یکی از مسائلی که همواره نگرانی اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی را در پی
داشته و عامل عدم وحدت اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم در تهران گردید
عدم مرزبندی شفاف جبهه متحد با مردودین فتنه و همچنین ارتباطات پنهان و
آشکار برخی از اعضای جبهه متحد با هاشمی رفسنجانی بوده است.به گزارش سرویس سیاسی بی باک،
اگرچه برخی اعضای جبهه متحد این ارتباط را رد می کنند و خود را از منتقدین
سیاست های آقای هاشمی رفسنجانی معرفی می کنند اما واقعیت موجود با ادعای
این افراد همخوانی ندارد.بعد از اینکه بادامچیان در نشست جبهه متحد
قم به جبهه پایداری انقلاب اسلامی حملات تند و زننده ای کرد و در مقابل
بخش زیادی از سخنرانی خود را به تعریف و تمجید از آقای هاشمی رفسنجانی
گذراند، اینک گزارشات خبرنگار بی باک از کرمان حاکی است که محمدرضا باهنر،
عضو ارشد جبهه متحد در اوایل هفته جاری و در ارگ جدید بم با هاشمی
رفسنجانی دیدار و گفتگو داشته است.باهنر
چند روز پیش در گفتگو با یک سایت خبری قبول کرده بود که استاد لابی در
ایران است و در اظهاراتی عجیب مدعی شد: «سیاست بدون لابی جلو نمیرود!
چارهای جز لابی نیست. لابی جزء لاینفک سیاست است.»حال آیا این
دیدار در راستای همان جزء لاینفک سیاست مورد ادعای آقای باهنر می باشد؟!
آیا با این اوصاف باز می توان ارتباطات پشت پرده برخی اعضای جبهه متحد با
هاشمی رفسنجانی را منکر شد؟!با این اوصاف حساسیت و درایت اعضای
جبهه پایداری انقلاب اسلامی بر عدم وحدت با سایر جریانات و مدعیان
اصولگرایی بیش از گذشته آشکار می گردد.گفتنی است در جریان انتخابات
ریاست جمهوری ۱۳۸۸ آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده وی به وضوح از میرحسین
موسوی از سران فتنه حمایت کردند و خود او نیز در آخرین نمازجمعهای که در
تهران اقامه کرد و پس از آن در محافل خصوصی از دستگیری اغتشاشگران انتقاد
نمود. این عملکرد آقای هاشمی و نامه بدون سلام وی به حضرت امام خامنه ای در
ایام قبل از انتخابات و همچنین نقش برخی از اعضای خانواده وی در اغتشاشات
بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 باعث گردیده تا مردم و نیروهای
ارزشی انتقادات زیادی به او و خانواده اش داشته باشند و دیگر هاشمی و
خاندان وی در بین نیروهای انقلاب جایگاهی نداشته باشند به حدی که این امر
موجب گردید که اعضای خبرگان رهبری او را از ریاست این مجلس کنار بگذارند و
فرزند وی مهدی هاشمی نیز مدتهاست که از ترس دستگیری و محاکمه و مجازات به
خارج از کشور فرار کرده و در لندن به سر می برد و فائزه هاشمی نیز بعد از
مدتها کش و قوس و جنجال نهایتا در دادگاه محکوم شد. متن کامل نامه تهدید آمیز و بدون سلام هاشمی رفسنجانی به حضرت امام خامنه ای در ایام قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم بدينشرح است:
بسمالله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبري آيتالله خامنهاي زيده عزّه
متأسفانه اظهارات عاري از حقيقت و غيرمسئولانه آقاي احمدينژاد در جريان
مناظره با مهندس موسوي و مقدمهچينيهاي قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ
اظهارات و اقدامات منافقان و گروهكهاي ضدانقلاب در سالهاي اول بعد از
پيروزي انقلاب و نيز تهمتزدنها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم
ولجنپراكنيهاي باند پاليزدار كه در دادگاه محكوم شده را به نمايش گذاشت و
از آنجا كه بخشي از اين اظهارات قبلاً در رسانههاي دولتي و آتش تهيه آن
در سخنراني مشهد مقدس مطرح شده، ادعاي اينكه مطالب او تحت تأثير فضاي
مناظره گفته شده و فاقد برنامهريزي قبلي است، پذيرفتني نيست و گويا براي
تحتالشعاع قرادادن گزارشهاي مستند و مكرر ديوان محاسبات در خصوص
مفقودالاثر بودن يك ميليارد دلار و ارتكاب چند هزار تخلّف در اجراي
بودجهها ميباشد و شايد هم رقيب اصلي خود را افتخارات ربع قرن انقلاب
اسلامي ميداند.
دهها ميليون نفر در داخل و خارج ناظر دروغپردازيها و خلافگوييهايي
بودند كه برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلاميمان را
نشانه گرفته بود.
زير سوال بردن تصميمات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و تلاشهاي امام راحل و
مردم مسلمان و متعهد و روحانيت عظيمالقدر كه در نيم قرن گذشته با
مجاهدتهاي خويش توانستند بناي باشكوه نظام اسلامي را ايجاد و مستقر و
بالنده كنند، از اين بدتر نميشد. دوران مشعشعي كه خود شما پشت سر امام(ره)
در قامت مجاهد پيشتاز، رئيسجمهور و نهايتاً رهبري نظام نقش و مسئوليتهاي
ممتازي به عهده داشتهايد.
نقطه قابل توجه دراين تهمتها اين است كه غيرمستقيم، مقام ولايت در زمان
رهبري امام راحل و جنابعالي كه هادي دولتها بودهايد و با اظهارات صريح،
مديريتها را مورد تأييد و تحسين قراردادهايد، نشانه گرفته است.
* * *
بعد از جريان شوم 14 اسفندماه 1359 با ارشاد امام و بنيانگذار جمهوري
اسلامي، شهيد مظلوم دكتر بهشتي و جنابعالي و اينجانب كه در شعارهاي مردمي
به عنوان «سه ياور خميني» شناخته شده بوديم، با همراهي نيروهاي انقلابي و
بخصوص نمايندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوري اسلامي توانستيم در جهت زدودن
غبارهاي ابهامات و سمپاشيها اقدامات مؤثري انجام دهيم و امام راحل درد
آشنا با تشكيل گروه حقيقتياب و داور، بخشي از حقايق را آشكار كردند.
نتايج آن، آگاهي بيشتر مردم و رسوايي فتنهگران و در نهايت نجات كشور از
خطري بود كه دشمنان استكباري و ضد انقلاب طراحي كرده بودند.
البته اينجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بنيصدر معرفي كنم و يا
سرنوشتي شبيه آن دولت را براي اين دولت بخواهم، بلكه مقصود اين است كه
بايد مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد.
* * *
اينجانب براي پرهيز از آلودهشدن فضاي سياسي كشور در آستانه انتخابات به
تشنجات بيشتر، از عكسالعمل فوري كه مورد انتظار ملت است، خودداري كردم.
در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقاي احمدينژاد گفتم كه در اظهارات
او خلافگوييهاي فراواني وجود داشته و ادعاي كذب تماس تلفني من با يكي از
سران عرب و ادعاي كارگرداني مبارزات انتخاباتي رقبا و اتهامات ناروا به
جمعي از بزرگان نظام، از جمله جناب آقاي ناطق نوري و فرزندان من و بدتر از
همه زيرسوال بردن اقدامات امام راحل را يادآوري و پيشنهاد كردم با صراحت
اتهامهاي نادرست را پس بگيرد كه نيازي به اقدامات قانوني افراد و
خانوادههايي كه ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تيرهاي ناسزاگويي قرار
گرفتهاند، نباشد.
از صدا و سيما هم خواسته شد كه فرصتي در اختيار طرفهاي ذيحق براساس مقررات
سازمان قرار دهد كه از خود دفاع نمايند. گرچه در گذشته به بخشي از اين
اتهامات پاسخ داده شده و رئيس قوه قضاييه وقت جناب آقاي يزدي در پايان كار
رياست جمهوري اينجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسي رسماً اعلام پاكي و
منزّه بودن خانواده رئيسجمهور و حتي كمشدن داراييها در دوران مسئوليت را
نمودند، ولي تكرار اتهام تكرار جواب را ميطلبد.
معالاسف، اين دو پيشنهاد خيرخواهانه عملاً پذيرفته نشده و رهبر معظم هم
صلاح را در سكوتشان ديدند و بيشك جامعه و بخصوص نسل جوان نيازمند اطلاع
از حقيقت است. حقيقتي كه با اعتبار نظام و همدلي ملت ارتباط جدّي دارد و
اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنين نامه اي نمي كردم.
معتقدم جنابعالي بخوبي ميدانيد كه اينجانب و بسياري از بزرگان تأثيرگذار
انقلاب و حتي خود جنابعالي از دوران مبارزه و سالهاي اول انقلاب و در
تعدادي از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالي و ضدانقلاب بودهايم و هميشه
صبورانه تهمتها و اهانتها را پشت سر گذاشتهايم و در دور جديد تهمتها و
هجمهها هم از حدود پنج سال پيش تاكنون دندان روي جگر دارم و بخاطر خداوند و
مصالح انقلاب و كشور اندوه خويش را مكتوم ميدارم و از اين جهت هم مورد
گلايه بسياري از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار ميگيرم ومهم اين
است كه اينبار اين تهمتها توسط رئيس جمهور و در رسانه ملي مطرح شده است.
البته در موقع مناسب انحرافات و حقكشيهاي ناگفته انتخابات و اعمال دولت
نهم در اختيار مردم و تاريخ قرار خواهد گرفت،
تاريخ گواه است كه اكثريت مردم متعهد و انقلابيمان كمتر تحت تأثير
خلافگوييها قرار ميگيرند و دليل آن آراء افتخارآميز مردم به اينجانب در
آخرين انتخابات مجلس خبرگان رهبري است و نيز خوب ميدانيد كه در جريان
انتخابات جاري، تاكنون به خاطر مسئوليتهاي رسمي ام در رسانه هامطلبي به
نفع يا ضرر افراد و جريانهاي درگير در انتخابات نگفتهام و در موراد ضروري
به كلياتي مبتني بر حضور حداكثري مردم در پاي صندوقها و سلامت انتخابات
اكتفا كردهام و رسماً گفتهام برنامه شركت در انتخابات ندارم.
چهار نامزد موجود براي آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سياست اينجانب از من
نظر نخواستهاند و بعد از نامزدي هم از اينجانب درخواست حمايت نكردهاند و
اگر هم در جلساتي بهم رسيده باشيم، چيزي جز همان كليات فوقالذكر را از من
نشنيدهاند و اگر حزب يا گروهي در مورد جهتگيري در انتخابات نظر
خواستهاند، گفتهام براساس آييننامه خود عمل كنند و حقيقتاً آنها با
تصميمخودشان و همكارانشان در صحنهاند و عمل ميكنند و انصافاً تهمت
دستنشانده بودن آنان ستم و بيحرمتي غيرقابل توجيه است.
بجاست كه به اين حقيقت هم توجه شود كه احتمالاً عوامل دولت از نظر اينجانب
مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نميدانم و خود
جنابعالي هم از اين نظر من مطلعيد و دلايل آن را هم ميدانيد. ولي اين نظر
را رسانهاي نكردهام و خود عوامل دولت در اين مورد بزرگنمايي كردهاند
كه هدف بزرگنمايي در آن مناظره روشن شد.
با اينهمه بر فرض اينكه اينجانب صبورانه به مشي گذشته ادامه دهم، بيشك
بخشي از مردم و احزاب و جريانها اين وضع را بيش از اين بر نميتابند و
آتشفشانهايي كه از درون سينههاي سوزان تغذيه ميشوند، در جامعه شكل خواهد
گرفت كه نمونههاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدانها، خيابانها و
دانشگاهها مشاهده ميكنيم.
اگر نظام نخواهد يا نتواند با پديدههاي زشت و گناهآلودي مثل تهمتها،
دروغها و خلافگوييهاي مطرح شده در آن مناظره برخورد كند و اگر مسئولان
اجراي قانون نخواهند و يا نتوانند به تخلّفهاي صريح خلاف قانون در اعلان
افراد به عنوان فاسد كه فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است،
رسيدگي كنند و اگر فردي در موقعيت رياست جمهوري بدون مراعات شأن منصب
مقدسش خود را مجاز به ارتكاب چنين گناهان كبيره و اخلاقشكن عليرغم سوگند
به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه ميتوانيم خود را از پيروان نظام مقدس
اسلامي بدانيم؟
رهبري معظم انقلاب؛
اكنون كه امام راحل (ره) آن پير فرزانه و حلّال مشكلات و ملجاء همه و يار
صبور و ديرينه هر دوي ما آيتالله شهيد مظلوم دكتر بهشتي و بسياري از
همسنگران قديم كه يا به فيض عظماي شهادت رسيدند و يا به ديار باقي شتافتند ؛
در بين ما حضور ندارند، شما ماندهايد و من و معدودي از ياران و همفكران
قديم. از جنابعالي با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيتتان انتظار است براي
حل اين مشكل و براي رفع فتنههاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون
دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح ميدانيد اقدام مؤثري بنماييد
و مانع شعلهورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد.
لذا در فرصت باقيمانده ضروري به نظر ميرسد خواسته حق حضرتعالي و مردم در
خصوص انجام انتخاباتي سالم و پرابهت و حداكثري تحقق يابد. كاري كه
ميتواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكيم وحدت ملي و اعتماد عمومي باشد
و فتنهگران نتوانند با حدس و گمان نصّ پيامتان در مشهد و در مرقد امام
راحل را با هوس خود تحريف كنند و با ناديده گرفتن قانون، بنزين بر
آتشافروخته بريزند.
سرچشمه شايد گرفتن به بيل چوپر شد نشايد گرفتن به پيل
دوست، همراه، و هم سنگر ديروز، امروز و فردايتان
اكبر هاشمي رفسنجاني