الهی! بده نجاتی، ز بلای روحانی

· الهی ! توآنی که دانی،ز شدت ضعف ”جسمانی"

ü وخیم تر از آنست دگر ، مشکل" روحانی"[1]

· الهی ! تویی که توانی ، دفع کنی هربلای ارضی[2]

ü پس دفع نما ما را ،زین عذاب سطح زمینی

· الهی ! توآنی که آگه به ارض و سماواتی[3]

ü کرم ساز ودفع نما ما را ،زینبلای آسمانی

· الهی ! توآنی که آگه به ماورا و تحت الارضی

ü پس دفع نما ما را، زینفتنه های زیرزمینی

· الهی ! توآنی که آگه به اعماق نهر وبحری

ü پس دفع نما مارا ،زینتاران[4]عنکبوت آبی[5]

· الهی ! توآنی که قادر به هرفضا و هرقضایی[6]

ü پس دفع نما ما را ، زینخبط[7] و افتضاحی[8]

· الهی ! گرخطایست؛ بدرت[9] دارم توبه نصوحی[10]

ü ورعطاییست دفع کن ،این عذاب وجدانی

· الهی ! تا زمهرگسترده تو؛ آید سوی ما اثری

ü دگرعمرما در این هشت [11]بسر آید همی

· الهی ! تو آنیکه دانی دراین "تدبیر روحانی"

ü دگرنیست زملت به "دولت"؛ "امید"و رجایی[12]

· الهی ! توآنی که آگه به ذات هر کس آشنایی

ü نجات بخش ما را ، زین افاضات "آشنا"یی

· الهی ! توآنی که علم وقدرتت بود جهانداری

ü خلاص کن ما را ، زین "مدیریت جهانگیری"

· الهی ! تو آنیکه واقف به فضا ومکان و زمانی

ü که هست نزد تو رای به" استیضاح روحانی"

· الهی ! توآنی که به آنی توانی دفع کنی هربلایی

ü کرم نما و دفع ساز زما ؛ این "عذاب روحانی"

v آمین ؛ یا رب العالمین