این روزها پیرامون عملیات کربلای 4 و 5 مباحث زیادی در فضای مجازی منتشر می شود. بنده خودم از جمله رزمندگانی هستم که دربرخی عملیات موفق و ناموفق حاضر بوده و مطالعات نظری در این زمینه داشته ام، لذا لازم دیدم در این باره نکاتی را بیان کنم:
1- شکست و پیروزی در هرصحنه مبارزه و نبرد( ورزشی ، رزمی ، جنگی و..)، امری عادی و پذیرفته شده است و زیر سوال بردن افتخارات و فداکاری یک ملت به دلیل فراز و نشیب ها، به دورازانصاف وانسانیت است.
2- به دلیل مردمی بودن دفاع ما وضرورت فراخوان عمومی، همچنین وجود ستون پنجم و منافقین و کمک اطلاعاتی گسترده ابرقدرتها به صدام، اطلاع دشمن ازعملیات قریب الوقوع ما تقریبا برای همه عملیات قابل تصور بود. اگر به صرف احتمال لو رفتن عملیات، نباید اقدامی صورت می گرفت، قاعدتاً هیچ عملیاتی نباید انجام می شد و کشور را همچون پادشاهان قاجار و پهلوی تقدیم دشمن می کردیم.
3- بنده قصد دفاع از محسن رضایی را ندارم چراکه با خیلی از رویکرد های ایشان از جمله همراهی با تفکرات سیاسی –اقتصادی مرحوم هاشمی و تحمیل قطعنامه بر امام و...مخالفم . ولی حمله هماهنگ و برنامه ریزی شده ی منافقین، نفوذی ها و اصلاح طلبان و ...به ایشان در این زمان ، به خاطرانتقام از نیروهای انقلابی و فداکار و اصلاح رویکرد محسن رضایی بویژه ایستادگی ایشان در برابر تصویب اسناد وابستگی و ذلت بار، می دانم.
4- هرچند ما درعملیات کربلای 4 موفق نبودیم ولی باز مهندسی و تقویت روحیه رزمندگان درآن شرایط و تصمیم به ادامه عملیات در قالب کربلای 5، تصمیم عاقلانه و شجاعانه ای بود که هم موجب فریب وشکست سنگین دشمن گردید و هم به بازیابی روحیه رزمندگان و مردم کمک کرد و هم موفقیت های بعدی در صحنه سیاسی و بین المللی را به دنبال داشت .
5- تبدیل یک شکست به عملیات فریب، یکی از تاکتیک های نبرد است که فقط ازعهده ی فرماندهان نابغه وباهوش برمی آید. چنان که پیامبر مکرم اسلام (ص) غزوه شکست خورده« اُحد »( شبیه کربلای 4) را با این شگرد و با انجام غزوه «حَمراءُالاَسَد»، ( مشابه کربلای 5) به یک پیروزی بزرگ و بدون تلفات تبدیل کردند.
مشابهت تاریخی عملیات کربلای 4 و 5 در صدر اسلام:
مسلمانان که در غزوه اُحد شکست خورده بودند، با دادن شهدا و مجروحان زیادی به مدینه بازگشتند. پیامبر(ص) ازطریق نیروی اطلاعاتی خویش و بنا به قولی از طریق وحی، با خبرشدند که دشمن، مغرور و سرمست از این پیروزی، قصد دارد به مدینه حمله کند و کار اسلام و مسلمین را یکسره نماید.
از این رو پیامبر(ص) پس از نماز صبح روز بعد، در حالیکه مجروحان مشغول مداوای جراحات خود بودند، دستورمیدهند برای نبردی جدید و تعقیب دشمن، آماده حرکت شوند و فقط کسانی می توانند در این عملیات باشند که در جنگ احد حضور داشته یا مجروح شده اند.
مسلمین وقتی علت این محدودیت را جویا شدند، حضرت می فرمایند: «...فَاِنَّهُ اَنْکی لِلْعَدوِّ و اَبْعَدُ لِلسَّمع» برای اینکه [حضورمجدد رزمندگان و مجروحان جنگ احد] برای دشمن زیان آورتر است و آوازهای بیشتر و پردامنهتری دارد ».
این عملیات با پرچمداری علی بن ابیطالب(ع) که به غزوه حَمراءُالاَسَد معروف است، در سال سوم هجری، یک روز پس از غزوه احد روی داد. هدف پیامبر(ص) از این غزوه، بازداشتن مشرکان از حمله مجدد به مدینه بود.
پیامبر اکرم(ص) پس از پنج روزتعقیب دشمن و استقرار در منطقه حمراءالاسد، با مشاهده ترس و هزیمت کفار به مدینه بازگشتند.این غزوه شکستی روانی و تبلیغی برای قریش و منافقان و یهود مدینه در پی داشت و روحیه مسلمانان را تقویت کرده و زمینه ی پیروزی های جنگی، سیاسی، اجتماعی و روانی بعدی را فراهم ساخت.
آیات ۱۷۲ تا ۱۷۵ سوره آل عمران درشان غزوه حمراء الاسد نازل شده است که پیشنهاد می شود علاقه مندان آن را مرور کنند .
منبع:
کتاب فروغ ابدیت. نوشته آیت الله جعفر سبحانی .انتشارات دارالتبلیغ اسلامی- قم