پایگاه 598: از حضرت صادق علیه السلام روایت است که چون پروردگار اراده کند که عالم
آفرینش را مبعوث فرماید، بر زمین چهل روز باران می بارد قطعات بدن بهم می
پیوندند و روی آنها گوشت روئیده میشود. سپس آن حضرت فرمود: جبرائیل نزد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و دست او را گرفت و به بقیع
آورد؛ تا اینکه کنار قبری رسیدند و جبرائیل صاحب آن قبر را صدا زد و گفت:
به اذن خدا برخیز!
مردی که موهای سر و صورتش سفید بود از میان قبر برخاست و خاک را با دست خود
از چهره خود پاک میکرد، و می گفت: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ.
جبرائیل به او گفت: به اذن خدا دو مرتبه در قبر باز گرد! سپس به کنار قبری
دیگر آمدند و جبرائیل صاحبش را ندا درداد: به اذن خدا برخیز! از میان قبر
مردی با چهره و سیمای سیاه برخاست و می گفت: یَا حَسْرَتَاهُ! یَا
ثُبُورَاهُ! و سپس جبرائیل به او گفت: باز گرد به مکانی که بودی به اذن
خدا.
و پس از آن گفت: ای محمد! این قِسم مردگان در روز قیامت محشور میشوند.
مؤمنان میگویند: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. و دسته دیگر میگویند:
یَا حَسْرَتَاهُ، یَا ثُبُورَاهُ...
تفسیر قمی طبع سنگی ص ۵۸۱ و از طبع حروفی نجفج۲