به گزارش پایگاه 598، الف نوشت: طی روزهای گذشته سخنگوی محترم دولت به میان دانشجویان رفت و شعارهای تند آنها را با شکیبایی شنید و حتی در جواب به برخی از دانشجویان گفت شعار زن زندگی آزادی شعار ما هم هست. او حتی گفت علی کریمی مشکلی برای برگشتن به کشور ندارد!
این رفتار و گفتار آقای بهادری جهرمی با واکنش مثبت بخشی از افکار عمومی و بخشی از چهره های سیاسی مواجه شد. البته جای تحسین هم دارد؛ اما یک سوال مهم هم هست که باید به خصوص اهالی سیاست و به طور خاص تر چهره های سیاسی حاضر در اردوگاه اصول گرایی به آن پاسخ دهند و آن سوال این است که آیا اگر کس دیگری غیر از آقای بهادری جهرمی این تفسیر از شعار یادشده را ارائه می داد باز هم آنان فرد مفسر را مورد تشویق و حمایت خود قرار می دادند یا در خوش بینانه ترین حالت شروع به نقد او می کردند؟!
متاسفانه تجربه فعالان رسانه ای و تحلیلگران ناظر سیاست در ایران طی چند دهه گذشته میگوید اگر کسی غیر از آقای بهادری جهرمی و مانند ایشان مبادرت به شکستن کلیشه های رفتاری و اجتهاد در بیان مواضع رسمی می کرد در خوشبینانه ترین حالت یا طرد می شد یا مورد انتقاد شدید قرار می گرفت و این بزرگترین آفتی است که سال هاست دامنگیر عرصه تحلیل و نظر سیاسی در جبهه انقلاب شده است. شعارها و آرمان های انقلابی سال هاست که در قفس تنگ نوعی ظاهرگرایی، سطحی نگری و تصلب گرفتار آمده و کمتر کسی حاضر بوده است کلیشه های سفت و محکم این محدوده تنگ را بشکند و حرف نویی بزند چرا که در محاسبه هزینه و فایده این کار، ضرر این شجاعت فکری و نوآوری در بیان را بیشتر از نفعش قلمداد کرده است. برای عده پرشمارتری هم البته حفظ میز و صندلی و برخورداری از مواهب آن بر هر چیز دیگری ارجحیت داشته است!
جالب تر آنکه به محض شکسته شدن این کلیشه ها موجی از اظهار نظرهای مشابه به پیروی از آن گسیل رسانه ها می شود تا جایی که باید بیمناک بود که نکند کلیشه دیگری در رفتار سیاسی شکل بگیرد !
جای دوری نرویم در همین روزها گروهی از مدعیان انقلابی به رئیس مجلس تاخته اند که چرا به اندازه کافی درباره اتفاقات اخیر موضع گیری ( لابد از همان دست موضع گیری های معمول و رایج) نداشته است حال آنکه مروری بر اظهارت و مواضع اخیر وی نشان می دهد که حتی همین توقع نیز برآورده شده و چنین حمله ای وجهی ندارد. گویی در اردوگاه مدافعان انقلاب این باور در ضمیر عده ای عمیقا جایگیر شده که هر چه تند تر و داغ تر باشید و بیشتر به چهره های سیاسی شناخته شده بتازید بیشتر انقلابی خواهید بود. متاسفانه این باور فقط در اظهار نظر خلاصه نمی شود و در عرصه عملی نیز با بدست گرفتن جایگاه های مختلف اجرایی عرصه بر کسانی که می توانند در شرایط پیچیده امروز کشور کمکی باشند تنگ و تنگ تر شده است.
بدیهی است این سخنان به هیچ وجه به معنای بستن باب نقد به افراد و ساختارهای قبلی و غلط به جا مانده از دوره های مدیریتی پیشین در حوزه اجرایی از جمله رییس مجلس و دیگران نیست بلکه توجه دادن به روحیه غیر اخلاقی و عجولانه ای است که اگر قرار باشد مبنای نظر و عمل همگان باشد معلوم نیست داعیه داران این روحیه خودشان از عهده انتقادهای دیگران برآیند، داعیه دارانی که البته در برهه های مختلف خودشان مانع بزرگی در دامن زدن به روحیه نقد مسوولان در جمهوری اسلامی بوده اند. این روحیه غیرعقلانی و هیجانی فارغ از مصادیق آن برای مدت ها هر گونه نقد به تصمیمات اجرایی مسوولان کشور را تضعیف نظام تلقی می کرد و از آن پرهیز می داد و با تعابیر غلو آمیز از این مسوولان کیش شخصیت می ساخت اما در این سال ها ظاهرا مسیری برعکس را طی می کند و بنا دارد با بهانه و بی بهانه، درست و نادرست به همه بتازد و چیزی از سرمایه انباشته شده در عرصه اجرایی ( جز خود و همکیشان خود) باقی نگذارد!