به گزارش پایگاه 598، به نقل از مهر، در حالیکه محمد بنا و همکارانش در کادر فنی تیم ملی کشتی فرنگی تا قبل از رقابتهای جهانی ۲۰۲۲ صربستان خود را فاتح قله مسابقات و ایستاده بر سکوی نخست میدیدند، چرخ گردون بر خلاف میل آقای خاص چرخید و رؤیای قهرمانی او را بر باد داد.
ساختار تیمی که تا قبل از رقابتهای جهانی با تعاریف محمد بنا همه آنرا قهرمان بی چون و چرای جهان میدانستند، در عرض ۲۴ ساعت فرو ریخت و این تیم در غیاب روسها و ستارههایش نتوانست حتی یکی از سکوهای اول تا سوم را کسب کند!
بدین ترتیب در عمل مشخص شد تاکید و اصرار محمد بنا بر همان نسخه قدیمی یعنی انتصاب به جای انتخاب، باز هم غلط از آب در آمد و در واقع لشگری از فرنگیکاران از پیش شکست خورده و ناآماده راهی بلگراد شده بودند. تیمی خسته و بی روحیه که در نهایت بدون کسب مدال طلا و تنها با ۲ مدال نقره و یک برنز در ۱۰ وزن به کار خود پایان داد تا نشان دهد دوره تکروی و اصرار بر تصمیمات شخصی در کشتی تمام شده و این سیستم معیوب، نیاز به یک خانه تکانی در کادر فنی خود دارد.
متولیان فدراسیون کشتی نیز بیکار نماندند و بلافاصله بدون هیچ تعارف و توجیهی، کناره گیری محمد بنا را پذیرفتند. ناگفته نماند که فدراسیون نشینها تا حدی از رفتن او هم استقبال کردند تا بتوانند سرمربی جدیدی را برای رفع مشکلات سنتی و ساختاری کشتی فرنگی انتخاب و معرفی کنند.
به هر حال حسن رنگرز قهرمان اسبق کشتی فرنگی جهان بلافاصله بعد از پایان مدیریتش در اداره کل ورزش و جوانان استان مازندران به عنوان جانشین محمد بنا معرفی شد تا شاید روح تازهای در کالبد زخم خورده و نیمه جان تیم ملی کشتی فرنگی دمیده شود.
بی تردید هیچکس منکر زحمات و افتخارات محمد بنا در عرصه کشتی فرنگی ایران نیست و موفقیتهایی که او در طول سالهای سکانداری بر تیم ملی کسب کرد در تاریخ ورزش ثبت شده است، اما نباید فراموش کرد هر طرز فکر و برنامهای، مادام العمر نیست و تاریخ انقضا دارد و هیچگاه نمیتوان از یک نسخه همیشگی برای سالیان سال در عرصه مدیریت و مربیگری در ورزش سود برد. اتفاقی که به وضوح در بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو تبعات آن مشخص شد و همه دیدند همان تیمی که در المپیک قبلی در لندن، تاریخ ساز و طلایی بود، در المپیک ریو ناکام ماند و برخی ستارگانش همچون حمید سوریان و امید نوروزی با شکست مواجه شدند.
بی تردید محمد بنا میتوانست در شرایطی بهتر از رأس امور تیم ملی کشتی فرنگی کنار برود، به شرطی که رقبای رقابتهای جهانی را در غیاب روسها از پیش باخته نمیپنداشت؛ ملی پوشان را طبق همان شیوه همیشگی و سنتی، تجهیز و آماده نمیکرد؛ خود را تصمیم گیرنده اول و آخر کشتی فرنگی نمیدانست و از همه مهمتر اصل انتخاب را فدای انتصاب در تیم ملی نمیکرد. مطمئناً با رعایت همین نکات در صورت ناکامی هم مورد حمایت اهالی کشتی بود و شاید همچنان میتوانست به عنوان سرمربی در تیم ملی به کار خود ادامه دهد.