لبخند میزند، انگار از شیرینترین خاطراتش است. آلیسون میگوید پدرش شجاع
بوده، از آن نوع که دروازهبانها هستند، دیوانهوار و خندهآور به نحوی که
اول سرش را برابر حملات قرار میداده.
نیمهنهایی جام جهانی 1998 برزیل مقابل هلند را به یاد میآورد که با
خانوادهاش در خانه خالهاش جمع شده بودند. تیمی که رونالدو و ریوالدو را
داشت و برخی فکر میکردند نقطه ضعفش، کلودیو تافارل بود. آن موقع
دروازهبانی را نقطه ضعف تیم ملی برزیل میدانستیم اما پدر آلیسون نه. در
ضربات پنالتی، چهار تای اول برزیل گل شد و تافارل ستاره بود که ضربه رونالد
دی بوئر را گرفت تا تیمش را به فینال بفرستد. یک دروازهبان ستاره برزیل
شد. پدر آلیسون آنقدر خوشحال شد که به آشپزخانه دوید و سرش را توی کیک روی
میز فرو کرد و با خامههای توی صورتش برگشت.
آن روزها دروازهبان در برزیل را تماشاچی میدانستند. نه بیشتر. یک نفر که
کار بازیکنان را تشویق میکرد. در دهه هفتاد و هشتاد کسی نمیخواست برزیل
ببازد اما اگر این اتفاق میافتاد، دروازهبانها تنها مایه امید بودند،
تنها جزیره آرامش در میان دریای زرد توفانی. وقتی قهرمانی برزیل در جام
جهانی 1970 را مرور میکنیم به یاد زیباییهای فوتبال پله، تستائو،
جرزینیو، روبرتو ریولینو و کارلوس آلبرتو میافتیم و کسی از دروازهبان یاد
نمیکند، فلیکس را کسی یادش نیست. یا تیم 1982 را با زیکو، ادر و سوکراتس
میشناسیم و کسی به خاطر ندارد که دروازهبان آن تیم والدیر پرس بود.
آلیسون اما لبخند میزند و میگوید: «نیازی نیست از اهمیت دروازهبان صحبت
کنیم، تیم با یک دروازهبان خوب شروع میشود. پدربزرگم از فلیکس حرف میزد
اما برای خودم تافارل الگو است. او الهامبخش ما دروازهبانهای جوان بود و
حالا فرصت کار با او به عنوان مربی دروازهبانهای تیم ملی را داریم. او
اولین دروازهبان برزیلی بود که در اروپا بازی کرد، راه را برای نسل جدید
باز کرد و باعث جلب توجه مردم به دروازهبانهای برزیلی شد مثل الان من و
ادرسون یا کاری که دیدا در میلان و ژولیو سزار در اینتر کرد. باید کیفیت
دروازهبانهای برزیلی را به همه نشان دهیم.»
اوضاع تغییر کرده و دیگر کسی با بدبینی به دروازهبانهای برزیلی نگاه
نمیکند. آنها استاندارد طلایی این پست شدهاند بخشی به خاطر آنکه به خوبی
دستشان از پایشان استفاده میکنند و این نیاز فوتبال مدرن است. آلیسون و
ادرسون 27 ساله از بهترینهای جهان در این پست به حساب میآیند. هر دو در
کار با توپ عالی هستند، توانایی آلیسون در بازی مبتنی بر پرسینگ لیورپول
نقش مهمی دارد و البته قبل از آن شوتگیری و اقتدارش در محوطه جریمه. سفر
لیورپول برای رسیدن به قهرمانی لیگ بعد از 30 سال به پایان رسید اما
خیلیها خرید آلیسون از رم با 67 میلیون پوند را نقطه عطف این تیم
میدانند، یک دروازهبان برزیلی به یک دفاع انگلیسی سر و شکل داد.
آلیسون از اول میخواسته دروازهبان شود: «در خون من است، پدر و پدربزرگم
دروازهبان بودند و مادرم در تیم هندبال مدرسه دروازهبانی میکرد. « فقط
یک بار وقتی 9 سال داشت،هافبک بازی کرد اما به دروازه رفت و دیگر
برنگشت. برادرش، موریل که پنج سال بزرگتر است، بااستعداد بوده و آلیسون به
او نگاه میکرده.
آلیسون ادامه میدهد: «فوتبال در برزیل در حال تغییر است و نگاه مردم به
دروازهبانها عوض شده، اهمیت بیشتری میدهند. ما دیگر مربی دروازهبانی
داریم، او مثل بهترین دوست ما است، پدر دوم. من عاشق کارم هستم و عاشق
اینکه یک بازی پرکار داشته باشم. اینجا در لیورپول خیلی پیش نمیآید چون
تیم ما سازمان دفاعی خیلی خوبی دارد. فقط مسابقه نیست، تمرین هر روز را
دوست دارم، عاشق چالش دروازهبانی هستم. چرا چالش؟ برای اینکه دروازهبانی
متفاوت است. ما باید متفاوت باشیم، نقش ما تفاوت دارد. حتی رنگ لباس ما با
بقیه فرق دارد. بنابراین دروازهبانی مبارزه متفاوتی است، من تنها عاشق
دروازهبانی نیستم عاشق فوتبالم. فوتبال همه زندگی من است. من در یک منطقه
فقیر بزرگ شدم و با فوتبال رشد کردم و فوتبال به من همه چیز داده. به این
چیزها که فکر میکنم، دیوانه میشوم.»
واقعیت اما این است که او اصلاً دیوانه نیست و این یکی از ویژگیهای شاخص او است. او از مدرسههای دروازهبانی بیرون نیامده مثل یکی از اسلاف خود، بروس گروبلار. آرامش و اقتدارش الهامبخش او بوده. برای همین اهمیت زیادی در قهرمانی لیورپول داشته. بیشتر تحلیلگر است تا احساساتی. خیلی به ندرت پیش میآید آنطوری که هوگو لوریس اخیراً سر سون هئونگ مین داد زد یا کاری که گروبلار با استیو مک منمن کرد را انجام دهد. حتی در اولین بازی این فصل که لیورپول سه گل از لیدز خورد، آلیسون تمرکزش را حفظ کرد. وقتی ویرجیل فاندایک روی گل دوم لیدز اشتباه نادری مرتکب شد، فکر سرزنش مدافع هلندی به ذهنش خطور نکرد، این سبک او نیست، این شیوه کار دفاع لیورپول نیست.
آلیسون میگوید: «دوست ندارم سر کسی داد بزنم و دوست ندارم کسی سرم داد
بزند. شما خودتان قبل از هر کس متوجه اشتباهتان میشوید. ما حرفهای هستیم و
هر روز کار میکنیم. من اشتباهات زیادی مرتکب شدم که گاهی به گل منجر شده و
گاهی نه. خودم میدانم چطور پیشرفت کنم و نیازی نیست کسی بگوید برای همین
به ویرجیل یا جو گومز یا اندی رابرتسون نمیگویم چه کنند. ما برای پیشرفت
هم کار میکنیم اما وقتی گل میخوریم یا اشتباه میکنیم نیازی نیست دنبال
مقصر بگردیم. بعد از بازی لیدز روی اشتباهات و نقاط ضعف تمرکز کردیم و
نتیجهاش کلینشیت مقابل چلسی بود.»
آلیسون خرید تیاگو آلکانتارا از بایرنمونیخ را در تلاش برای دفاع از عنوان
قهرمانی مهم میداند؛ اتفاقی که در دهه گذشته تنها یک بار توسط منچسترسیتی
رقم خورده است: «تیاگو بازیکن مهمی است نه فقط به خاطر انگیزه و اینکه خون
جدیدی در رگ لیورپول است بلکه به خاطر اینکه بازیکن طراز اولی است. سابقه
درخشانی دارد، باانرژی است و میتواند برای ما راه حل بسازد، من واقعاً
خوشحالم که میتوانیم رویش حساب کنیم. ما بازیکنان و آدمهای طراز اولی
داریم که به فکر موفقیت و پیشرفت تیم هستند و این مهم است چون تاریخ
میگوید تیمهای زیادی نتوانستهاند از قهرمانیشان دفاع کنند. ما پتانسیل و
کیفیت لازم را داریم، این را میدانیم که سطح لیگ برتر بالاتر رفته،
باشگاهها سرمایهگذاری سنگینی کردهاند و سازمان بهتری پیدا کردهاند.
باید خودمان و تواناییمان را باور کنیم اما به این بستگی دارد که در زمین و
در بازی چقدر از آن به درستی استفاده کنیم. ما فصل قبل به قهرمانی فکر
نمیکردیم، صددرصد تمرکز خود را روی بازی بعدی میگذاشتیم. امسال هم همین
کار را میکنیم.»