به گزارش پایگاه 598، مرد جنایتکار که بابک نام داشت با همدستی مردی افغان اولین جنایت خود را
۳۰سال قبل در شهرستان گنبدکاووس مرتکب شد. ساعت۱۵ عصر روز ۱۹دیسال۶۹
مأموران پلیس گنبدکاووس از قتل مرد ۶۵سالهای در مغازه فرشفروشی با خبر و
راهی محل شدند.
بررسیها نشان داد که احمد با ضربات چاقو به قتل رسیدهاست. تحقیقات نشان
داد لحظاتی قبل دو مرد جوان که یکی از آنها افغانی بود وارد مغازه شده و
پس از درگیری خونین مقدار زیادی پول نقد، دلار و اجناس قیمتی سرقت کرده و
از محل گریختهاند.
با اطلاعاتی که یکی از شاهدان از بابک و مرد افغان در اختیار پلیس گذاشت دو
متهم تحت تعقیب قرار گرفتند تا اینکه بابک ۲۹اردیبهشت سال۷۳ پس از گذشت
چهارسال در تهران بازداشت شد. متهم در همان بازجوییها اولیه به قتل مرد
فرشفروش با همدستی یکی از دوستانش اعتراف کرد.
وی گفت: مدتی قبل از قتل احمد با مرد افغانی به نام بشیر در شهرستان گنبدکاووس آشنا شدم که مرد فرشفروش را به صورت کامل میشناخت.
بشیر به من گفت چند سالی است برای مغازه فرشفروشی احمد بار میبرد و
کارگری میکند و در این مدت متوجه شدهاست که مرد فرشفروش همیشه در
مغازهاش مقدار زیادی پول، طلا و دلار نگهداری میکند. او مرا وسوسه کرد و
سرانجام نقشه سرقت خونین را اجرا کردیم.
اعتراف به دومین قتل
وی در ادامه تحقیقات به قتل مرد دیگری در تهران اعتراف کرد و در توضیح
ماجرای دومین قتل گفت: پس از قتل احمد اموال سرقتی را با همدستم تقسیم
کردیم و از هم جدا شدیم. من یک شب در خانه خواهرم ماندم و بعد از آنجا برای
اینکه ردی از خودم بهجای نگذارم به شهرهای مختلف سفر کردم تا اینکه تمام
پولها و دلارهای سرقتی را خرج کردم و تصمیم گرفتم برای کار به شهرستان
شوشتر در استان اهواز بروم. آنجا در گاراژی همراه مرد افغانی به نام بصیر
شروع به کار کردم که صاحب گاراژ گفت به تعدادی کارگر دیگر هم احتیاج دارد.
بصیر گفت تعدادی همشهری در تهران دارد که حاضرند با دستمزد پایین کارگری
کنند و از من خواست با هم به تهران بیاییم و پس از بستن قرار داد آنها را
برای کار به شوشتر بیاوریم. از آنجایی که عاشق پیکان جوانان بودم خودروی
پیکان جوانانی به مبلغ ۱۱هزار تومان کرایه کردیم و همراه بصیر و راننده
پیکان که مرد جوانی بود راهی تهران شدیم. در میانه راه با بصیر نقشه سرقت
پیکان را طراحی کردیم و وقتی به نزدیکی بهشتزهرا در تهران رسیدیم پارچهای
به دور گردن راننده انداختیم و او را خفه و جسدش را در بیابانهای اطراف
بهشتزهرا رها کردیم.
پس از قتل، خودروی سرقتی را به مبلغ ۲۰۰هزار تومان فروختیم و پول آن را
تقسیم کردیم و از هم جدا شدیم تا اینکه من به اتهام قتل فرش فروش دستگیر
شدم که به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفتم به قتل دوم نیز اعتراف کنم.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در حالی که هر دو همدستش فراری بودند با رأی قاضی دادگاه جنایی به دو بار قصاص محکوم شد.
پرونده متهم پس از تأیید حکم قصاصش در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرا
به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستادهشد و در نهایت متهم چند
روز قبل پس از گذشت ۳۰سال از حادثه در زندان رجاییشهر کرج به دار مجازات
آویخته شد.
منبع:جوان