در بخشی از این نامه آمده است:
فرارسیدن نخستین سالگرد انقلاب اسلامی و تولّد مجددتان در چلّه دوم را به شما مردان مقاوم، بانوان صبور، جوانان هوشیار، استادان گرامی، دانشجویان بیدار، معلمان دلسوز، دانشآموزان کوشا، برادران و خواهران انقلابی و وطنخواه تبریک و تهنیت میگوییم و چهلویک سال مقاومت، پایداری و تلاشتان برای پیشرفت را از صمیم جان میستاییم، چراکه اینک به باور و یقین رسیدهایم که تحمل اینهمه مشکل و موانعِ دشمنساخته و سختیهای ناشی از خنجر نفوذیها، نیش کجفهمان، سوءتدبیر نااهلان ممکن نبوده و نیست مگر با ایمان و بصیرت شما که دنیا را به تسلیم و تعظیم واداشته است.
ما جمعی از استادان و مدرسان دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور، اولاً از اینکه بهعنوان بخشی از خانواده بزرگ ایرانزمین، در کنار و میان شما چنین ملّتی عظیم قرار داریم، بر خود بالیده و به آن مفتخریم که در این چهلویک سال از پیمایش راهی ناهموار با دامنهای سخت و در شیبی تند توانستهایم با شما تا آستانه صعود به قلّه نهایی پیشرفت، همگام شما باشیم.
ثانیاً؛ خویش را در همه دردها، ناملایمات و شادیها با شما ملّت عظیمالشأن شریک میدانیم.
ثالثاً؛ علاوه بر جنگهای تحمیلی نظامی، اقتصادی و فرهنگی دشمنان ملّت، البته ما وجود برخی مشکلات ناشی از کژکارکردیها و سوءتدبیرها، مناقشههای بیفایده و زیادهخواهیها، اشرافیگری و تجملزدگیها، دستدرازی به بیتالمال و رانتخواریها و آثار زیانبار آن را در جامعه انکار نکرده و از بروز و شیوع آن متأسف [هستیم] و بهجای مجلس و دولت و دستگاه قضا از شما عذرخواهی میکنیم.
با این مقدمه، خود نیز بهنیابت از جامعه استادان، مدرسان و نخبگان برای همه قصور و تقصیرهای خویش در زمینه روشنگری، اطلاعرسانی بموقع، مطالبهگری از دولتمردان و نیز از کوتاهیها در کمک به حلّ مسائل کشور و پارهای دیگر از غفلتها از خدای بزرگ و شما ملّت شریف ایران پوزش طلبیده و اینک عزم خویش را برای جبران گذشته و تغییر شرایط بهنفع ملّت و کشور اعلام میداریم.
امّا مردم بزرگ ایران! شما بهیُمن آزاد شدن سیاستورزی در دوران پساپهلویسم، رشید هستید، آزادی قوای شما مردم، نظام سیاسی ایران اسلامی را چهلویکساله کرد؛ شما ماندید و فرعونهای منطقه، یکی پس از دیگری رفتند و روسیاهی بر دل آرزومندان فروپاشی این نظام خدامدار و مردمگرا در چهلسالگی باقی ماند.
اما ما دانشگاهیان و مدرسان برای اینکه خود را وامدار زیست شما چنین ملّتی میدانیم بر آن شدیم تا بدون واسطه احزاب ناکارآمد، گروههای سیاسی سیاستزده و قرار گرفتن در کنار شما توده مردم در قالب جبهه بزرگ علمی و فرهنگی دههزارنفره از استادان و مدرسان، در مقام مستشاری شما ملّت، درباره مجلس یازدهم و شاخصهای انتخاب نمایندگان نامهای صادقانه بدون پیچیدگیهای رایج علمی را تقدیم نماییم.
کشور از مسیر انتخاب مردم پیشرفت میکند
ما مردم باید از «تجربههای دور و نزدیک»، درس بگیریم و عبرت بیاموزیم؛ انسانِ عاقل و باتدبیر، کسی است که «تجربههای اشتباه و خطا» را تکرار نکند. ما باید «حافظۀ تاریخیِ» خویش را تقویت کنیم و همواره در یاد داشته باشیم که «انتخابهای گذشتۀ» ما، چه نتایجی را بهدنبال داشت. ملاکِ حقیقی برای انتخابِ مجدّد، همین امر است و هیچچیزی هممرتبه و هموزنِ آن نیست.
شاید بتوان بر «اشتباهِ نخست»، چشم فروبست و آن را توجیه کرد، امّا «اشتباههای بعدی» و تکرار خطای واضح، در هیچ منطقی، پذیرفتنی نیست، پس نباید دچار «انتخابهای ناروا» شویم و در چرخۀ باطلی از «گزینشهای خویشساخته»، اسیر گردیم. اینک، «کارنامۀ عملی و عینیِ» همۀ مجالس، پیشِِروی ما است و ما میتوانیم بهآسانی، «تفاوتها» و «مزیّتها» را بشناسیم و دریابیم در چه دورهای، چه رخداده وزندگی واقعی ما، چه تجربههایی را از سر گذرانده است.
ملّت شریف ایران!
شما از مسیر «انتخابتان»، کشور را پیش برده و به جلو سوق خواهید داد؛ ایرانِ امروز، سخت محتاج «حرکت جهشی، میانبر و شتابدار» است، ازاینرو، ما مردم باید فکر کنیم که با انتخاب چهکسانی، کشور با «شتاب و سرعت بیشتری» پیش میرود؛ چنین حرکتی، از عهدۀ هرکسی ساخته نیست و همگان نمیتوانند در شرایط دشوار و در پیچ تاریخی، «مرد میدان» باشند و «گامهای بلند و تاریخساز» بردارند. «کارهای بزرگ»، از «انسانهای بزرگ» ساخته است؛ آنان که میتوانند در برابر موانع و مشکلات، «قاطعانه» و «مردانه» بایستند و سپر بلای مردم و کشور باشند و هیچ فرصتی را برای «پیشرفت ملّی جهشوار» از دست ندهند.
پس بهیقین، نباید به «صالح» اکتفا کرد، بلکه نباید جز «اصلح» را پذیرفت. «انتخاب اصلح»، یعنی انتخاب کسی که با عزم و ایمانِ خللناپذیر و کمنظیر، «عظمتهای بزرگ» را در کوتاهمدت برای ایران میآفریند.
با این توضیح معتقدیم پیشنیاز همه تحلیلها، تبیینها و راهبردها و عملیات دگرگونی بهسوی اعتلا و پیشرفت، متاع گرانبهای صداقت است؛ صداقتی که در همۀ ارکان و اجزا نهادینه و گسترش یافته و استحاله و تغییر نیابد.
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَابَدَّلُوا تَبْدِیلًا ﴿احزاب/٢٣﴾
نیاز امروز ایران به رجال صادق در دستگاههای مقننه، مجریه و قضاییه، نیازی تاریخی است و از همین ابتدا صادقانه میگوییم که برای دستیابی به ایرانی آباد و آزاد در 1404 به مجلسی که مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا باشد نیازمندیم، زیرا آغاز مسیر چهلسالۀ دوم را در تشکیل مجلسی مردمی، کارآمد، نو، انقلابی، دانشپایه، مقاومتی و مطالبهگر میدانیم، امّا بهنظر میرسد لازم است دربارۀ چرایی و علل بروز برخی نارساییها و اشکالات موجود با شما ایرانیان عزیز سخن بگوییم.
درنگی در چرایی و علل شرایط فعلی
ملّت بزرگ ایران!
شما بهتر میدانید که یکی از عوامل اصلی مشکلات اقتصادی ایران عزیزمان، کارشکنیها، مانعتراشیها، هزینهتراشی و تحریمهای سخت و نیمهسختِ ناشی از دنائت و خباثت دشمنان این سرزمین است.
دومین علّت امّا در راهبردها و راهکارهایی غلط است که از سوی برخی دولتمردان اتّخاذ و بر کشور حاکم شده و بهجای تکیهبر سرمایههای انسانی و طبیعی و دیگر داشتههای خود، دست ذلّت و دستان نیاز بهسمت بیگانگان دراز و به استمداد و استقراض خارجی دل خوش کردند؛ این در حالی است که شما ملّت بارها به کارگزاران گفتهاید که؛ هر جا دست نیاز بهسوی اجانب دراز کردید دشمنان این سرزمین جسورتر و سفرههای معیشت و کسبوکار ایرانیان تنگتر شده است، کما اینکه تاکنون نه از سوی آنها تأمین شدیم و نه خودمان اقدامی بنیادین برای برونرفت از مشکلات اتخاذ کردیم!
عامل سوم امّا بیتوجهی به مشکلات تودهها و مستضعفین جامعه بود، این پدیده متأسفانه از زمانی شروع شد که روحیۀ اشرافیگری در برخی از مدیران رواج یافت و برخی کارگزاران، با اشتباه محاسباتی، دورۀ پس از دفاع مقدس را آغاز رفاه و درآوردن لباس مقاومت و سلوک و منش انقلابی تعریف کردند که از لوازم آن فراموش کردن نیروهای رزمنده، دوری از تودۀ مردم مستضعف و باز کردن سفرۀ تساهل، تسامح غیرت و وطنخواهی بود.
علّت دیگر البته بیدقتی گروههای مرجع و نیز عدم ارائۀ فناوری سیاستورزی صادقانه از سوی احزاب و متعاقباً فقدان تطبیق گزینش اصلح در انتخابات با تراز مطالبات انقلابی و همسنخ با نیازهای واقعی و اولیه خود مردم بود. نظام اسلامی در این میان البته سفره دموکراسی و مردمسالاری دینی را گسترانیده و به نتایج انتخاب اکثریت، پایبند بوده و برای عدم عقبنشینی از خواست جمهوریت و حقالناسها، هزینههای زیادی ازجمله وقایع تلخ فتنۀ 88 پرداخت کرده است زیرا نظام اسلامی، برخلاف نظامهای زرسالار و زورمدار، مردم را امانتی الهی و حقوقشان را، حقالناس میداند؛ سرنوشت و رویهای که بهگواه قرآن مجید جز با خواست شما ملّت و بلوغ سیاسی و انقلابی جوانان در راستای مطالبات حقیقی و واقعی مردم دگرگون نخواهد شد.
پنجمین علّت را باید در طبقهبندی جعلی و کمظرفیت و ناهمسنگ جریانهای سیاسی کشور به دو جناح چپ و راست مذهبی از مجلس دوم شورای اسلامی جستجو کرد که سبب ایجاد اختلاف دائمی میان نیروهای انقلاب گردید. نزاعی که بعدها تحت عنوان اصلاحات، اصولگرایی و یا با ادعایی موسوم بهاعتدال گرایی بخش زیادی از توان جامعه را مصروف خود کرد.
روندی که نهتنها هیچ رهآوردی برای ملّت ایران نداشت بلکه بخشی از توان کشور و نظام برای حل مشکلات جامعه را متوجّه خویش ساخته و با قطبی کردن جعلی مردم ماجراهای تلخی را نیز رقم زد؛ گو اینکه با آغاز چهلسالگی دوم انقلاب و با توجه به ظرفیتهای عظیم، سپهر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ این سرزمینِ بزرگ و دین پایه، به سقفی گستردهتر از سقفهای کوچک و بعضاً کاذب گفتهشده نیاز دارد؛
عامل ششم که شاید مهمتر از سایر موارد باشد، راه ندادن تفکر انقلابی به حوزههای مدیریت کلان کشور بهویژه عرصۀ دیوانسالاری اقتصاد و فرهنگ میباشد. دو حوزهای که ناکارآمدی در آنها سبب بروز مشکلاتی در زندگی و معیشت روزمرۀ مردم و سبک زندگی آنان شده است.
این در حالی است که تجربه عینی و واقعیتهای میدانی 40 سال گذشته نشان میدهد که هر جا انقلابی عمل کردیم موفق بودهایم. موضوعی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی) نیز در بیانیه گام دوم مورد اشاره قرار داده و به آن تصریح میکنند: «بدانید که اگر بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسفانه بود و خسارتبار هم بود - بیشک دستاوردهای انقلاب از این، بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ، بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.»
ایرانیان عزیز!
غفلت از جریان انقلابی سبب بروز چند مشکل اساسی در این کشور پهناور و پراستعداد شده است که از نگاه شما مردم پنهان نمانده امّا ما در جایگاه مستشاری شما مردم بزرگ، برخی از عمدهترین آنها را در همسویی با شما به شرح زیر میدانیم:
طمع دشمنان انقلاب اسلامی به نتیجه برخی اقدامات خصمانه مانند تحریمهای اقتصادی برای تولید فشار بیشتر بر ایرانیان؛
ایجاد احساس به خطر افتادن قوام انقلاب اسلامی با حمله به ارکان نظام اسلامی و مردمسالاری دینی؛
سرریز شدن ناکامیهای اقتصادی و فرهنگی ناشی از ساختارهای شبه مدرن و وارداتی به حوزه امنیتی؛
دشوار شدن معیشت، افزایش بیکاری، کاهش ارزش پول ملّی، تعطیلی کارخانهها و ... به خاطر دوری از مختصات جامعۀ ایرانی؛
سخت شدن دفاع از ارزشهای انقلاب و نظام اسلامی به دلیل میدان دادن به ارزشهای غربی از سوی برخی ساختارهای رسمی؛
با توجه به این موارد، اصلیترین محور گفتگوی استادان و مدرسان با شما مردم شریف در چگونگی خروج از این وضعیت است تا هم انقلاب اسلامی تداومیافته و هم مردم از شرایط دشوار زندگی نجات یابند.
راهکارهای خروج از وضعیت فعلی:
الف) تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا؛ مجلس تراز گام دوم انقلاب اسلامی
تجربه 40 سال قانونگذاری در چارچوب نظام اسلامی اقتضاء دارد تا با نگاهی آسیب شناسانه به رفع نقاط ضعف و اشکالات ده دورۀ گذشته پرداخته و مجلسی در تراز گام دوم انقلاب اسلامی شکل داد. مجلسی که تمامی راهیافتگانش، صادقانه به امکانات متنوع و گسترده ایران واقف و به استعدادهای ایرانی برای درمانی ایرانی باور و یقین داشته باشد.اصطلاحاً مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" باشد؛ فعل و گفتار نمایندگانش مبیّن خلافگویی، کذب و نفاق نبوده و آینۀ تمامنمای ایران بزرگ و اسلامی باشد.
خانه ملّت در چهل سال اوّل انقلاب اسلامی وظایف بزرگی بر عهده داشت که بهرغم کاستیها، کارنامه نسبتاً موفقی نیز برجای گذاشت امّا با این مجلس، نمیتوان به چهل ساله دوم نقلمکان کرد زیرا مجلس، پیشران حکمرانی در اعتلای کشور است. در گام دوم انقلاب یعنی چهلسالۀ دوم، امّا این مجلس، رسالتی بس بزرگی دارد که بدون استفاده از تجارب 40 سال گذشته و رفع نقایص و اشکالات آن در حوزۀ قانونگذاری و نظارت نخواهد توانست در انجام آن کامیاب شود.
در چله دوم، مجلس، دیگر صرفاً وظیفه رأی اعتماد و تصویب بودجه ندارد. باید کاری کنیم صحن مقدسش که آغشته با خون جانهای پاک گرفتهشده از سوی داعش است به محلّ لابی ها و زد و بند در توزیع یا تصویب اعتبارات و تأیید و رد کردن استیضاح ها و نظارتهای فرمالیته نباشد، مجلس در این گام باید قد کشیده و بزرگتر شود؛ رسالت مجلس مطابق با بیانیه گام دوم کمک به عبور ایران از مرحله دولت سازی اسلامی به جامعه-کشورِ اسلامی و فراهم کردن زمینههای شکلگیری تمدن اسلامی است.
بدیهی است در همین راستا چنانچه مجلس شورای اسلامی نتواند با ترسیم استاندارهای لازم دولت و جامعه اسلامی به رفع موانع شکلگیری نظام مترقی- حکمرانی اسلامی بپردازد، چشمانداز روشنی جهت تحقق تمدن بزرگ اسلامی ایجاد نخواهد شد.
مردم شریف ایران!
مجلس یازدهم بهعنوان اولین مجلس در گام دوم چهلسالۀ دوم انقلاب اسلامی باید از جهات گوناگونی متمایز از مجالس گذشته باشد و این امر ممکن نیست مگر با تغییر ملاکها و معیارهای گزینش ما و شما در انتخاب تکتک نمایندگانی که بارأی ملّت بر کرسی مجلس مینشینند.
بهاینترتیب اگر ما مردم بتوانیم ملاکهای انتخاب را از متغیرهای فرقهای، قومیتی، قبیلهگرایی، خاص گرایی، هیجانات زودگذر، عوامل احساسی، لجاجتهای شخصی، مداخلات بیگانگان، پولهای کثیف و... تغییر داده و تحت تأثیر فضای تبلیغاتی، مطامع فردی، منافع گروهی، تطمیع و تحریک قرار نگیریم، میتوانیم مجلسی تراز گام دوم انقلاب اسلامی و مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا شکل دهیم.
ب) بازگشت شعارهای انقلاب اسلامی
چنانکه حضور شما ملّت شریف عرض شد؛ انتخابات مجلس یازدهم، نخستین تجربه حضور مردم در پای صندوقهای رأی در چلّه دوم انقلاب اسلامی است امّا این حضور مستظهر به 40 سال تجربه و حدود 40 انتخاب ملّی میباشد.
تجارب ملّت در 40 سال گذشته نشان میدهد هر جا شما و ما انقلابی، یعنی مطابق شعارهای اصلی انقلاب ایرانیان عمل کردیم موفق بودهایم پس عقلانیت ایجاب میکند تا انقلابیگری را به عرصههای ناموفق و دورمانده از انقلاب همانند حوزۀ اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و... بکشانیم و اجازه بدهیم تا مدیریتهای جهادی بر کرسیهای مدیریتی حاکم شود.
این مهم امّا الزاماً از روشهای ایفای نقش مردمسالارانه ممکن خواهد شد که بهترین فرصت آن اکنون یعنی انقلابی کردن ترکیب مجلس آینده است.
مردم بزرگ ایران!
مراجعه به فرهنگ انقلاب و انقلابی کردن تفکر مدیران، هنری است که از عهدۀ هیچکس جز شما خوبانِ جهان برنمیآید. البته تا زمانی که ملاک و معیارهای انتخاب نمایندگان مجلس معیارهای انقلابی و بر اساس ارزشهای انقلابی و اسلامی نباشد تصور شکلدهی مجلس مردمگرا و انقلابی نیز ممکن نیست.
همه میدانیم که مقصود از مجلس انقلابی چیست امّا بهمنظور جلوگیری از سوءاستفاده مخالفان انقلابیگری که همدستانه با بیگانگان و دشمنان این ملک و ملّت به دنبال تخریب این رویکرد انقلاب و ارائه تصویری غلط از نیروها و کارکردهای انقلابی و خود انقلاب هستند، به چند ویژگی مجلس انقلابی توجه میکنیم:
دارای روحیه مردمی، تفکر بسیجی و مدیریت جهادی همراه با ساده زیستی و فاصلهگذاری با خطّ اشرافی؛
مشی مقاومتی در شکلدهی ساختارهای قوی ایرانی-اسلامی در محیط ملّی و مقاومت ساز در منطقه و محیط بینالمللی؛
مبتکر و خلّاق در حلّ مشکلات و مسائل جامعه، تأمین کرامت و حقوق شهروندی؛
مبرّا از سیاسیکاری و کارآمد در نظارت بر حفظ منابع و منافع عمومی و ملّی؛
پاک دستی و دورنگه داشتن خود و خانوادۀ خود از امتیازخواهیها، رانتها و ایجاد فاصله و خطکشی با جریانات فراقانونی قدرت و ثروت؛
متّحد و منسجم با امور کلان و همدل در حل مشکلات کشوری؛
فراهمکننده زمینه حضور مردم در ادارۀ کشور؛ بهخصوص از طریق واگذاری امور اقتصادی به بخشهای غیردولتی؛
معتقد به چرخش نخبگان و سرمایۀ عظیم جوانی برای پیشرفت جهادی و میانبر کشور؛
تمرکز زدایی از پایتخت و ایجاد نگاهی متوازن و عادلانه بهتمامی مناطق کشور؛
پیشقراول درحرکت بهسوی پیشرفت از طریق پایش قوانین مزاحم، منسوخ و فرسایشگر با وضع قوانین جامع و همسنخ با پیشرفت متوازن کشور؛
توانا در تبدیل مطالبات بهحق و برزمینماندۀ مردم به تصمیمهای منطقی در خانه ملّت؛
کشف افقها و زمینههای نو برای تولید قدرت و مزیّتهای محلی، استانی، ملّی و فرا ملّی برای اعتلای ایران عزیز؛
کارآمد، پرتحرک، برنامه محور، عملیاتی و خستگیناپذیری توأم با قطع امید از دولت جنایتکار آمریکا و اروپای همدست او در ساماندهی اقتصاد کشور؛
خلّاق و پیشتاز در تحقق سیاستهای میان قوهای؛ تعامل با قوا و جامعه با مجالس کشورهای همسایه، منطقه و جهان؛
توانا در بهبود کیفیت زندگی مردم از طریق ایفای وظایف قانونی و نظارتی و کارآمد در فهم تحولات آینده و هوشمندی در سناریونویسی مواجهه ها؛ با رویکرد حلّ المسایلی و متناسب با مقتضیات زمان؛
استکبارستیز، دشمنشناس و شجاع مقابل بیگانگان در تأمین منافع ایران و اسلام؛
ج) ارتقاء کیفیتهای مدیریت با تأسّی به الگو و مکتب شهید سلیمانی
حال که آمریکای جنایتکار، سپهبد و سپهسالار ایران و اسلام؛ حاج قاسم سلیمانی را با ترور پنهان و در دل شب از ملّت ایران گرفت تا بهزعم خود درروند پیشرفتهای ایران خلل ایجاد کند، مردم ایران میتوانند با الگو قرار دادن این شهید بزرگوار، نمایندگانی با شاخصههای جدید روانه مجلس نمایند؛
مردم ایران به یُمن حماقت ترامپ در به شهادت رساندن سردار سلیمانی متوجه وجود مردان بزرگ و سرمایههایی گرانسنگ در کشور شدند؛ میلیونها انسان در تهران و شهرهای کوچک و بزرگ ایران قیام کرد و رستاخیزی واقعی و شانه به شانه افسانهها آفریدند، این قیام مردمی اینک اگر از سوی خود مردم، امتداد اجتماعی نیابد کار به سامان نخواهد شد. قیامکنندگان میتوانند استاندارهای معمول گذشته برای وکالت و مدیریت در کشور را در روزهای پسا ترور و پسا تشییع تغییر دهند.
اکتشاف سلیمانی از سوی ملّت، توقع از کارگزاران و بهبود در روشهای حکمرانی را افزایش داده است، زیرا سپهبد سلیمانی به ملّت ایران نشان داد که مسئول و کارگزار ارشد یک سازمان و یک ساختار چابک انسانی، مدیر عالی و فرمانده بزرگ میتواند؛ پرکار و پرتلاش باشد امّا حقوق نجومی دریافت نکند.
او به ما آموخت که میتوان عاشق شهادت بود و عاشقانه برای مردم کارکرد امّا برای خود و دختر و پسران خود، ویژه خواری و امتیاز طلبی نکرد؛ میشود مدیری ارشد و فرمانده ای عالیرتبه بود ولی ساده زیستی پیشه نمود."حاج قاسم" به ما آموخت؛ ممکن است بهصورت مکرر به مأموریتهای خارجی رفت ولی حق مأموریتهای دلاری به خانه نیاورده و مانور تجمل نداد؛ میشود انقلابی بود امّا گرایشهای قبیلهای- سیاسی نداشت.
میشود درجه بالای نظامی داشت ولی باروحیهای بسیجی کارکرد؛ میتوان همزمان در چند کشور و در جبهههای مختلف با دشمن جنگید امّا بر کسی منّت نگذاشت. میشود ولایتپذیری و اطاعت از رهبری حکیم را مهمترین شئون عاقبتبهخیری دانست امّا با همه مهربان بود.
میشود مخلص و فداکار بود امّا تدبیر و مدیریت را در حدّ عالی به کاربست و در امور ملّت شُل کاری به خرج نداده و وجدان کاری داشت؛ میشود قهرمان میدانهای سخت بود امّا در میان مردم با رأفت و مهربانی زندگی و با آنها معاشرت صمیمانه و غیر تصنّعی داشت؛ میشود برای اسلام و نظام و برای ایران و مردم هزاران بار بیشتر از آرش غرور آفرید و در واقعیت از رستمِ افسانهها پیشی جست امّا خودشیفته و مغرور نشد.
میتوان شبانهروزی کار و تلاش کرد امّا دنبال آوازه و شهرت نبود تا آنجا که در جلسات عمومی در مقابل چشمان امام "ظاهر" نشد؛ میشود در ولایتمداری بینظیر بود امّا طلبکار نظام و مردم نشده و برای خود و اطرافیان سهم خواهی ننمود، آری! ایرانیان! به همین خاطر او نه سلیمانی که یک "مکتب" بود؛ آنگاهکه فرمود؛ «سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یکراه، یک مدرسه درسآموز، با این چشم نگاه کنیم آنوقت اهمیت این قضیّه روشن خواهد شد.»
پس اگر بخواهیم با این رَجُل صادق، "همانند جویی" کنیم و به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" دلالت شویم باید به اصول مکتب سردار سلیمانی ملتزم باشیم که عبارتاند از:
باور قلبی و اجتماعی به اندیشه ولایی و اعتقاد عملی به ولایتفقیه
حاج قاسم معتقد بود «اگر ملّتی فاقد رهبری هوشمند، حکیم، بصیر و متقی باشد؛ آن ملّت شکست میخورد، گو اینکه میگفت باید توجّه کنیم که چرا بیداری اسلامی در کشورهای مثل مصر، تونس و لیبی پیروز نشد؟» و خودپاسخ داد که این ملّتها فاقد رهبری بصیر بودند... و بر آن بود که دلیل اصلی پیشرفت عظیمی که ایران را به قطب عالم اسلام تبدیل کرده، همانا رهبری و انسانهای فداکاری هستند که همپا و همراه با رهبری، گام برمیدارند.»
موضوعی بنیادین که امروز دوست و دشمن بر آن صحه میگذارند که جایگاه ولایتفقیه از حیث علمی، عقلی و سیاسی در حفظ هویت ملّی و انقلابی ایران، جایگاهی ممتاز و بیبدیل بوده است ازاینرو ضمن بزرگداشت یاد و راه مبارک معمار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی 7، از 30 سال زعامت حکیمانه، متشرعانه و مردم سالارانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی از طرف شما و نخبگان سپاسگزاری مینماید.
تکلیفشناسی و انجاموظیفه
اصل دیگر در «مکتب سلیمانی»، «شناخت تکلیف و انجاموظیفه بهموقع و بهاندازه» است. حاج قاسم، هیچگاه در طول خدمت خویش دچار ترس و تردید و تزلزل نشد و از راه برنگشت بهخصوص با تهدید و تطمیع دشمنان ایران تغییر چهره نمیداد؛ با تردیدآفرینیها، دلش نلرزید و هرگز احساس پشیمانی نداشت! زیرا تکلیف برایش روشن و مشخص بود.
آن را فهمیده بود و بر طبق آن عمل میکرد. با این حساب، بزدلانِ تکلیف ناشناس به درد نمایندگی ملّتی هفتهزارساله نمیخورند.
جهتگیری انقلابی و جهادی
«جهتگیری انقلابی و جهادی» جزو شاخصههای «مکتب سلیمانی» است. او جناحی نمیاندیشید ولی به فرموده رهبر معظم انقلاب به شدّت انقلابی بود. امّا چنانکه در سطرهای نخست نامه ذکر شد برخی میخواهند کارکردهای انقلابی را انکار کنند چون خود به خاطر تغییر چهره و سبک اشرافی و اتخاذ سیاست بیتفاوتی به امور ایران و اسلام، اصل انقلاب را با خدشه و انکار مورد خوانش قرار میدهند حتّی با گستاخی و فرار به جلو، حاج قاسِم جانبرکف و انقلابی را با مرضهای دل خود تحلیل میکنند؛ که باید از قول رهبری حکیم به آنها گفت «انقلاب و انقلابی گری خطّ قرمزِ قطعیِ حاج قاسم بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیت او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابی گری خطّ قرمز او بود.
حاج قاسم در این عوالمِ تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابی گری چرا! به شدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوانالله علیه) بود.» ایرانیان عزیز! تابلوی خصال انسانی و انقلابی حاج قاسم پیش روی ماست. ما از ملاکهای مکتب حاج قاسم تنزل نمیکنیم زیرا اکنون به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" نیاز داریم؛
خودسازی برای مقابله با خودخواهی
حاج قاسم اهل توجه، تذکر و خشوع، دائمالذکر، اهل مستحبات و اهل بکاء بود. رهبر معظم انقلاب در منزل سپهبد سلیمانی با تأکید بر اینکه جهاد بیرونی متکی به جهاد اکبر، یعنی جهاد درونی است، خطاب به دختر شهید فرمودند: «همه مردم عزادار و قدردان پدر شما هستند و این قدردانی در اثر اخلاص بزرگی است که در آن مرد وجود داشت، چراکه دلها به دست خداست و بدون اخلاص، دلهای مردم اینگونه متوجه نمیشود» پس باید اذعان نمود در چلۀ دوم انقلاب مجلسِ دو چهره و دور از اخلاص، سمِّ مهلکی است که دیگر اجزای حکمرانی در ایران را به تباهی خواهد کشاند.
بیاعتقاد به مرزها در خدمت به ایران و اسلام
مردم شریف! حاج قاسم رزمندهای بدون مرز و میداندار دفاع از مستضعفان در جهان بود. چنانکه رهبری حکیم فرمودند؛ «میهن عزیز ما یک بخش مهمّی از امنیّتش محصول کار همین جوانان مؤمنی است که در زیر فرماندهی سردار شهید عزیزمان سالها کارکردند، تلاش کردند؛ اینها امنیّتآورند، برای کشور هم اینها امنیّت میآورند؛ بله! به کمک فلسطین و غزّه و دیگر مناطقی که به وجود آنها نیاز هست میروند امّا برای کشور خودمان امنیّت ایجاد میکنند.
آن دشمنی که آمریکا او را تجهیز کرده است، نه برای عراق و سوریه، بلکه درنهایت برای ایران، ایران عزیز؛ داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلّط بشود، هدف اصلی و نهایی، ایران بود. آنها میخواستند از این طریق، امنیت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانوادههای ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند؛ اینها متوقف شدند به کمک همین جوانان مؤمن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند.»
با این وصف کیست که نداند مجلسی که تحت تأثیر رسانههای دشمن تمام همّ و غمّ خود را برای حرکت در درون مرزهای ایران مصروف کند و با مسائل همسایگان، منطقه و جهان بیارتباط باشد؛ دیر یا زود درخواهد یافت که باید از داخل خانههای مردمان وطنش با بیگانگان بجنگد؛ پس آنها که توانایی فهم این نیاز بدیهی را ندارند لایق نمایندگیِ حفاظت همه جانبه از این مرز پر گُهر نمیدانیم؛
شجاعت در اقدام و بصیرت در تدبیر
سپهبد سلیمانی با تکیهبر ایمان و اخلاص، تدبیر و عقلانیت، شجاعتی وصفناپذیر و بصیرتی کمنظیر داشت.
رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردم قم، ابراز داشتند: «شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما، هم دل و جگر داشت - به دهان خطر میرفت و ابا نداشت؛ نهفقط در حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همینجوری بود؛ خودش و لشکرش- هم باتدبیر بود؛ فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همینجور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعّالاند این را میگفتم؛ رفتار او را، کارهای او را [میدیدم]. همچنین در عرصه سیاست، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ سخنش اثرگذار بود، قانعکننده بود، تأثیرگذار بود. از همه اینها بالاتر، اخلاص او بود، با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود.»
لذا وقتی بسیاری مرعوب دشمن بودند، خطاب به رئیسجمهور آمریکا میگفت: «ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم. شما برای ما خطونشان میکشید؟ ایران را نمیخواهد، نیروهای مسلح ایران را نمیخواهد؛ من حریف شما هستم؛ نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای ترامپ قمارباز! بدان در آنجایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم. ما ملّت شهادت هستیم، ما ملّت امام حسین; هستیم. بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم.»
ایرانیان عزیز! این وضع و حال فردی است که در میان ما زیست و از میان ما عروج کرد، اینک امّا نوبت ماست تا ریاکاران، بزدلان و خستگان را غربال کنیم و مجلسی نو دراندازیم؛
باورمند به نصرت الهی و امیدآفرین
مردم شریف ایران!
یکی از بیبرکتیها در حکمرانی سالهای اخیر در میان کارگزاران دور شدن از توجّه به قدرت لایزال الهی و تمرکز برآمریکا و اروپا برای نصرت ایران بود! امّا مکتب سلیمانی که همانا مکتب خمینی( سلامالله علیها) و خامنهای(مدظلهالعالی) است به ما میگوید این دوگانگی جزوی از شرک مدرن است؛
سپهبد سلیمانی به نصرت الهی باور و امیدی پایانناپذیر داشت او بارها در میانه محاصرۀ دشمن، طرحی نو درانداخت؛ تهدیدها را به فرصت تبدیل میکرد؛ او میدانست که با قدرتهای جنایتکار، باید باقدرتِ ایمان و مقاومت و اتّکا به نصرت الهی، مواجه شد. به وعده تخلفناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است ایمانی عمیق داشت، زیرا خدا یاری کنندگانش را نصرت میکند و ثبات قدم میدهد. کارهای او مصداق قطعی نصرت دین خدا بود و بر طبق وعده الهی، نصرت خدا نصیبش شد و آنکه را نصرت خدا شاملش شد، پیروز بوده و هیچ قدرتی را یارای تضعیفش نیست به همین خاطر اکنون یک گزاره در پیش ایرانیان شهرۀ عام و خاص است؛ که همانا "شهید سلیمانی" از "سردار سلیمانی" قدرتمندتر شده است؛
اجتناب از اشرافی گری
خوی کاخنشینی و اشرافی گری در هر مسئولی که باشد با ماهیت انقلاب اسلامی در تضاد است. تجمّل گرایی، مسئولین را از شأن مسئولیتشان دور کرده و به عامل گسیخته شدن پیوند آنها با مردم منجر میشود. ازجمله مختصات مکتب سردار سلیمانی، ساده زیستی و دوری از تجملگرایی بود. او سادهزیست بود امّا تظاهر به سادهزیستی نمیکرد. کارهای بسیار بزرگ را با امکانات محدود انجام میداد و نبود امکانات و یا دریغ کردن امکانات از سوی برخی کارگزاران دولتی، وی را از رنجها و غربتها خسته نمیکرد؛ هر جا فرماندهی میکرد با کمترین نیرو و امکانات بیشترین بازدهی را داشت.
عشق به شهادت و ایمان به آخرت دو مانع اصلی آلودگی او به چرب و شیرینی دنیا شد و هرگز خوی اشرافی و دنیاطلبی پیدا نکرد. اینک با توجه به اخبار میدانی از شهرهای ایران که عطر و بوی مکتب سلیمانی در آنها پیچید میتوان دریافت که بسیجی عمومی از سوی مردم و گویی میثاقی نانوشته امّا همهگیر برای دور زدن کاندیداهای متمایل به گسترانیدن سفرههای اشرافی و اظهار نَه ای قاطع به آنها به مطالبهای فراگیر تبدیلشده است؛
ویژگیهای کاندیداهای همسو با مکتب سلیمانی
تردیدی وجود ندارد که اگر فردی از نامزدهای مجلس یازدهم به مکتب سردار سلیمانی اقتدا نماید، دارای روحیه و رفتاری متمایز از دیگران شده و به خصال نیکوی زیر آراسته خواهد شد؛ خصالی که مردم تشنه آن هستند؛
به نمایندگی مجلس بهعنوان یک شغل، کاسبی و غنیمت نگاه نمیکند.
مغرور نیست و خود را مناسبترین فرد برای خانۀ ملّت نخواهد دید و راه را برای شایستهتر از خود میگشاید.
برای قرار گرفتن در این جایگاه به هر کار ناپسند و خلافی دست نخواهد زد.
همواره و بهموقع بین خود و فتنههای رنگارنگ، مرز آفرین خواهد بود. اختلافافکنی و وحدتشکنی نخواهد کرد.
دست به تخریب رقبا و جریان رقیب نخواهد زد. بلکه بهصورت ایجابی به تعریف و تبیین گفتمان و نقشه راه خود خواهد پرداخت؛مصالح ملّی را فدای منافع حزبی نخواهد کرد.
صلاحیتش اگر تأیید شد، آن را نشانهای برای کرامت ذاتی خویش تلقی نخواهد کرد و اگر با عدم احراز صلاحیت روبرو شد، یا نتیجه را میپذیرد و یا از راه قانونی به آن اعتراض کرده و اسیر وسوسههای دشمن نخواهد شد.
اگر موفق به کسب رأی شد، از سنگینی بار مسئولیت به خدا پناه بُرده و اگر موفق نشد، دیگران را به انواع بدیها متهم نخواهد کرد.
وقتی به مجلس ورود پیدا کرد، مردم را فراموش نکرده و سرگرم زندگی معمولی و تأمین منافع خود نخواهد شد.
رأیش را نخواهد فروخت و وارد زد و بندهای سیاسی با کارگزاران و باندهای قدرت و ثروت نمیشود.
در گفتار و کردار از دایره رِجَالٌ صَدَقوُا تجاوز نمیکند.
اگر بر اساس اسناد متقن مشخص شود؛ نماینده ای با گردش پول های کثیف به خانه ملّت راه یافته برای احترام به کرامت مردمان در ابطال اعتبار نامه او مجاهدت خواهد کرد.
و...
ایرانیان عزیز! خواهیم دید اگر چنین نمایندگانی وارد مجلس شوند، مجلسی ترتیب خواهد یافت که مصداق رِجَالٌ صَدَقوُا است؛ سطح کار آیی و کارآمدی چنین مجلسی نیز افزایش خواهد یافت؛ زیرا همه حواسها در صحن چنین مجلسی متوجه خدا و امانتهای او یعنی مردم شریف و ایران بزرگ خواهد بود؛ یعنی همین چیزی که اینک مردم ایران به آن دلبستهاند و میدانند که راه کارآمدی دولت و کشور تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا و مجلس سلیمانی است و اگر این اتفاق فرخنده در اولین انتخابات چلّه دوم انقلاب اسلامی رخ دهد، امید برای ساخت "دولت اسلامی" و حصول به "جامعه اسلامی" و نهایتاً تحقق تمدن اسلامی افزایش خواهد یافت.
انتظار سلیمانی شدن ازمُلک سلیمان میگذرد و مُلک سلیمانی، دائر مدار مکتب سلیمانی است؛ شاید سلیمانی شدن از همهکس ساخته نباشد امّا مطالبۀ دنبال کردن راه و رسم او توسط نمایندگان مجلس، بیجا و زیاده نیست.
اگر نمیتوانند مانند او باشند حداقل میتوانند شبیه او شوند و قدری از ویژگیهای او را داشته باشند. خلوص نیّت و اخلاص در عمل، ساده زیستی و پاک دستی فردی و خانوادگی، شجاعت و رشادت، پشتکار و کوشش، کارآمدی و مدیریت، سلامت و بصیرت، ولایتمداری و عشق به شهادت، انقلابی گری و معنویت، مردمگرایی و خدا مداری او را پیشه کنند، بدون شک چنین مجلسی هم میتواند عزتآفرین باشد و هم برای کشور و ایرانیان مشکلگشا.
ایرانیان شریف!
اگر از عملکرد دولت و مجلس و دیگر ارکان اجرایی و نظارتی کشور ناراضی هستید و فاصله برخی از دولتمردان و وکلای راهیافته به مجالس پیشین را با مکتب سلیمانی زیاد میدانید اینک نوبت ساختار سازی پسا تشییع آن الگوی دوران است؛ زیرا قهر با صندوق نهتنها به نومیدی و ناکامی دشمنان و غرب نخواهد انجامید، بلکه آنها را دررسیدن به اهداف و توطئههایشان گستاختر خواهد کرد. از اینرو اوّلین گام برای مقابله با دشمن، قرار نگرفتن در زمینی است که او ترسیم کرده و گام دوم خنثی کردن فتنهها و برنامههای فتنه گون آنها هست. پس ای ملّت نجیب و انقلابی! مُلک سلیمانی، مجلسِ سلیمانی میخواهد.
د) مقابله با توطئههای پیچیده آمریکا برای انتخابات 98
ا- بیثباتسازی، بیدولت سازی و ایجاد خلاء قدرت در ایران
اوّلین توطئۀ فتنه گون آمریکا در آستانه انتخابات 98 تلاش برای بیدولت نمودن و بیثباتسازی در کشور بود همانا کاری که در آبان ماه گذشته در صدر اولویتهای آمریکای خیانتکار و اروپای زیانکار بود، بهنظر میرسد پروژۀ کلان بیدولت کردن کشورهای فعال جبهۀ مقاومت بهخصوص ایران، عراق و لبنان ازجمله اقدامات اخیر دشمن است. گو اینکه یکی از برنامههای آمریکا پس از شکست در برابر جبهه مقاومت در سوریه و یمن، سرگرم سازی عناصر اصلی این جبهه به مشکلات درونی بود که در عراق و لبنان به مورداجرا درآورد.
ازاینرو، در جریان اغتشاشات آبان ماه و پسازآن، زمزمههای سازمانیافتۀ استعفای دولت از محافل درونگروهی جریانهای سیاسی به سطح روزنامه کشیده شد، موضوعی که با تأسف به دنبال آن، تهدید به استعفا نیز در دستور کار قرار گرفت اما با دخالت رهبری حکیم و هوشیاری شما مردم پروژه انهدام دولت، خلاء قدرت و جنگها و کشتار خیابانی به شکست گرایید.
2- کاهش مشارکت مردم در پای صندوقهای رأی
مردم عزیز و انتخاباتی ایران! شما بهعکس درصد پایین مشارکت کنندگان مردمی در انتخابات کشورهای مدعی دموکراسی و برخلاف کشورهای استبدادی مرتجع منطقه، میدانید دومین هدف آمریکا، اروپا و ایادی منطقهایشان در انتخابات مجلس یازدهم، تلاش برای کاهش مشارکت بهمنظور اثبات مدعای خویش در اثرگذاری فشارهای حداکثری بر اراده ملّت ایران است.
آنها میگویند تحریمها و ترور فرمانده وطن، شمارا از حرکت بازداشته است و بر اساس فرضیات ترامپ، پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران به علت تحریمهای اقتصادی و ترور کاهشیافته که متعاقباً نشانگان آن را به استناد آمار اولین انتخابات چلّه دوم انقلاب اسلامی بهعنوان ادّعا مطرح خواهند کرد. با این وصف انتخابات دوم اسفند علاوه بر حق تعیین سرنوشت، مقابله با تحریم و بهخصوص پاسخ سیاسی نیز به ترور فرمانده وطن خواهد بود.
3- زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات
یکی دیگر از برنامههای دشمنان ملّت ایران تکرار ماجرای تقلّب و زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات توسط برخی جاماندگان از رقابتها است، به نظر میرسد کسانی که هماکنون از اعلام آمادگی یک جریان سیاسی برای زیر میز زدن انتخابات سخن میگویند درواقع هدفی جز تکمیل جورچین ضد امنیتی دشمن در جغرافیای ایران ندارد؛
4- حمایت از غربگرایان و ابداع طیف ضد جنگ جهت کسب اکثریت مجلس
آخرین پروژه غربیها در انتخابات مجلس یازدهم حمایت از نیروهای متمایل به غرب و یا ابداع تصنعی طیفی موسوم به گروه ضد جنگ میباشد. اگرچه دستیابی آمریکا به این هدف با توجه به خروج ترامپ از برجام و رفتارهای خصومتآمیز هیئت حاکمه آمریکا بهویژه ترور شبانه و جنایتکارانۀ سردار سلیمانی و نیز زیر لوای جنایت دیگر این دولت که با عنوان معامله قرن صورت میدهد، بسیار بعید به نظر میرسد امّا این هدف بهاندازهای برای غرب حائز اهمیت میباشد که در قالب پروژهای ضد ایرانی با عنوان «پروژه 2020» از سالها پیش دنبال شده است.
بر اساس این پروژه، روند اتفاقات در ایران باید به اینگونه باشد که منافع غرب از سال 2020 نه از راه تحمیل جنگ فیزیکی که از طریق ساختارهای قانونی، مقررات و مجلسهای آینده دنبال شود.
ه) قوی شدن کشور از طریق قوی کردن مجلس
مهمترین راهبرد برای عبور از موانع و چالشهایی که سلطهگران و مستکبران بر سر راه حفظ استقلال و عزت ملّت شریف ایران تدارک دیدهاند، همانا «قویترشدن» ایران و ایرانی است. مردم شریف ایران! اگر ما قوی نشویم، دشمن از ما دل نخواهد کند! باید از یوماللههای "عین الاسد" و رفراندوم تشییع فرماندۀ وطن عبرت گرفته و روزبهروز بر قوت خود در همۀ بخشهای کشور بیفزاییم تا سایۀ جنگ از سرمان رخت بربندد؛
قدرت افزایی در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، دفاعی و امنیتی اولویتی است که باید بهصورت جدّی در دستور کار همه نخبگان و دلسوزان کشور قرار گیرد؛ بدیهی است مجلس شورای اسلامی میتواند تأثیر بسزایی درروند قدرتیابی و قویتر شدن نظام اسلامی داشته باشد؛ پیشنیازی که جز با قویتر شدن خود مجلس بهعنوان خانۀ تحقق آرزوهای ملّت، بسیار دور از ذهن و واقعیت خواهد بود؛ شاید سؤال تعدادی از شما خوبان این باشد که قویتر شدن مجلس چه راههایی دارد که در پاسخ به آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
یک) کارآمد سازی مجلس
کارآمدی مجلس بهعنوان موتور محرکۀ نظام اسلامی از دیرباز در قالب مطالبات مردم و رهبری حکیم نظام مطرح بوده است.
رسیدن به این نقطه هدفی از منظر رهبری درگرو این واقعیت است که وقت نمایندگان صرف امور بیهوده و حاشیهای نشود و از تمام ظرفیت کاری مجلس استفاده گردد کما اینکه معظمٌ له تأکید مینمایند " نکتهای که بسیار مهم است، این است که از همهى ظرفیتِ کارى مجلس استفاده کنید. اگر قرار باشد یک روز دستگاهى بخواهد موفقترین مجلس ایران را در دوره بعد از انقلاب ارزیابى کند، بلاشک موفقترین مجلس، مجلسى است که توانسته از همهى ظرفیتِ کارى خود استفاده کند. ظرفیت قانونگذاری، یکى از ظرفیتهای بسیار مهم است. ابزارهاى نظارت در دست شما قرار دارد. دیوان محاسبات را دستکم نگیرید. من در مجالس قبلى مکرر به مسئولین و دستاندرکاران مىگفتم دیوان محاسبات را خیلى جدى بگیرید؛ این ابزار بسیار مهمى است. به شما هم این نکته را عرض مىکنم.»[1]
مردم شریف ایران
اینک زمان تبلور تمامی ظرفیتهای کشور از طریق تبلور ظرفیت خود مجلس برای شکوفایی استعدادهای شگفت در 32 استان است؛ مجلسی انقلابی و ظرفیت گرا و ظرفیتساز میخواهیم که استانها و مناطق مختلف کشور را با به حرکت درآوردن دولت، به ریل و قطار پیشرفت سوق دهد و بخشهای مختلف توسعهای را معطل مذاکرات بیحاصل با غرب نماید و نیز به اختراع و ابتکار در پیشرانهای جدید پیشرفت برای مناطق گوناگون و پر مزیّت ایران مبادرت نماید.
دو) احیای ظرفیتهای قانونی مجلس
ملّت شریف ایران
اختیارات قانونی شورای اسلامی مجلس که بر اساس اصول 71 تا 90 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکرشده عبارت است از:
وضع قانون در عموم مسائل در حدود مقرّر در قانون اساسی (اصل 71)، شرح و تفسیر قوانین عادی (اصل 73)، تصویب لوایح قانونی دولت (اصل 75)، تحقیق و تفحص در تمام امور کشور (اصل 76)، تصویب عهدنامه، مقاوله نامهها، قرارداد و موافقتنامههای بینالمللی (اصل 77)، تصویب اصلاحات جزئی در تغییر خطوط مرزی (اصل 78)، تصویب برقراری محدودیتهای ضروری در حالت جنگ و شرایط اضطراری (اصل 79)، تصویب، گزارش و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت (اصل 80)، تصویب استخدام کارشناسان خارجی در موارد ضرورت از طرف دولت (اصل 82)، تصویب انتقال بناها و اموال دولتی (اصل 83)، حق اظهارنظر در همه مسائل داخلی و خارجی (اصل 84)، رأی اعتماد به هیئتوزیران و کابینه (83)، طرح سؤال و استیضاح وزیران (اصل 88، 89)، رسیدگی به شکایات از طرز کار مجلس، قوه مجریه و قوه قضائیه (اصل 90) و ...
ملاحظه میفرمایید که در نظام مردمسالار ما، مجلس از چگونه امتیازاتی مهم، بنیادین و بسیار اثربخش برخوردار میباشد؛
اختیاراتی که در صورت استفاده و بهکارگیری بهموقع، تأثیراتی شگرف در وضع تاریخی ایران خواهد گذاشت، پس اینک و در آستانۀ چهلسالگی دوم نظام جمهوری اسلامی تمام همّ و غمّ مجلس یازدهم باید برای عینیتبخشی به استعدادها و امکانات مادی و معنوی اقصی نقاط ایران و بالفعل کردن خود مجلس، از طریق وضع قوانین جامع و نظارت مستمر برای اندازهگیری روزآمد پیشرفت ایران به کار گرفته شود؛ با مشاهده مجالس پیشین و بهخصوص مجلس دهم با تأسف باید گفت، ایرانیان از مجلسی تراز برخوردار نبودهاند ازاینرو زمان، زمان معماری مجلسی برای اکتشاف و تبلور ظرفیتهای ایران بزرگ در چهلسالۀ دوم است.
سه) توجه به نقش مجلس در مقابله با بحرانها
در حال حاضر شش ابر چالش اقتصاد ایران را تهدید میکنند که عبارتاند از: بحران منابع آب کشور، مسائل زیستمحیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و معضل بیکاری که مجلس شورای اسلامی میتواند در رفع هر یک از آنها نقشآفرین باشد. برخی میخواهند بگویند نظام جمهوری اسلامی ایران با ابر چالش دیگری به نام بحران مشروعیت در سرمایۀ اجتماعی مواجه است که با توجه به آخرین رفراندوم تاریخی پس از ترور نشان داده شد نظام هرگز با چنین کسری و بحرانی مواجه نیست بلکه ایرانیان خواستار بالفعل کردن ظرفیتهای قوای مجریه، مقننه و قضاییه در چشمانداز انقلاب اسلامی و در افق خواست ملّت انقلابی و قانون اساسی هستند؛
کما اینکه بسیاری از مردم عواملی را که باعث شکلگیری این ابر چالشهای اقتصادی در ایران شده است به عملکرد دولت و قوه مجریه نسبت میدهند. امّا بنا به گواه خبرگان و زبدهگان کشور این درصورتیکه مجلس هم در به وجود آمدن این مشکلات و بروز وضعیت کنونی اقتصاد و ... دارای سهمی جدّی و بنیادین است.
آشنایی با دانش اقتصادی یکی از مهمترین الزامات برای نمایندگان مجلس جهت مقابله با بحرانهای فعلی به شمار میرود ازاینرو بخشی از کرسیهای مجلس باید به افرادی متخصص در حوزه اقتصاد اختصاص داده شود. امّا اغلب کسانی که نامزد نمایندگی مجلس میشوند برخاسته از لابیهای سهم خواهانه بوده و از حیث تخصصی سنخیتی با وظایف خویش در کمیسیونهای مهم مجلس ندارند، گو اینکه در همه دورهها با تأسف شاهد ورود افراد غیرمتخصص و ناآشنا با مسائل کلان و راهبردی کشور به خانهی ملت نیز هستیم؛ عادتی ناپسند که باید از سوی شما ملّت هوشمند ایران با گزینشی جدّی اصلاح شود.
با این توضیح در پیشگاه شما ملت شریف ایران قاطعانه گزارش میدهیم که مصوبات مجلس نقشی بنیادین درروند سیاستگذاریها و نظامات حکمرانی کشور در حوزه اقتصاد و شکلگیری ابر چالشهای مطرح در زیستبوم ایران دارد ازاینرو مجلس میتواند بر کلیت ساختار نظام حکمرانی تأثیرگذار بوده و همه نهادها را تحت تأثیر خویش قرار دهد. همچنین مستحضرید که بخش اعظمی از اقدامات و سیاستهای دولت با مُهر تأیید مجلس اجرا میگردد، ضمن اینکه برخی از تعهدات دولتی در محیط ملّی و فرا ملّی هم حاصل طرحها و پیشنهادهای مجالس ادوار است؛
و سخن آخر اینکه:
ضمن اظهار تواضع مجدّد به پیشگاه شما مردم بزرگوار ایران، تأکید میشود آنچه سبب شد تا فرزندان شما در قالب جبهه علمی، فرهنگیِ دههزارنفرۀ دانشگاهی، این نامه صمیمی را به رشته تحریر درآورند، همانا یادآوری رسالت همگانی نخبگان و آحاد مردم دریکی از سرنوشتسازترین مراحل تاریخ کشورمان است بی شک، آغاز چهلسالۀ دوم ایران اسلامی، سازندۀ ایران فرداست؛ رسالتی که تحقق آن صرفاً با حرکت قدوم استوار شما جهت حضور در پای صندوقهای رأی و رنگین شدن سرانگشتان تدبیرتان برای گزینشی صحیح، متقن و خوبصورت میگیرد و این خود بخشی از راه حلّ مسائل است.
چنانکه فرزانه دوران؛ رهبر حکیممان میفرمایند: «حضور ملّت ایران مهمترین عامل اقتدار است و این حضور درجاهای متعدّدی است؛ یکی از مهمترینش انتخابات است. در انتخابات حضور ملّت ایران کشور را بیمه و دشمن را مأیوس میکند.»
پیش بهسوی ایران آباد، آزاد و پیشرفتۀ اسلامی
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
دههزار عضو جبهه علمی و فرهنگی در جنبش استادی ایران