به گزارش پایگاه خبری 598 به نقل از پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ نویس،
فرهنگ نویس/محمد مهدی اسماعیلی
همیشه پرداختن به بعضی اتفاقات که در دل جهان انسان رخ میدهد کار دشواری است؛ اما میشود با زبان شیرین هنر تلخترین حوادث را بیان کرد. در جشنواره فیلم فجر، امسال فیلمی با عنوان علفزار اکران شد که موضوع آن از همین طیف حوادث هست که در بالا بیان شد.
قصهی علفزار، نمایش علفهای هرز چیده نشدهای است که روز به روز تکثیر میشوند و تا زمانی که روی آنها سرپوش بگذاریم و نادیده بگیریم، دردی درمان نمیشود و وضعیت بدتر میشود.
بنابراین سخن گفتن درباره فسادهای انسان که هرلحظه متنوعتر و حتی حیوانیتر میشود، با هدف نشان دادن عواقب آن، پیشگیری و یا اصلاح، مثبت و مفید میباشد به شرطی که بیانکننده، توانایی مطرح کردن و نتیجهگیری درست را داشته باشد. بیان باید هدفمند و با زبان شیوای هنر باشد که علفزار هیچکدام را نداشت.
متاسفانه در این فیلم ذرهای از هنر و پرداخت هنری مشاهده نمیشود؛ فیلمنامه کشش چندانی ندارد، اگر پروندهی کیفری پیچیدهای را انتخاب نکرده بودند، هیچ امتیاز دیگری نداشت. کارگردانی، تصویربرداری و بازیگریها در حد معمول بود، بازی بازپرس هم ساده بود، فقط مادر معتاد فیلم درخشید و نقشش را قابل قبول ایفا کرد.
علاوه بر بحث فرمی و تکنیکی، از لحاظ محتوایی هم بسیار سخیف بود. ماجرای قصه بسیار رسوا گفته شد. سعی کرده بود با دخیل کردن آقای شهردار، ماجرا را به مباحث سیاسی گره بزند در حالی که شخصیت شهردار چندان پرداخته نشده بود و چند لحظه فقط با او به عنوان یک غریبه مواجه شدیم. تمام آنچه در شرع اسلام و حتی عرف جزء خطوط قرمز است، مثل شرب خمر، ارتباط بی حد و مرز با نامحرم و عمل زنا، به سادگی مطرح میشود؛ حتی در بخشی از فیلم ما را در دوگانگی این قرار میدهد که گروهی مشروب خورده و طرف مقابل به به آنها تجاوز کرده یا فردی از آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده، تا این را القاء کند که عمل گروه اول اصلا قبیح نبوده است. پایان فیلم هم هیچ نتیجهی مشخصی به مخاطب نشان نداد.
تجربهی اول کاظم دانشی ضعیف و تا حدودی ناموفق بود. اشاره به چنین موضوعاتی را باید هنرمندان متخصص، متعهد و باتجربه انجام دهند تا تاثیری بر جامعهی هدف بگذارد و بر کاهش اینگونه مفاسد، اثر مستقیم بگذارد.