وی ادامه داد: مگر این همه مسئول که انتخاب میشوند کار خلاف نمیکنند؟ همه اشتباه میکنند. من گوشت تلخ وزارتیها بودم. نماینده دادستان درست میگوید که من به خاطر رفتن وزیر ..... 2 درصد را کم کردم.
متهم گفت: اگر تمام بازپرسهای دنیا هم جمع شوند قبول نمیکنم که رشوه دادم، اگر «ر» زنده بود میگفت که 2 درصدی که کم شد قرار بود به چه کسی در وزارت راه داده شود. من 10 میلیون حقوق و 10 میلیون پاداش میگرفتم و 70 میلیون صحت ندارد.
قاضی پرسید: پس 50 میلیونی که هرماه به حسابت میآمد چه بود که متهم در جواب اظهار داشت: آن پول را خسروی به من میداد که بین معاونان و پرسنل تقسیم کنم. کاش به جای این سیاهلشگرهایی که در دادگاه هستند مدیران میآمدند.
متهم خطاب به قاضی گفت: شما هم اگر دادگاه را خوب اداره کنی از سوی رئیس قوه پاداش دریافت خواهی کرد.
قاضی سراج با بیان اینکه مطمئن باش پاداشی در کار نیست، از متهم خواست درباره خودروی سوناتا توضیح دهد که متهم گفت: من آن را پس دادم.
سراج از متهم خواست کنترلش را حفظ کند و عصبانی نشود که متهم در جواب گفت: این عصبانیت از تأثیرات موجگرفتگی است. آن موقع که در سال 62 میدان مین باز میکردم یکسری از این افراد نبودند.
قاضی سراج در جواب گفت ما سابقه درخشان شما را قبول داریم که متهم گفت: اگر قبول داشتید من را 4 ماه در انفرادی حبس نمیکردید.
وی ادامه داد: «ب.ب» گفت برای من یک سوناتای جیگری بخرند اما من آن را فروختم و شاسی بلند خریدم. آقای قاضی، نماینده دادستان هم مانند من دیوانه است.
فراهانی گفت: ما که درخواست تخفیف مجازات کردیم.
متهم ادامه داد: چقدر بدهیم که از ما تعریف نکنید؟ مگر میخواهید سر مرغ ببرید؟
بعد از اخذ آخرین دفاع از این متهم، نوبت به رسیدگی به اتهامات متهم بعدی رسید.