از دیگر نتایج
بررسی جزئیات هزینهای خانوارها در دهکهای درآمدی، سهم 70 درصدی هزینه
مسکن ، خوراکیها و آشامیدنیها در سبد خانوارهای کمدرآمد است که این امر
لزوم تمرکز دولت برای اصابت سیاستهای حمایتی به دو بخش مذکور را میطلبد.
با این حال در زمینه مسکن دولت عملا با بیتوجهی به ابزارهای حمایتی و
مالیات، این بخش را به سوداگران واگذار کرده است. علاوهبر نابسامانی در
بخش مسکن، دیگر سیاستی که میتوانست تا حدودی به وضعیت درآمد و هزینهای
خانوارها سامان ببخشد، توزیع عادلانه یارانههای نقدی و یارانه پنهان است.
با این حال در سالهای اخیر بهواسطه عدم اجرای گامهای بعدی طرح هدفمندی و
پرداخت یکسان یارانه نقدی به همه دهکهای درآمدی در کنار التهابات ارزی،
افزایش تورم و کاهش شدید قدرت خرید، ضریب جینی و فاصله دهک ثروتمند و
کمدرآمد بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. همچنین در کنار یارانه نقدی،
سیاست دولت در توزیع یارانه پنهان نیز کاملا ناعادلانه است که همین امر
نیز در افزایش شکاف طبقاتی کاملا موثر عمل کرده است، بهطوری که دولت در
سال 98 نزدیک به 900 هزار میلیارد تومان یارانه آشکار و پنهان پرداخت خواهد
کرد که اگر نظام توزیع یارانهها به جهت اصابت آن به اقشار هدف کارآمد
بود، باید بهازای هر ایرانی معادل 10.4 میلیون تومان یارانه پنهان
میرسید، با این حال بررسیها نشان میدهد بهجهت ناکارآمدی نظام فعلی
توزیع یارانهها سهم سه دهک پردرآمد از یارانه پنهان مستقیم هفتبرابر سه
دهک کمدرآمد است.
دولت رکورد 16 ساله شکاف طبقاتی را شکست
وجود نابرابریهای گسترده در توزیع درآمد به بروز فقر و افزایش داخلی آن و ایجاد شکاف بیشتر در طبقات جامعه منجر میشود. توزیع درآمد به توضیح چگونگی سهم افراد یک کشور از درآمد ملی میپردازد. بهعبارتی، توزیع درآمد درجه نابرابری موجود بین درآمد افراد یک کشور را توصیف میکند. پدیده نابرابری درآمد نهتنها از دلایل عمده فقر است، بلکه یکی از عوامل مهارکننده رشد اقتصادی نیز محسوب میشود. برای سنجش وضعیت توزیع درآمد یک جامعه، از شاخص آماری ضریب جینی استفاده میشود که عدد آن بین صفر (اشاره به برابری کامل در توزیع درآمدها) و یک (حاکی از نـابرابری کامل در توزیع درآمدها یا مخارج) است. در این زمینه بررسی دادههای بانک مرکزی ایران نشان میدهد آخرین آمار اعلامی ضریب جینی از سوی این نهاد دولتی مربوط به سال 96 است که ضریب جینی 0.4008 بوده است. اما با وجود عدم اعلام آمار رسمی از سوی بانک مرکزی، اخیرا وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام کرده ضریب جینی در سال 97 نسبت به سال 96 رشد 3.1 درصدی داشته است. بر این اساس با مدنظر قرار دادن این آمار، ضریب جینی سال 97 به رقم 0.4132 میرسد. قابل ذکر است این رقم طی 16 سال اخیر بیسابقه بوده، بهطوری که از سال 82 تاکنون در هیچ سالی شاخص ضریب جینی به بیش از 0.41 نرسیده است. همچنین طی چهاردهه کمترین مقدار شاخص ضریب جینی مربوط به سال 90 است که ضریب جینی به 0.3750 رسیده بود. بر این اساس طبق آنچه در نمودار قابل مشاهده است، نابرابری و شکاف طبقاتی در دولت روحانی به بیشترین مقدار خود در 16 سال اخیر رسیده است.
75 ام شدیم!
براساس
گزارش 2018 شورای جهانی اقتصاد (WEF)، کشورهای ایسلند، نروژ، دانمارک،
جمهوری چک و فنلاند به ترتیب با ضریب جینی 0.244 ، 0.249 ، 0.253 ، 0.256 و
0.2561 در رتبههای اول تا پنجم کمترین میزان نابرابری و شکاف طبقاتی در
سال 2018 بودهاند. در این ردهبندی، ایران با ضریب جینی 0.4132 (سال 97)
بین 136 کشور در رده 75 جهان قرار دارد. در این ردهبندی گرچه شاخص ضریب
جینی و شکاف طبقاتی ایران نسبت به کشورهای روسیه با رتبه 83، مصر با رتبه
96، هند با رتبه 97 و چین با رتبه 103 از وضعیت بهتری برخوردار است، با این
حال براساس گزارش توسعه انسانی 2013 سازمانملل، ایران در سال 2013 و 2014
بین 136 کشور جهان، با ضریب جینی0.383رتبه 67 جهان را کسب کرده بود و
بالاتر از کشورهایی نظیر آمریکا، قطر و ترکیه قرار داشت، کشورهایی که حالا
با سقوط هفتپلهای ایران در ضریب جینی، وضعیت بهتری نسبت به کشورمان
دارند. برای مثال ایران در حالی طی چند سال اخیر سقوط هفتپلهای در ضریب
جینی داشته که ترکیه از رده 98 در سال 2013 به رده 70 در سال 2018 صعود
کرده است.
5 میلیون تومان هزینه ماهانه یک خانوار شهری
مطابق دادههای آماری بانک مرکزی ایران، در آخرین گزارش این نهاد دولتی یعنی سال 96 میانگین هزینه ناخالص ماهانه یک خانوار شهری حدود سهمیلیون و 511 هزار تومان بوده است. با توجه به اینکه هنوز آمارهای رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران از هزینههای خانوار شهری منتشر نشده، در این گزارش برمبنای نرخ تورم و استفاده از اقلام هزینهای سال 96 بهعنوان شاخص پایه، هزینه ماهانه خانوارهای شهری در سال 97 و چهارماهه سال جاری برآورد شده است. طبق برآورد آماری، در سال 97 میانگین هزینه ماهانه یک خانوار به چهارمیلیون و 455 هزار تومان و در چهارماهه سال جاری به پنجمیلیون و 57 هزار تومان رسیده است.
بررسی جزئیات این دادهها در دهکهای درآمدی نیز نشان میدهد در سال 96 هزینه ماهانه دهک اول 774 هزار تومان بوده که در سال 97 به 982 هزار تومان و در چهارماهه سال جاری به یکمیلیون و 115 هزار تومان رسیده است. در دهک دوم، هزینه ماهانه خانوار در سال 96 حدود یکمیلیون و 251 هزار تومان بوده که در سال 97 و چهارماهه سال جاری به ترتیب به یکمیلیون و 588 هزار تومان و 1.8 میلیون تومان رسیده است. در دهک سوم، هزینه ماهانه خانوار در سال 96 حدود 1.6 میلیون تومان بوده که در سال 97 بیش از دومیلیون تومان و در چهارماهه سال جاری به1.8 میلیون تومان است. هزینه ماهانه دهک چهارم در سال 96 حدود 1.9 میلیون تومان بوده که در پایان سال 97 به دومیلیون و 488 هزار تومان رسیده و در چهارماهه امسال به 2.8 میلیون تومان رسیده است.دهک پنجم در سال 96 ماهانه 2.3 میلیون تومان برای خود هزینه میکرد که این میزان در سال 97 به 2.9 میلیون رسیده و در چهارماهه سال جاری حدود سهمیلیون و 385 هزار تومان است. در دهک ششم هزینه خانوار طی سال 96 حدود 2.8 میلیون تومان بوده که در سال 97 و چهارماهه سال جاری به ترتیب 3.5 میلیون تومان و چهارمیلیون و 64 هزار تومان است. خانوارهای دهک هفتم در سال 96 حدود 3.4 میلیون تومان ماهانه هزینه معیشت خود میکردند که این میزان در سال 97 به 4.3 میلیون تومان و در چهارماهه سال جاری به حدود پنجمیلیون تومان (چهارمیلیون و 951 هزار تومان) رسیده است. طبق آمارهای بانک مرکزی، هزینه یک خانوار در دهک هشتم طی سال 96 ماهانه 4.2 میلیون تومان بوده که این میزان در سال 97 به 5.4 میلیون و در چهارماه سال جاری به 6.1 میلیون تومان رسیده است. دهک نهمیها در سال 96 ماهانه بهطور میانگین 5.7 میلیون تومان هزینه میکردند که در سال 97 این میزان به 7.2 میلیون تومان رسیده و در چهارماهه سال جاری حدود 8.2 میلیون تومان است. دهک دهم یا ثروتمندترین دهک جامعه در سال 96 ماهانه بهطور میانگین 10 میلیون و 889 هزار تومان هزینه میکرد که این میزان در سال 97 به 13.8 میلیون تومان و در چهارماهه سال جاری به بیش از 16 میلیون تومان رسیده است.
مطابق
این بررسی و با احتساب حقوق پایه سال 98 یعنی مبلغ یکمیلیون و 517 هزار
تومان، بهجز دهک یک هزینه ماهانه هیچ دهکی با حقوق پایه فعلی همخوانی
ندارد که این شرایط، وضعیت مالی خانوارها را در شرایط بسیار دشوار و
شکنندهای قرار میدهد.
سهم 70 درصدی مسکن و خوراکیها در سبد هزینهای کمدرآمدها
مطابق طبقهبندی انجامشده در گزارشهای مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، در سبد هزینهای خانوارهای کشور 12 گروه هزینهای وجود دارد که شامل خوراکیها و آشامیدنیها، دخانیات، پوشاک و کفش، مسکن، آب، برق و گاز، لوازم و اثاث منزل، بهداشت و درمان، حملونقل، ارتباطات، تفریح و امور فرهنگی، تحصیل، رستوران و هتل و کالاها و خدمات متفرقه است. بررسیها نشان میدهد در چهارماهه سال جاری بهطور میانگین از مجموع هزینههای پنجمیلیون و 56 هزار تومانی خانوارهای شهری کشور، 35.4 درصد آن مربوط به مسکن و 23.5 درصد آن نیز مربوط به خوراکیها و آشامیدنیهاست. به عبارت دیگر، در کل خانوارهای شهری کشور 60 درصد هزینهها مربوط به دو گروه مسکن و خوراکیها و آشامیدنیهاست. همچنین بین دهکهای درآمدی، در دهک اول (کمدرآمدترین) سهم مسکن و خوراکیها و آشامیدنیها حدود 78 درصد، در دهک دوم 72 درصد، در دهک سوم 69 درصد، در دهک چهارم 68 درصد، در دهک پنجم 65 درصد، در دهک ششم 62 درصد، در دهک هفتم 60 درصد، در دهک هشتم 58 درصد، در دهک نهم 56 و در دهک دهم (ثروتمندترین) 52 درصد است.
بر این اساس بهطور میانگین در دهکهای کمدرآمد حدود 70 درصد از هزینههای خانوار مربوط به دو بخش مسکن و خوراکیها و آشامیدنیهاست. این در حالی است که در دهکهای ثروتمند دو بخش مسکن و خوراک بهطور میانگین حدود 55 درصد از هزینههای خانوار را دربر دارند و بخش قابلتوجهی از هزینههای خانوار صرف تفریح، مسافرت، تحصیل، بهداشت و درمان و پوشاک میشود. سهم 70 درصدی مسکن و خوراکیها و آشامیدنیها در سبد هزینهای خانوارهای دهکهای کمدرآمد از این منظر اهمیت دارد که دولت در سیاستگذاری حمایتی خود باید محل اصابت هرگونه یارانه نقدی و یارانه پنهان را به این دو بخش اختصاص دهد. همچنین با توجه به سهم بالای بخش مسکن در سبد هزینهای خانوارهای کمدرآمد، سیاستگذار باید از طریق ابزارهای مالیاتی اقدام به کنترل سوداگری در بخش مسکن کند. تسهیلات حمایتی، ساخت مسکن استیجاری و نظارت بر بازار اجارهبها از دیگر سیاستهای حمایتی است که سیاستگذاران باید برای حفظ قدرت خرید دهکهای کمدرآمد بهکار گیرند.در کنار ضریب جینی، یکی دیگر از شاخصهای سنجش توزیع درآمد، نسبت هزینه دهک دهم (ثروتمندترین) به دهک اول (فقیرترین) است. هرچه میزان این نسبت بالا باشد نشاندهنده نابرابری بیشتر و هرچه مقدار آن کم باشد، نشان از نابرابری حداقلی است. در این زمینه بررسیها نشان میدهد نسبت سهم 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین افراد از 12.2 در سال 90 به 14 در سال 096 و 14.4 در سال 97 رسیده است. بهعبارت دیگر، در سال 90 یک خانوار در دهک دهم (ثروتمندترین) 12.2 برابر یک خانوار در دهک یکم (کمدرآمدترین) هزینه میکرد که این میزان در سال 97 به 14.4 برابر رسیده است.
بررسی جزئیات گروههای مختلف هزینهای در دو دهک ثروتمندترین و کمدرآمدترین نیز نشان میدهد دهک دهم در سال 97 از مجموع هزینههای خود در بخش تحصیل 60 برابر یک خانوار کمدرآمد، در بخش حملونقل 53 برابر، برای رفتن به رستوران و هتل 53 برابر، برای تفریح و گذران اوقات فراغت 49 برابر، برای پوشاک و کفش 48 برابر، برای لوازم و اثاث خانه 41 برابر، برای بهداشت و درمان 24 برابر، برای کالاها و خدمات متفرقه 20 برابر، برای مسکن، آب، برق و گاز 10 برابر، برای ارتباطات 7.5 برابر، برای خوراکیها و آشامیدنیها 8.7 برابر و برای دخانیات 1.2 برابر یک خانوار کمدرآمد هزینه کرده است.
* فرهیختگان