به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، بالاخره بامداد روز 25 فروردین ماه 1397 اولین ماجراجویی نظامی دونالد ترامپ در سوریه با همراهی دو متحد دیرینه اش یعنی فرانسه و انگلیس با پرتاب موشک های زمین به زمین و هوا به زمین نیروهای ناتو آغاز شد. در باره اهداف و نتایج این عملیات باید منتظر بود تا در ساعات و روزهای آینده شاهد و ناظر آن بود لاکن در اینجا و در حالی که هنوز در ساعات ابتدایی این عملیات هستیم ذکر نکاتی در اینباره ضروری است:
1- ماجرا جویی آمریکا و متحدانش اولین نوع از عملیات های ناقض حق حاکمیت ملی یک کشور نبوده و نخواهد بود و این حرکت در تضاد آشکار با منشور سازمان ملل متحد می باشد.
2- از نظر آگاهان نظامی اقدام موشکی بدون حضور موثر و میدانی نیروهای زمینی فاقد ارزش بوده و در حقیقت نوعی مسکن برای فشار افکار عمومی بر روی دولت هایی مانند آمریکا و متحدان میدانی آنان بحساب می آیدو موشکی پرانی در حالی که نیروی زمینی حضور ندارد بازهم تراز مالی و بذهکاری آمریکا و غرب را افزایش خواهد و کشورهای حامی این حرکت مانند: عربستان و کشورهای مرتجع عربی را هر چه بیشتر به سقوط و ورشکستگی اقتصادی و بحران های سیاسی سوق خواهد داد زیرا ایشان گاوان شیردهی هستند که باید به قیمت جانشان هم که شده هزینه های کمر شکن این عملیات ها را بپردازند.
3- تاریخ جنگ های دنیا نشان داده است که جنگهایی به نفع طرف آفند کننده تمام شده است که هر دو طرف در مجموعه ایی از متحدان سیاسی و نظامی خود حضورشان را تعریف کرده باشند. جنگ جهانی اول و دوم با عناوینی چون متحدین و متفقین آغاز و ادامه و خاتمه یافت. اما هرگاه کشوری یکه و تنها مورد هجوم کشورهای قدرتمند قرار گیرند در نهایت هم مبانی اتحاد ملی در میان مردم مورد حمله را تقویت و مرز بندی های سیاسی و اجتماعی را کم رنگ خواهد کرد بلکه ملت ها هم نسبت به ملت مورد حمله دلسوزی خواهند کرد و فشار افکار عمومی می تواند اهرم قدرتمندی در قطع ادامه حملات باشد.
4- در زبان استراتژی نظامی کشورهایی که تمام توان نظامی شان در جایی ظهور و بروز پیدا می کند که اطمینان یابند ارتش و نیروهای کشور هدف توان رویارویی و مقابله با مهاجمان را نداشته باشد در تایید این ادعا کشور عراق دوره صدام حسن بعثی بهترین نمونه است. برای ارتش آمریکا و دولتمردان آن باید سه اصل در کشور مورد هدف وجود داشته باشد تا حمله با موفقیت توام گردد که عبارتند از: صرفه اقتصادی، ضعف نیروهای نظامی و دفاعی کشورهای هدف و بالاخره توجیه و قبولاندن حمله نظامی به مردم کشور مبدا ( مردم آمریکا و کشورهای اروپایی) . در ظاهر امروز هر سه گزینه در سوریه درصد بالایی را بخود اختصاص داده است یعنی هم به لحاظ اقتصادی و تامین آن از سوی کشورهای عربی/ و هم از نظر ضعف دفاعی ارتش سوریه از زمان آغاز حملات تروریستی داعش در سوریه و جنگیدن ارتش سوریه در چند جبهه با داعش، گروههای معارض سوری ، حملات ارتش ترکیه به "عفرین و داخل خاک عراق و بالاخره جبهه مقاومت و درگیری با رژیم صهیونیستی/ و هم توجیه کهنه و نخ نمای وجود سلاح شیمیایی برای حمله به مردم! و اهدافی در داخل کشورهای غربی همانند آنچه درباره عراق و حوادث 11 سپتامبر رخ داد. همه و همه دست بدست هم داده اند تا این عملیات مقبولیت جهانی پیدا کند.
5- امروز در سوریه جیهه مقاومت و روسیه حضور فعالی دارند خصوصا برای روسیه که سوریه همیشه یک متحد سنتی و قدیمی محسوب می شده است و وجود "بندر طرطوس" روسیه در این کشور نشان میدهد که امکان عملیات زمینی بسیار ضعیف بوده و این عملیات علیرغم ظاهر بینالمللی آن بیشتر نوعی ایجاد کریدور تنفسی برای برای تروریست ها مورد حمایت غرب می باشد لذا ادامه حملات توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه در هاله ایی از ابهام قرار دارد زیرا ادامه و دخالت نیروی زمینی می تواند عملیات نظامی را با گسترش و عمق دهی بیشتر به رویارویی کشورهای حامی سوریه نیز بکشاند و این هزینه ای است که قطعا کشورهای غربی نه توان آنرا دارند و نه می خواهند که کار به آنجا برسد و اگر سخنان چندی پیش ترامپ مبنی بر خارج کردن ارتش آمریکا را در کنار این عملیات قرار دهیم می بینیم که هدف این عملیات بیشتر از آنکه نوعی تلاش برای تغییر رژیم سوریه باشد می تواند حسن ختامی برای خروج آبرومندانه! آمریکا و با هزینه کردن آبروی کشورهای اروپایی قلمداد کرد تا گروهای معارض هم بتوانند از این رهگذر روحیه نه چندان قوی خود را تقویت کنند.
6- نقش چند کشور در این حرکت نظامی می تواند تععین کننده آینده جنگ باشد:
* اگر آمادگی کشورهای محور مقاومت برای دفاع از ملت و دولت سوریه را از این مدل خارج کنیم.
* و همچنین بپذیریم که این عملیات نوعی عملیات ایذایی و با محدودیت زمانی و بدون دخالت نیروهای زمینی است.
* تنها کشور ترکیه و رژیم صهیونیستی هستند که می توانند بازوی نظامی این عملیات تلقی گردند که باید تکلیف خود را مشخص کنند. البته احتمال حمله صهیونیست ها به لبنان و حزب الله تقویت شده است اما اینکه یتوانند وارد میدانی در دو کشور بطور همزمان شوند هم دور از تمام محاسبات نظامی و توان نیروی انسانی آنان است و هم حزب الله آمادگی دفاع همه جانبه را در خود و در میان لبنانیها ایجاد کرده است. از سوی دیگر ترکیه هم در سیاست خارجی و نظامی خود دارای ثبات نیست و امکان بروز چالش های نظامی سخت با اکراد مخالف دولت اردوغان را با تردید مضاعف برای اجرای نقش بازوی نظامی غرب در این عملیات مواجه می سازد.
در مجموع بنظر می آید ترامپ تلاش می کند تا در خروج از معادلات میدانی سوریه چهره یک ابر قدرت پیروز و کدخدای قدرتمند را از خود بجا بگذارد که ساعات و روزهای آینده صحت و درستی این امر را به نمایش خواهد گذاشت.
*رضا احمد زاده