کد خبر: ۵۱۶۶۱
زمان انتشار: ۱۳:۰۴     ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
تحلیلی از پیام فضلی نژاد:
اتاق فکرهای مسموم در رسانه های وابسته به دولت از جمله خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران با نشر چنین اخباری بدون اینکه به اصل شعر و سابقه شاعر و مجموع عملکرد او بپردازند، اهداف سیاسی ناصوابی را دنبال می کنند که گویای یک خط مشی بیمار فرهنگی است.
"صراط" - گونتر گراس در شعری که اخیرا از او در باب «صلح» منتشر شد می گوید «دلبسته اسراییل است» و «دلبسته خواهد ماند»! متاسفانه برخی از خبرگزاری ها و روزنامه های دولت به شعر گونتر گراس پوشش ویژه دادند و آن را صرفا در حمایت از ایران تلقی کردند و نوشتند که برنده صلح نوبل از ایران حمایت کرده است! جالب است که روزنامه ایران یکی از معدود روزنامه هایی است که پس از انتشار این شعر، واکنش گونتر گراس به نتانیاهو را منتشر کرده است. در این واکنش، گراس مجددا تاکید میکند که کاری با صهیونیست ها و قوم یهود! در اسراییل نداشته و فقط با سیاستهای دولتی که در شعرش نیز گفته به آن دلبسته خواهد ماند، معترض است و بس!!!
با سابقه ای که از روزنامه ایران در زمینه ترویج چنین مواضعی است، صراط معتقد است آن را باید یک بازی مرموز پنهان در صحنه ادبیات و شعر - آن هم در عصر جنگ صهیونیسها علیه ایران- تلقی کرد و دادن عنوان شاعر صلح توسط رسانه های دولت دهم یک کلاه گشاد است که بر سر مخاطبان می رود. کما اینکه روزنامه ایران برای خرید نشریاتش جوایزی مانند اهداء ماشین های گرانقیمت می گذارد که بیشتر قطعاتشان وارداتی و ساخت اروپاست و روزنامه ای که باید در سال «حمایت از تولید ملی» معرف محصولات خالص ایرانی باشد، خودش محصول خارجی جایزه می دهد!

پیام فضلی نژاد چندی پیش در جشنواره «ادبیات داستانی انقلاب» در حوزه هنری در سخنرانی ایراد کرده است که در آن به یافته های پژوهشی خود از نیمه پنهان داستان نویسان و شاعرانی مانند گونتر گراس، هاینریش بل، هرتا مولر و سابقه همکاری آنان با سرویس های جاسوسی لیبرال اشاره داده است. بدین ترتیب، به نظر می رسد گونتر گراس (شاعر محبوب رسانه های ارگان دولت) که به روایت پژوهشگر ارشد کیهان برای CIA کار می کرده و انتشار سند جاسوسی اشبه یک رسوایی اخلاقی و افتضاح و انزوای سیاسی ۱۰ ساله برای وی در جهان انجامید، بازی مرموز جدیدی را آغاز کرده است که یکی از انگیزه آن می تواند تجدید وجه برای خود باشد و نیز مشروعیت دادن به اسراییل با ژست یک معترض به سیاستهای دولت حاکم و دقیقا در زمانی که این رژیم جعلی در حال سقوط است!

جالب است که گونتر گراس در شعر خود تنها به گفتن جملاتی مانند به اسراییل «کشوری که به آن دلبسته ام و دلبسته خواهم ماند» بسنده نمی کند بلکه با فرض گرفتن مشروعیت یک رژیک جعلی، پیشنهاد همکاری ایران با رژیم صهیونیستی را در قالب یک سازمان برای «مسایل هسته ای- اتمی» می دهد!!! حالا جای این پرسش باقی است که چرا روزنامه های وابسته به دولت دهم از آن ذوق زده شده اند!

بنا بر اسنادی که فضلی نژاد در سخنرانی اش ارایه می دهد، گونتر گراش یک «نوبلیست جاسوس» است و در شبکه های اروپایی آلمان و فرانسه درباره رسوایی جاسوسی گونتر گراس و همکار داستان نویسش هاینریش بل چندین فیلم ساخته شده است. برخی از رسانه ها هم بدون عمد و صرفا از سر کار ژورنالیستی برای «پوشش یک خبر داغ» آن را منتشر کردند که حرجی بر آنان نیست، اما چرا رسانه های وابسته به دولت و بودجه های بی حساب و کتاب دولت دهم که ادعای ضدصهیونیستی دارند و از سویی هم «ریچارد کلایدرمن» را که در سرزمین های اشغالی (اسراییل) کنسرت گذاشته را تکریم و تجلیل می کنند، خود بانی و باعث برداشت های غلط از شعر گراس درباره وضعیت خاورمیانه (ایران و رژیم صهیونیستی) شده اند، مسلتزم بحثی جداگانه است.

صراط نیوز با توجه به پوشش گسترده همه رسانه ها به «شعر گونتر گراس در حمایت از ایران» ضمن احترام به همه همکاران خود (که اغلب با انگیزه های خیر به انتشار اخبار می پردازند)، از آن جهت که این بازی مرموز پنهان مانده بود و همچنین اسناد جاسوسی این «شاعر دلبسته اسراییل» در سخنرانی پیام فضلی نژاد به تازگی منتشر شده است، ضمن انتشار متن کامل این سخنرانی، معتقد است که اتاق فکرهای مسموم در رسانه های وابسته به دولت از جمله خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران با نشر چنین اخباری بدون اینکه به اصل شعر و سابقه شاعر و مجموع عملکرد او بپردازند، اهداف سیاسی ناصوابی را دنبال می کنند که گویای یک خط مشی بیمار فرهنگی است.

متاسفانه مادامی که تفکر فرهنگی تجلیل از امثال ریچارد کلایدرمن و گونتر گراس و... که سوابق و نوشته های صریح در دفاع از صهیونیسم دارند بر برخی محافل دولتی حاکم (البته با شعار تسامح و تساهل و تلقی غلط از جذب حداکثری) حاکم است، شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. این رویکرد، متاسفانه خود را بی نیاز از مطالعات تاریخی می بیند و به دلیل همین احساس بی نیازی، روزنامه ایران چندی پیش در یک ستون کامل به مسخره کردن شخصیت ها و رسانه هایی که در حوزه فراماسونری و مطالعات امنیتی و دشمن شناسی (که مورد تاکید رهبری است) پرداخت و اساسا تفکرات آنها را حاصل توهم توطیه نامید. این همان سیاستی است که روزنامه ایران در دولت اصلاحات نیز به کار گرفته بود و همچنان این خط مشی ادامه دارد؛ البته متاسفانه این بار در دولتی که با شعار اصول گرایی و از دل اصولگرایان متولد شد اما اکنون راه مهاجرانی سالهای وزارتش را می رود!

فضلی نژاد در یکی از فرازهای سخنرانی اش می گوید: اسناد جاسوسي گونتر گراس براساس «قانون آزادي اطلاعات» در سال، 2000م توسط سازمان سيا از طبقه بندي امنيتي خارج شد و حتي شبكه تلويزيوني فرانسوي- آلماني «آرته» كه رسانه اي نسبتاً مستقل در غرب است، فيلمي ساخت با عنوان «هاينريش بل: الماسي در كلكسيون سيا» و آنجا اسناد جاسوسي وي را نیز فاش كرد.«هاينريش بل» (برنده نوبل ادبيات سال 1979)، «گونتر گراس» (برنده نوبل ادبيات سال 1999)، «هرتامولر» (برنده نوبل ادبيات سال 2009) و «ماريو و ارگاس يوسا» (برنده نوبل ادبيات سال 2010) همان داستان نويساني هستند كه آنان را «10 نوبليست جاسوس» مي ناميم. اسناد تعاملات و ارتباطات آنان با CIA منتشر شده و بخشی از آنان در کتاب «ارتش سری روشنفکران» به تازگی توسط انتشارات کیهان منتشر شده و نیز پرونده پژوهشی گونتر گراس در آرشيو مركز پژوهش هاي موسسه كيهان نيز موجود است.

صراط با انتشار متن سخنرانی پیام فضلی نژاد در حوزه هنری می کوشد تا مخاطبان خود را از زاویه ای تازه و مستندات جدید با چهره هایی مانند گونتر گراس ، که یک شبه تیتر رسانه های دولتی با اهداف مشکوک سیاسی- فرهنگی برجسته و در ایران تبلیغ می شوند، آشناتر کند.

------

پیام فضلی نژاد در آغاز گفتار خود به رواج پدیده ای جدید نام «تولید ادبیات داستانی معترض» اشاره کرد که «گونتر گراس» یکی از بنیانگذاران آن است و گفت: در شهريور1388 رخدادي شگفت انگيز رخ داد كه ذهن پژوهشگران را كمتر به خود معطوف كرده است: «توليد ادبيات داستاني اعتراضي براي كودتاي مخملي». همزمان با بيستمين سالگرد فروپاشي ديوار برلين به عنوان نماد پيروزي «انقلاب هاي مخملي اروپاي شرقي» و ثانياً در همان روزي كه «روز مبارزه با فاشيسم» نام دارد و ثالثاً دقيقاً در شهريور 1388 و اوج «فتنه سبز ماسوني» در ايران، جايزه نوبل ادبيات به «هرتا مولر» رسيد تا چنانكه مفسر «خبرگزاري آسوشيتدپرس» در همان روز مي گويد از «جنگ آزادي خواهانه آمريكا براي نابودي ديكتاتوري ها خصوصاً در اروپاي شرقي ستايش گردد.» بنياد نوبل رسماً از رمان هاي مولر كه براي مبارزه با استبداد در اروپاي شرقي و جهان نوشته شده، تجليل كرد و خصوصاً كتاب «سرزمين آلوهاي نارس» كه سال 1386 در ايران توسط «غلامحسين ميرزاصالح» با عنوان «سرزمين گوجه هاي سبز» ترجمه شد و «انتشارات مازيار» آن را به بازار كتاب فرستاد، دقيقاً از نمونه آثار ادبي توليد شده براساس استراتژي كودتاي مخملي است. اين كتاب روايت هراس آور مولر از زندگي 5دانشجوي جوان رومانيايي است كه در برابر سازمان امنيت حكومت نيكلا چائوشسكو مي ايستند و تكنيك هاي براندازي نرم را آموزش مي دهد؛ يا كتاب «نفس هاي بريده» كه به نسل جديد كودتاهاي مخملي مثل «انقلاب نارنجي اوكراين» مي پردازد، اين آثار بسيار مورد ستايش قرار گرفت و مبناي اهداء نوبل به مولر است. البته نويسنده در اين آثار به حمايت هاي آمريكا از گروه هاي دانشجويي و شبه نظامي براي سرنگوني دولت روماني نمي پردازد، اما مبارزات آنان كه آموزش تكنيك هاي براندازي نرم است، تصوير مي كند.
مولر در هنگام گرفتن جايزه نوبل از توليد يك «ادبيات جديد» سخن مي گويد و در توضيحش ادامه مي دهد «ادبياتي براي مبارزه با رژيم هاي مخالف با ليبراليسم و آزادي خواهي». در «بيانيه بنياد نوبل» با موضوع شرح دلايل انتخاب مولر مي خوانيم كه او «به خاطر تصوير چشم اندازي از زندگي ستم ديدگان تحت يك نظام ديكتاتوري و محروماني كه زندگي شان مصادره شده، از راه صراحت نثر و ايجاز شعر» مفتخر به دريافت اين جايزه شده است.


پژوهشگر موسسه کیهان افزود: هدف نوبل ادبيات 2009 هدف مشخصي است كه در ايران توسط مافياي ادبي «مديا كاشيگر» و «سفارت فرانسه» در ماهنامه «مهرنامه» دنبال مي شود. شايد براي عده اي، تاريخ غرب تاريخ عجيب و غريبي به نظر آيد، چون رمان نويسي كه سال ها پيش يك خائن به آرمان هاي بينوايان شناخته مي شد، امروز مستحق ستايش معرفي مي شود، آن هم به خاطر تصوير زندگي محرومان. با اينكه در روماني مولر هنوز چهره اي به شدت منفور است و كتاب هايش هواداري ندارند؛ چنانكه حتي چند وقت پيش، رومانيايي ها به رمان «گذرنامه» او شديداً اعتراض كردند. مولر از هنگام
دريافت جايزه نوبل ادبيات، كاملا روي «مسئله ايران» متمركز شد و در همان روز اعلام نامش به عنوان برنده جايزه نوبل، در گفت وگوي تلفني با «بنياد نوبل» مي گويد به مبارزان ايراني كه در جدال با جمهوري اسلامي هستند، فكر مي كنم! يا 6روز پس از گرفتن نوبل و در «نمايشگاه كتاب فرانكفورت» تكرار مي كند: «فكر كنيد به ايران، جايي كه جنايتكاراني كه بايد خودشان محاكمه شوند، ديگران را به دادگاه مي كشند، زنداني مي كنند و حتي به قتل مي رسانند.» از اين منظر، بايد آتش انقلاب هاي مخملي براي رسيدن به آزادي ليبرالي شعله ور بمانند. اين همان سياستي است كه مولر معتقد است كه بايد درباره مسلمانان و جوامع اسلامي پيگيري شود. او مي گويد «نبايد از يادآوري سركوب و خفقان در رژيم هاي استبدادي (توتاليتر) مثل ايران دست برداشت، چون كه آن مضامين توسط بنيادگرايان مذهبي باز توليد شده اند و هنوز سايه ديكتاتورها بر سر ايرانيان سنگيني مي كند.»
فضلی نژاد در درباره اینکه چگونه «گونتر گراس» یک داستان نویس نوبلیست را برای سازمان سیا شکار کرد، اظهار داشت: «هرتامولر» در دهه.1970م توسط «هاينريش بل» و «گونترگراس» كه هر دو از داستان نويسان برجسته آلماني هستند، براي CIA شكار شد. اسناد جاسوسي بل و گراس براساس «قانون آزادي اطلاعات» در سال، 2000م توسط سازمان سيا از طبقه بندي امنيتي خارج شد و حتي شبكه تلويزيوني فرانسوي- آلماني «آرته» كه رسانه اي نسبتاً مستقل در غرب است، فيلمي ساخت با عنوان «هاينريش بل: الماسي در كلكسيون سيا» و آنجا اسناد جاسوسي وي را فاش كرد. فقط چند ساعت پس از اينكه «آكادمي سلطنتي سوئد» نام مولر را به عنوان برنده «نوبل ادبيات» اعلام كرد، در ميان خود نويسندگان غربي تلاش شد تا هويت اين بانوي رومانيايي- آلماني به عنوان يك جاسوس كاركشته آمريكايي فاش شود. يك رازگشايي بزرگ در راه بود و آن را «كشف جبهه اي جديد از كودتاي مخملي» در حيطه هنر و ادبيات مي توان ناميد. وانگهي، براي اين كار يك جمله در كنار چند قرينه سوءظن برانگيز كافي بود: مولر براي ستايش از انقلاب هاي مخملي و فروپاشي اروپاي شرقي آثار هنري را خلق مي كند. 20سال پيش از اين مولر، به اتهام جاسوسي براي سرويس اطلاعاتي آلمان فدرال (آلمان غربي) و تبليغ ايدئولوژي آمريكايي تحت تعقيب «سازمان امنيت» حكومت «نيكلا چائوشسكو» (مرسوم به سكريتات) در روماني بود. چنانكه خود مولر مي گويد ارتباط دائمي با سفارت آلمان غربي در بخارست اين اتهام را متوجهش كرد. او از اقليت هاي آلماني تبار روماني بود و اين شائبه قوي وجود داشت كه جاسوس آلمان ها باشد. از سوي مخالفان دولت نيز يك عامل نفوذي شناخته مي شد، چون سال 1979 به عنوان «منبع اطلاعاتي» پليس مخفي كمونيست ها انتخاب گشت و درباره رد يا قبول اين كار توسط مولر ترديدهاي جدي وجود دارد. خصوصاً اينكه در مقام يك مخالف، امتيازات ويژه اي از دولت حاكم گرفته بود و اين شرايطي غيرطبيعي به نظر مي رسيد. از سال 1984 تا 1987 سه كتاب داستان با نام هاي «تانگوي غم افزا»، «پاسپورت» و «فوريه پاپتي» منتشر كرد كه همه آن ها عليه فلسفه و حكومت كمونيستي بود و به خاطرشان 2جايزه ادبي «اسپكته» و «رآوريس» را از آلمان غربي گرفت.

نویسنده کتاب «ارتش سری روشنفکران به سرنوشت و فرجام شکار گونتر کراس برای سیا پرداخت و گفت: به گفته ريچارد واگنر، شوهر سابق مولر، دردهه 1980 خيلي از مردم روماني او را «حرام زاده» و «نمك نشناس» خطاب مي كردند. اين وضع هم از آثار ادبي اي ناشي مي شد كه براي دفاع افراطي از ليبراليسم مي نوشت و به زعم خيلي از رومانيايي ها، انتقادات مبالغه آميز و حملات راديكالي را عليه سنت ها و آرمان هاي عدالت خواهانه آنان تدارك مي ديد. سال 1987، وقتي ناآرامي هاي سياسي در روماني شدت يافت و بيم جنگ داخلي مي رفت، مولر از ترس جانش به برلين غربي گريخت و هيچ وقت به زادگاهش بازنگشت. آن زمان 35 سال داشت گرچه2 سال بعد از فرارش، همزمان با انقلاب هاي مخملي لهستان، مجارستان و چكسلواكي، در سال 1989 روماني نيز دستخوش انقلاب شد، اما نام مولر به عنوان زني مبارز در آلمان شهره گشت. شايد به اين دليل كه در همه اشعار و رمان هاي خود به سراغ تصوير جنايت هاي ديكتاتوري كمونيستي آن دوران مي رفت. «جنايت» چه به نام عدالت و چه به نام آزادي، البته پديده اي شرم آور بود كه ليبرال ها و كمونيست ها هردو از بانيان آن بودند. هرچند هنرمندانشان تنها نيمه اي از آن را تصوير مي كردند، درست مثل هرتام مولر، سال 1982 در نخستين مجموعه داستان هاي كوتاهش به نام «سرزمين پست» چنان چهره اي سياه و فاسد از زادگاه روستايي اش در روماني تصوير مي كند كه واقعا تهوع آور است. پس از انتشار اين كتاب تقريبا هر سال برنده يك جايزه ادبي از كشورهاي خارجي مي شد و تا كسي درنقشه راه ليبرال سرمايه داري حركت نكند، نامش در ليست جوايز معتبر قرار نمي گيرد، چه رسد به آن كه برنده نوبل شود. اما، همين هرتا مولر بين هموطنان خود چهره منفوري داشت و مردم روماني مثل يك «نفوذي بورژوازي» كه با توليدات سفارشي اش براي تبليغ فرهنگ سرمايه داري، قصد نابودي روياي محرومان را دارد، با او برخورد مي كردند. گرچه مولر خودش يك دهقان زاده بود، اما چپ گرايان او را «سگ زنجيري بورژوازي» مي خواندند، چون با آثارش به طبقه كارگر و طايفه ستمديدگان خيانت كرد. اگر در آن زمينه تاريخي برخورد مردم با هرتا مولر را تحليل كنيم، مي بينيم كه مسئله فقط ماركسيسم نبود، بلكه مسئله روياي محرومان بود كه برخي به غلط، آن را در آموزه هاي ماركسيستي متجلي مي ديدند، به هر روي هم اسناد پليس مخفي روماني در دهه 1970 و هم اسناد «بنياد هاينريش بل» و هم نگاه به رويه شكار جاسوسان توسط سرويس آلمان غربي براي سيا، همه اينها به ما مي گويند كه «هرتا مولر» جاسوس است، اما مسئله مهمتر از نگاه من، بسط ايدئولوژي سرمايه داري است كه مولر مأموريت گسترش آن را دارد.

عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان اذعان کرد: سازمان هاي جاسوسي آمريكا و انگلستان از رهگذر ورود به حوزه «ادبيات داستاني» دو هدف استراتژيك را تعقيب مي كردند. يكي، مصادره «كمونيسم» و ارائه قرائتي «غيرانقلابي» از آن تحت عنوان «سوسيال دموكراسي» بود و با حمايت از آثاري چون «خوشه هاي خشم» اين رويكرد را دنبال مي كرد. در اين فاز عملياتي، تمام هدف ليبرال ها ذبح «جوهر انقلابي» ادبيات داستاني ماركسيستي و مكتب «رئاليسم سوسياليستي» بود. دومين استراتژي آنان بسط «ايدئولوژي ليبراليسم» در جوامع هدف بود كه خواهيم ديد چگونه «نوبليست هاي جاسوس» مانند «هاينريش بل» و «گونتر گراس» به تحقق اين رويكرد مدد رساندند. شوراي امنيت ملي آمريكا در 14 دسامبر 1947 براساس دستورالعمل A4 وظيفه انجام «عمليات مخفي سياسي» را برعهده سازمان جاسوسي سيا گذاشت و اجراي قانوني با شناسه امنيتي 2/10 را به سيا سپرد. براي اجراي اين قانون جديد دپارتمان هماهنگي سياسي (OPC) تاسيس گشت تا به شكار جاسوس از ميان اديبان، داستان نويسان، فيلسوفان و روشنفكران بپردازد. رئيس اين عمليات، داستان نويسي مشهور به نام «آرتور كوستلر»(1905-1983) است؛ نويسنده كتاب «ظلمت در نيمروز» كه دادگاه هاي استالين در شوروي را به تصوير كشيده و روشنفكران سكولار در ايران براي ارائه چهره اي جعلي از سيستم قضايي جمهوري اسلامي، مدام به كتاب داستان او استناد مي كنند و به مقايسه تطبيقي دروغين ميان دادگاه هاي استالين و محاكم ايراني مي پردازند. كوستلر، سال ها به صورت رسمي و سري رئيس عمليات ويژه CIA در حوزه انديشه و هنر بود.


پیام فضلی نژاد درباره انتشار اسناد طبقه بندی شده سری درباره «۱۰ نوبلیست جاسوس» که نام «گونتر گراس» نیز در میان آنان است، گفت: در طول 60 سال گذشته «10 نوبليست جاسوس» با پروژه مشترك CIA و MI6 در حوزه ادبيات داستاني همكاري داشتند. «آندره ژيد» (نويسنده كتاب «مائده هاي زميني» و برنده نوبل ادبيات سال 1947)، «برتراند راسل» (اديب و فيلسوف معروف و برنده نوبل ادبيات سال 1950)، «آلبركامو» (نويسنده داستان «سقوط» و برنده نوبل ادبيات سال 1957)، «بوريس پاسترناك» (نويسنده داستان مشهور «دكتر ژيواگو» و برنده نوبل ادبيات سال 1958)، «جان اشتاين بك» (برنده نوبل ادبيات سال 1962)، «سولژنيتسين» (برنده نوبل ادبيات سال 1970)، «هاينريش بل» (برنده نوبل ادبيات سال 1979)، «گونتر گراس» (برنده نوبل ادبيات سال 1999)، «هرتامولر» (برنده نوبل ادبيات سال 2009) و «ماريو و ارگاس يوسا» (برنده نوبل ادبيات سال 2010) همان داستان نويساني هستند كه آنان را «10 نوبليست جاسوس» مي ناميم. اسناد تعاملات و ارتباطات آنان با CIA منتشر شده و بخشی از آنان در کتاب «ارتش سری روشنفکران» به تازگی توسط انتشارات کیهان منتشر شده و نیز پرونده پژوهشی گونتر گراس در آرشيو مركز پژوهش هاي موسسه كيهان نيز موجود است. غير از اين «10 نوبليست جاسوس» در سال هاي گذشته و با گشوده شدن بايگاني هاي امنيتي در سرويس هاي جاسوسي ليبرال، اسناد تعاملات امنيتي نويسندگان سرشناسي مانند «ميلان كوندرا» نويسنده كتاب «بار هستي» و «جان لوكاره» از معروف ترين نويسندگان ژانر پليسي - جاسوسي فاش شده است. همچنين پنج سال پيش سند عضويت «گراهام گرين» در سرويس MI6 منتشر شد؛ كسي كه خالق داستان شهير «آمريكايي آرام» است و با «كيم فيلبي» جاسوس دوجانبه اينتليجنس سرويس و KGB رفاقتي نزديك و ديرين داشت.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۴
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۲۰ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
حد اقل اینست که گو نتر گراس برای او لین بار از اسراییل به شدت انتقاد کرده است و این کشو ر جنا یا ت کار را مسئو ل ضا یع شدن حقو ق فلسطینیان می داند
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۴۷ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
خوب چرا اینو دوستانه به دولت یادآوری نمیکنید؟
پاسخ
محمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۴۰ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
از ناراحتی شدید و عکس العمل اسرایل میتوان فهمید که چه بلایی سر اسرایل اورده
پاسخ
محمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۱:۳۳ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
از ناراحتی شدید و عکس العمل اسرایل میتوان فهمید که چه بلایی سر اسرایل اورده
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها