بولتن نيوز- سیدمجتبی نعیمی: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزیشان در حرم حضرت امام رضا (ع)، استراتژی اصلی امسال را تعیین کردند که همانا "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی"ست. طبق این رهنمود رهبری، ما موظف به این هستیم که تا حد امکان، کالای ایرانی بخریم و در شرایطی که جنس داخلی وجود دارد، به سمت اجناس خارجی نرویم.
در مقولهی گرایش به سمت تولیدات ایرانی، لازم است تا دو نوع کالای ایرانی را از هم قابل تفکیک کنیم: یک دسته از این کالاها که از لحاظ کیفیت و قیمت، نسبت به اجناس مشابه خارجی بهتر هستند و طبیعتاً گرایش مشتریها به سمت آنها امری عادیست. اما دستهی دیگری از کالاهای ایرانی را میتوان شناسایی کرد که به هر دلیلی، از مشابه خارجی خود در سطح پایینتری قرار دارند. حال، یا این وضعیت به کیفیت آنها برمیگردد و یا در شرایط کیفی یکسان، از قیمت بالایی برخوردارند.
در اینجا سوال بسیار مهمی مطرح میشود و آن اینکه آیا مصداق رهنمودهای رهبر انقلاب در خرید تولیدات داخلی، تنها کالاهای ایرانی هستند که از هر لحاظ بهتر از مشابه نمونهی خارجی هستند و یا اینکه این رهنمود، به تمامی اجناس داخلی تسری پیدا میکند؟ به عبارت دیگر، آیا نباید کالاهای ایرانی قرار گرفته در سطح پایینتر از کالاهای خارجی را بخریم؟
آنچه از مجموع فرمایشات رهبر انقلاب در این خصوص به ذهن میرسد آن است که باید از همۀ کالاهای ایرانی، با هر سطح کیفی حمایت کنیم و قرار نیست صرفاً از اجناس برتر ایرانی، حمایت شود. اما این جهتدهی رهبری با توجه به شرایط تفکیک دو نوع کالای ایرانی که ذکرش در بالا رفت، نشاندهندۀ آزمونی سخت است که پیشپای همهی ما ایرانیها قرار دارد. آزمونی که البته صرفاً مخصوص امسال نیست و امری همیشگی بوده و به نوعی، میتواند پشتوانهی اقتصاد ملی باشد. زیرا با تداوم آن میتوان انتظار افرایش کیفیت و کمیّت صنعت و اقتصاد ایرانی را داشت.
اما چرا آزمون سخت؟ چه چیزی باعث میشود تا موقعیت اقتصادی فعلی را میدان برتری آنهایی قرار دهد که مرد روزهای دشوار هستند؟
قضیه از این قرار است که وقتی پای کالای ایرانی با کیفیت در میان است و قرار است بین دو جنس وطنی و فرنگی، نمونهی داخلی که از قضا بهتر از مدل خارجی هست را انتخاب کنیم، سختی وجود ندارد. اما آنجایی که پای کالای خارجی با کیفیتتر از مدل ایرانی به میان میآید، عقلانیت اقتصادی کوتاه مدت میگوید که جنس بهتر را باید خرید (فارغ از داخلی یا خارجی بودنش). ولی رهنمود رهبر انقلاب که مبتنی بر عقلانیت اقتصادی بلند مدت است، به ما میگوید که باید جنس ایرانی را خرید، و اینجاست که انتخاب سخت میشود. انتخاب بین عقلانیت اقتصادی کوتاه مدت و رهنمود رهبری مبتنی بر عقلانیت اقتصادی بلندمدت.
حال تکلیف ما به عنوان یک ایرانی که قصد اعتلای میهن خود را دارد چیست؟ آیا باید تنها به اندازهی نوک دماغ خود آیندهنگر بود و لذتجویی امروز و فردای خود را معیار رفتارهای اقتصادی خود قرار دهیم؟ یا اینکه لازم است تا نگاه تاریخی داشته باشیم و برای پیشرفت ایران عزیز، افتخار ایثارگری در این زمینه را به کارنامهی اعمال خود اضافه کنیم؟
ما ایرانیها باید به فکر سالهای بعد این سرزمین باشیم و از نظر اقتصادی چارهای نداریم جز اینکه از همهی اجناس ایرانی خرید کنیم و در این میان، کالاهای داخلی را با توجه به همۀ معایب و محاسنش انتخاب کنیم. به عبارت دیگر، نباید بگوییم: "وقتی من از کالای ایرانی حمایت میکنم که بهترین کیفیت و پایینترین قیمت را داشته باشد." زیرا وقتی عمل دارای ارزش میشود که کالای ایرانی را با هر وضعی بخریم و صنعت ملی را در هر شرایطی پشتیبانی کنیم. در این شرایط است که از آزمون سخت پیشرو موفق بیرون میآییم و میتوانیم انتظار شرایط بهبودیافتهتری داشته باشیم.
البته اگر نگاهی به تاریخ صنعت در جهان داشته باشیم و یا به سیاستهای اقتصادی امروز کشورهای توسعهيافته و در حال توسعهي جهان بنگریم، متوجه میشویم که حمایت مردم یک کشور از یک کالای تولید شده در داخل نه تنها جزء سیاستهای اصلی کشورهای صاحب اقتصاد است بلکه به این حمایت به تدریج باعث بهتر شدن آن تولیدات هم میشود.
تجربه تاریخ اقتصاد جهان نشان می دهد که هیچ کشوری بدون توجه به اصلاح ساختار اقتصاد و حمایت از تولید ملی خود قادر به رشد شاخصهای اقتصادی و توان تجاری خود نبوده است و همان طور که "ژاپن" و "کرهی جنوبی" و "مالزی"، با حمایت از تولید داخلی خود، روند توسعه را طی کردهاند، اقتصاد ایران نیز باید به این مهم توجه کند و مسیر توسعه را باحمایت از کالا، کارگر و سرمایهگذار داخلی خود به پیش ببرد و باور کند که ایرانی باید جنس ایرانی مصرف کند.
بسیاری از قدرتهای اقتصادی دنیا هم اکنون از موقعیت جغرافیایی و یا منابع طبیعی حائز اهمیتی برخوردار نیستند. تبدیل شدن این کشورها به قدرت اقتصادی تنها در سایهی حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه داخلی محقق شده است.
مثلاً به روند تاریخی اقتصاد ژاپن نگاه بیاندازید. نگاهی به اقتصاد این کشور نشانگر آن است که منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی آن در شرایطی نیست که بتوان آن را به یک کشور برتر در اقتصاد دنیا تبدیل کند، بلکه این کشور، اقتصاد خود را در سایهی ایجاد شرایط جذب سرمایههای خارجی و به کار گرفتن آن در مسیر رونق تولید داخلی به چنین جایگاهی رسانده است. اقتصاد ژاپن بر پایهی کار، تلاش و حمایت از سرمایهی انسانی داخلی استوار شده و به چنین جایگاهی رسیده است.
این داستان معروف در تاریخ اقتصاد ژاپن آمده است که: «زمانی که ژاپنیها در تولید ظروف چینی ضعیف بودند و ظرفهای چینی بیکیفیت تولید میکردند، زنان ژاپنی برای حمایت از تولید داخلی، چینیهای بیکیفیت تولید داخل را خریداری کرده و پس از استفادهای کوتاه مدت، آنها را شکسته و دور میانداختند. حمایتهای مردم ژاپن از تولید داخلی باعث تقویت بنیهی اقتصادی این کشور شد.»
یا به عنوان مثالی دیگر، نگاهی بیاندازید به اتومبیلهای استفاده شده در کشورهای امریکایی. این سالها که به لطف رسانهی ملی، شاهد پخش فیلمهای مختلف هالیوود بودیم، نکتهای جالب در اکثر این فیلمها به چشم میخورد و آن اینکه غالب محصولات استفاده شده (بخوانید تبلیغ شده) در این آثار، ساخت کشور امریکاست، از جمله خودروهایی که در این فیلمها به نمایش در میآید. و این در حالیست که صنعت اتومبیل این کشور در مقایسه با کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و کرهی جنوبی در ردهی پایینتر یا برابر قرار دارد.
البته حمایت از تولید ملی یک روی قضیهی پیشرفت اقتصاد ماست. روی دیگر این سکه آن است که صنعت ما و تولیدکنندگان داخلی ما نیز باید به فکر بهبود کیفیت محصولات خویش باشند. به عبارت دیگر، انتظار میرود بعد از یک دوره حمایت مصرفکنندهی ایرانی از تولیدگر داخلی، در مرحلۀ بعد شاهد آن باشیم که کارخانههایی با سطح کیفی پایین، محصولات خودشان را بهتر کرده و جواب اعتماد و حمایت مشتریان ایرانی را با ارتقای محصولات خویش تا حد بالاترین استانداردهای تولید بدهند.