان مثال میزنی، میگویند این پرفروشها که دفاع مقدس نبودند! فیلمهایی بودند با مایههای انتقادی و قهرمان پروری! اصلاً چرا مجری برنامهی «هفت» این همه در باب ناکام بودن سینمای دفاع مقدس اصرار دارد؟
آقای ضرغامی! هنگامی که آقای جیرانی در برنامهی اخیر «هفت» (مورخ8/2/91)، جنبش نود و نه درصدی را ساخته و پرداختهی رسانههای داخلی عنوان کرد و آن را به سخره گرفت، چه احساسی داشتید؟ مگر نه اینکه چنین گزارهای به معنای دروغگو بودن و دروغساز بودن رسانهی ملی است؟ راستی این رسم کدامین رسانهایست که خود خویشتن را به دروغگویی متهم میکند؟ نکند این هم از دیگر معجزات مدیریت شما در ادارهی رسانهی ملی است؟
آقای ضرغامی! چگونه است که دو هفته پس از حضور آقای دکتر کوشکی در برنامهی «هفت» (مورخ 25/1/91) و بازگویی بخشی از انتقادات طیف ارزشی به این سینما، آقای جیرانی در غیاب او، جواب ایشان را میدهد؟ مگر نه اینکه آقای جیرانی در همان جلسهی مناظره بین دکتر کوشکی و علی معلم حضور داشته و میتوانسته پاسخگوی انتقادات ایشان باشد؟ نکند گزندگی برخی از این انتقادات، آن قدر بر آقای جیرانی و همفکرانشان در اتاق فکر ناشناختهی این برنامه سخت آمده و موجب هراس شده است که با گذشت دو هفته، همچنان تلاش میکنند تا از اثرات آن بکاهند. راستی! به نظر شما پاسخ دادن به انتقادات یک فرد و یک جریان در غیاب او، اخلاقی است؟ چگونه است که وقتی یک نفر از جریان ارزشی در برنامهی «هفت» حضور پیدا میکند، مجری برنامه بیطرفیاش را فراموش کرده و با بیپرواترین لحن به انتقاد از او میپردازد؟ آیا مشی آقای جیرانی در قبال دیگران نیز به همین شکل است؟
آقای ضرغامی! حقیقت آن است که جریان ارزشی منتقد به سینما در پاسخ اظهارات آقای جیرانی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این جریان برای گفتمان «آرمان شما با واقعیت جامعه متفاوت است» جواب دارد. برای سوال «سینمای ایران چرا مخاطب ندارد؟» پاسخگوست. برای نظریهی غلط «مشکل این سینما ممیزی است» مثالهای نقض زیادی در آستین دارد... اما مسئله اینجاست که آیا مجالی عادلانه برای پاسخگویی ما در برنامهی «هفت» در حضور نمایندهی جریانهای دیگر فراهم میشود؟
آقای ضرغامی! آنچه که ما در برنامهی «هفت» دو هفته پیش دیدیم، نمونهای امیدوارکننده از یک دیالوگ بین دو جریان با عقاید مختلف بود که قطعاً میتوانست به این سینما کمک کند؛ گرچه عملاً مناظرهای بین دو نفر در برابر یک نفر بود و مجری برنامه همه کار میکرد الا مجریگری یک مناظره که قاعدتاً اولین اصل آن بیطرفی است؛ چنانکه آقای جیرانی در همان ابتدای برنامه، دکتر کوشکی و همفکران ایشان را به «ژدانوف» در حکومت استالین تشبیه نمود. اما با همهی این احوالات، ما به همین حداقل هم راضی بودیم. لکن، برنامهی هفته گذشته نمونهای از بیظرفیتی جریان روشنفکری در قبال انتقادات جریان ارزشی و مصداق بارز یک بیاخلاقی رسانهای بود.
آقای ضرغامی! از آنجا که فرجام این بحث در باب سینمای ایران را همچنان ناتمام میدانیم و انتظار داریم در قبال بیاخلاقی صورت گرفته، وقتی برای پاسخگویی نمایندگان جریان ارزشی منتقد به سینما برای پاسخگویی به شبهات ایجاد شده و تنویر افکار عمومی فراهم شود، از دست اندرکاران برنامهی «هفت»، آقای جیرانی و همفکرانشان دعوت به مناظره میکنیم تا در فضایی عادلانه، نمایندگان این دو جریان نظرات خود را در باب اوضاع سینما برای مردم شرح داده و وجدانهای آگاه خود در این موضوع قضاوت کنند.
به همین منظور آقایان «مجید شاه حسینی» و «وحید جلیلی» به عنوان نمایندگان جریان ارزشی منتقد به سینما، برای مناظره با نمایندهی جریانات دیگر در یک ویژه برنامهی مستقل پیشنهاد میشوند. امید است که رسانهی ملی با عملکرد صحیح خویش ثابت نماید که علاقهمند به تبیین شایستهی اوضاع و مشکلات سینمای ایران و نیز جامه عمل پوشاندن به مطالبهی مقام معظم رهبری در باب کرسیهای آزاد اندیشی است و در این باره، حاضر به جانبداری از یک جریان خاص نیست. بدیهی است که رد پیشنهاد مناظره، افکار عمومی را به نتایجی قابل پیشبینی در قبال میزان صداقت دست اندرکاران برنامهی «هفت» و مسئولین سیمای جمهوری اسلامی خواهد رساند. والسلام.
والسلام.
سایتها و خبرگزاریهای: نسیمآنلاین، رجانیوز، مشرقنیوز، تریبون مستضعفین، نشبکه خبر دانشجو، آوینی فیلم، خبرنامه دانشجویان، برهان، 598، مطالبه، جوانآنلاین، و همچنین
ماهنامه سینما رسانه، ماهنامه راه، ماهنامه زمانه، روزنامه جوان، هفتهنامه یالثارات، هفتهنامه 9دی، مرکز راهبردی جبهه فکری انقلاب، دبیرخانه جایزه سینمایی انقلاب اسلامی، دبیرخانه دائمی جشنواره مردمی فیلم عمار، گروه فرهنگ و ادب پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
از سوی دیگر ابراهیم فیاض در گفتگو با «نسیم»، ضمن همراهی با رسانههای جبهه فرهنگی انقلاب در نقد برنامه 'هفت' گفت: صدا و سیما با حذف نیروهای حزباللهی و ممنوع التصویر کردن آنها در مسیر ترویج اباحیگری و غربزدگی گام بر میدارد.
محمدتقیفهیم، منتقد هم گفته مجری برنامه 'هفت' در حوزه سینما، محافظهکار و اهل بده و بستان است و در حوزه سیاست هم میخواهد خود را لیدر اپوزیسیون داخلی نشان دهد/ درخواست مناظره با عوامل برنامه، حداقل درخواستی است که میشود از تلویزیون کرد.
"تریبون مستضعفین" نوشت: مناقشاتی که این روزها بر مهمترین برنامه سینمایی رسانه ملی سایه انداخته، سینمای دولتی و بحثها و حواشی پیرامون آن است. در این میان متاسفانه عوامل و به خصوص مجری برنامه به جای آنکه در مقام یک ناظر بیطرف قرار گیرد، خود به عنوان یکی از طرفین دعوا وارد معرکه شده و با مفهوم «سینمای دولتی» به جنگ سیاستگذاری حاکمیت در سینما رفته و از داخل حاکمیتیترین رسانه جمهوری اسلامی -صدا و سیما- تمام قد علیه جهتدهی و سیاستگذاری همان حاکمیت در عرصه سینما موضعگیری میکند.
در پاسخ به مغالطات این برنامه باید عنوان داشت در جهانبینی حاکمیت دینی، سینما و هر ابزار دیگر فرهنگی امور ایزوله و منفکی نیستند که در فضا رها شده و با استدلالاتی نظیر عدم دخالت حاکمیت در آن، آن دست نامرئی آداماسمیتی خود به تنظیم و رتق و فتق امور بپردازد. مفهوم حاکمیت در منظومه معرفتی دینی، در برابر فرهنگ جامعه مسئولیت مستقیم دارد.(در نامه ۵۳ نهجالبلاغه صراحتا به این مسأله اشاره شده است) این نکته درست بر خلاف دیدگاههای فرهنگی لیبرالمآبانهایست که برنامه «هفت» با دفاع از آن هرگونه سیاستگذاری حاکمیت در سینما را مورد نقد قرار میدهید.
جناب آقای جیرانی! چگونه ممکن است از حاکمیت انتظار سرمایهگذاری و تامین هزینه و بودجه در سینمای نحیف ایران را داشت ولی با نظارت و سیاستگذاری همان حاکمیت در همان سینمایی که به مدد همین سرمایهگذاریهای دولتی زنده است شمشیر کشید و با چماق «سینمای دولتی» به جنگ سیاستگذاریهای فرهنگی رفت؟! گویی حاکمیت فقط نقش عابربانکی را دارد که قرار است فقط تامینکننده نیازهای اقتصادی این سینما باشد و آنگاه که سخن از نظارت و تامین محتوا به میان میآید، همین سینمایی که به نفس بودجههای حاکمیت زنده است به نقد سیاستگذاریهای حاکمیتی بپردازد. نمیتوان از حاکمیت انتظار داشت که هزینههای سینما را تامین کند ولی هیچ نظارت و سیاستگذاری در آن نداشته باشد.
جناب آقای جیرانی! شما در مقام نقد دخالت حاکمیت در سینما معتقدید که این سینما برآمده از جامعه است و در نهایت به سمت ارزشهای و نظام هنجاری همین جامعه حرکت میکند ولی سوال اصلی دقیقا همینجاست که چگونه ممکن است از سینمایی که قشر عظیمی از جامعه در آن نادیده گرفته میشود انتظار داشت که خود به خود در درازمدت در جهت منافع فرهنگی و اجتماعی همان قشر عظیمی حرکت کند که در آن نادیده گرفته میشود؟! مگر غیر این است که شماری زیادی از مردم همین جامعه از داشتن سینما محرومند. مگر غیر آن است که در جامعه ۷۰ میلیونی فعلی، پرفروشترین فیلمها، به زحمت به مرز یک میلیون تماشاگر میرسند؟! حال چگونه ممکن است سینمایی که در بهترین حالت و رویاگونه، یک هفتادم جامعه با آن ارتباط برقرار میکند به سمت هنجارها و موضوعات بطن اصلی جامعه حرکت کند؟!
این هم طرحای است که در سایت نسیم در اشاره به همین ماجراها منتشر شده است: