وبلاگستان 598، مجدالدین معلمی در وبلاگ
سه الف نوشت:
مصاحبه ی جنجالی آقای هاشمی رفسنجانی خواندنی است! جناب هاشمی چونان جوانی هجده ساله هر آنچه تخیل و آرزو به دل داشته و دارد بیرون می ریزد، انگار نه انگار هشت سال رییس جمهور مطلقه ی ایران بوده است و تصویری می سازد گویا بهترین وضع سیاسی، اقتصادی و بین المللی ایران در دوران ایشان بوده است. خوشبینانه این است که گذشت زمان ایشان را دچار فراموشی کرده است.
آقای هاشمی در این مصاحبه ده ها آرزوی نشدنی را بیان می کند که می خواسته و نشد! گویا دوران ریاست جمهوری ایشان چند ماه و چند روز بوده و هشت سال قدرت -آن هم از جنس اقتدارگرایانه و تمامیت خواهانه ی هاشمی- برای تحقق برنامه ها کم بوده است!!
سنگین ترین موج تورمی تاریخ ایران را فراموش کرده اند؟ جناب هاشمی دولت را با نرخ تورم ۹درصد آغاز می کند و در سال ۷۴ به تورم پنجاه درصد می رساند و میانگین تورم دوران هشت ساله جناب هاشمی بیست و چهار درصد بوده است. و این یعنی میانگین تورم دوران هاشمی ده درصد بیشتر از میانگین دوران احمدی نژادی است که آزادسازی قیمت بنزین و حذف یارانه ها را پیش گرفته است.
جناب هاشمی حتما مفتخر است که رفاه اجتماعی-اقتصادی را در ایران افزایش داده است ولی هیچ وقت از میزان شکاف طبقاتی در اول و آخر دولت خود سخن نمی گوید. هیچ وقت نمی گوید رفاه برای چه طبقه ای ایجاد شد و چه افرادی فقیرتر از دیروز شدند چرا که اصولا" قرار بود عده ای زیر چرخ های توسعه ی کشور له شوند تا توسعه ی مطلوب ایشان حاصل شود.
مهم ترین فراز سخنان آقای هاشمی ابراز علاقه به ایجاد رابطه با آمریکاست. استدلال ایشان هم این است که مگر آمریکا با چین و روسیه و اروپا چه فرقی دارد!؟ فی الحال بنای نگاشتن ردیه بر این به اصطلاح استدلال را ندارم. حتی اگر از موضع ایدئولوژیک انقلاب مبنی بر پرچمداری آمریکا بر جریان کفر و ظلم جهانی بگذریم، آنقدر کینه ی آمریکا نسبت به انقلاب ایران بدیهی است که تخاصم با آمریکا نیاز به استدلال ندارد. ظاهرا" آقای هاشمی هنوز دردمند انتخابات بوده، در توهم شعارهای سبزک هاست! و کینه ای عمیق از کشورهای چین و روسیه دارد!
البته این فراز سخنان جناب هاشمی عین حقیقت است. هاشمی می گوید: "بستن روزنامه ها برای من یک تابو بود." می توان متصور شد که ایشان راست می گوید چرا که اصولا" روزنامه ی مخالفی نبود که قرار باشد توقیف شود و همه رسانه ها و منابر و تریبون ها ثناگوی دولت ایشان و تصمیمات شان بودند. انجماد فضای سیاسی، عدم وجود احزاب و خاموشی دانشگاه ها در دوران ریاست جمهوری ایشان هنوز زبانزد است و جناب هاشمی از آزادمنشی خود خطابه می کند؟؟!
خدا را شکر دادگاه میکونوس و اتفاقات بعدی هنوز در خاطر ایشان هست. هر چند اذعان نمی کند که بدترین فضای بین المللی سی سال اخیر در دوران ایشان رقم خورد و هیچ اشاره ای ندارد که مسولیت ایشان و دولت شان در قبال مدیریت این واقعه چه بوده است!
از این دست یادآوری ها زیاد است. غرض از این تصدیع فقط تذکر این نکته بود که هر چند کسانی نخواهند واقعیات تاریخ نچندان دور را به یاد بیاورند واقعیت را نمی توانند و نباید تحریف کنند. دوران هاشمی یکی از مراحل پیش رونده ی انقلاب بوده و افتخارات آن هم کم نبوده است ولی اصلا آن طور که جناب هاشمی و ثناگویانش می سرایند اوضاع بر وفق مراد نبوده و اگر نبود حراست رهبری از انقلاب و جلوگیری از انحراف های یاران هاشمی معلوم نبود جماعت توسعه گرا ما را به کجا می بردند.
***************************
همه ی این نکات یک طرف، سکوت موسسه ی حفظ و نشر آثار امام خمینی هم یک طرف! مدیریت موسسه باز نشان داد در قبال حراست از آرای امام و ممانعت از منتسب کردن اقوال وهمی و خیالی به ایشان کاملا" سیاست زده است. این اولین بار نیست که جناب هاشمی مطالبی را به امام راحل نسبت می دهد که هیچ مستند یا شاهدی ندارد و این موسسه به جای دفاع از نص صریح بیانات و منویات حضرت امام منفعلانه از کنار شبهه آفرینی ها می گذرد. کاش این امکان وجود داشت که یک بار عملکرد این موسسه در توسعه و ترویج افکار امام راحل بیان شود تا بفهمیم چه انتظاری باید از این موسسه ی همیشه ساکن داشت!