به گزارش رجانیوز خطبههاي
نماز جمعه ايلام اين هفته محل اعتراض امام جمعه به منتقدان شد. حجت
الاسلام لطفي، امام جمعه ايلام عصباني بود از کساني که نسبت به ماشين او
معترض شده بودند. او در خطبههاي نماز جمعه جملات تندي عليه معترضان به
ماشين شاسي بلندش گفت. اينکه «از بچهبازيهايتان دست برداريد»، «اهانت به
جايگاه نماز جمعه، اهانت به رهبري و قابل پيگيري است» و «توصيه ميکنم به
اين جايگاه که مينگذاري است، نزديک نشويد و چنانچه نزديک شويد، با مين به
هلاکت خواهيد رسيد!» همه اين اعتراضات از اين جهت است که جرياني در استان
ايلام نسبت به آنچه زندگي اشرافي اين امام جمعه ناميده، معترض شده است.
اين
اعتراضات هم به مراسم مفصل وليمه تولد نوه امام جمعه ايلام برميگردد که
با حضور تعدادي از فوتباليستها و بازيگران سينما و تلويزيون برگزار شده و
هم به ماشين شاسي بلندي که مورد استفاده امام جمعه است. حاميان امام جمعه
البته انتقادات اين گروه را وارد ندانسته و آنان را پيروان عرفانهاي کاذب
خطاب کردند! اما پسر امام جمعه ايلام که از فعالان شبکه اينستاگرام محسوب
ميشود، استفاده از چنين ماشيني را براي حفظ امنيت پدرش لازم دانسته است.
ماجرا
از آنجایی آغاز شد که پسر امام جمعه ایلام برای ولیمه فرزند تازه متولد
شده خود، در یکی از سالن ها با حضور امام جمعه ایلام و جمعی از سلبریتی های
دست چندمی مراسمی برگزار کرد. مراسمی که البته با انتقادات زیادی همراه
بود. از سوی دیگر در روزهای اخیر خبری منتشر شد که امام جمعه ایلام، برای
تردد از خودرویی گران قیمت استفاده می کند. آنهم در شهری که مشکلات اقتصادی
و آمار بیکاری قابل توجهی دارد.
مساله
ای که تکذیب نشد. بلکه تنها هادی لطفی فرزند امام جمعه ایلام در صفحه
اینستاگرام خود با گلایه از این انتقادات مدعی شد که «سلامت داشتن یک فرد
گاهی اگر بتوان آن را مادی مطرح کرد شاید از هزاران میلیارد مهم تر باشد».
البته او اشاره ای نکرد که برای سلامت داشتن امام جمعه ایلام تنها پرادو به
کار می آید یا می شود با هزینه کمتر از اینها نیز این مساله را تامین کرد؟
از
سوی دیگر شاید بتوان برای محافظت از مقامات سیاسی اهمیتی یافت، اما والی
در جامعه اسلامی باید ارزش جایگاهی که در آن حضور دارد را نیز درک کند.
امامت جمعه، جایگاهی است که به شدت می تواندسرمایه اجتماعی تولید کند.
سرمایه ای نه برای خود، بلکه برای نظام اسلامی. با این حال سرمایه اجتماعی
هرگز درون خودرو و پشت شیشه های ماشین شاسی بلند ایجاد نمی شود. باید آن را
در کوچه ها و بازارها و روستاها و دانشگاه و ورزشگاه ها، روز به روز و ذره
به ذره از شنبه تا جمعه کسب کرد تا در روز جمعه و هنگام قرائت آن دو خطبه،
به کار بیایید و عمل کند.
از
سوی دیگر، قرار گیری در چنین جایگاهی موجب خواهد شد تا کوچکترین رفتارهای
خلاف شان نیز، ضریب پیدا کند. چنین منش و برخوردی نه تنها به افزایش
سرمایه منتهی نمی شود، بلکه به کاتالیزوری برای از بین بردن سرمایهها بدل
خواهد شد. خوی اشرافی گری با امامت جمعه قابل جمع نیست. این که امام جمعه
یک شهرستان کوچک و یا حتی بزرگ! با ماشین تویوتای شاسی بلند در شهر تردد
کند و برای مغرضان بهانه جور کند، مطمئنا غیر قابل پذیرش است! سکوت در
برابر بروز چنین رفتار آن هم از سوی کسی که عنوان نمایندگی ولی فقیه را
نمایندگی می کند نیز دور از انتظار است. چگونه می توان درحالی که حضرت
امام(ره) و شخص مقام معظم رهبری، ساده زیستی، زی طلبگی و پرهیز از
تجملگرایی را در سیره خود و برای روحانیون و به خصوص ائمه جمعه ضرورت
دانستهاند، این طور حرمت اسلام، ولی فقیه و نظام را زیر سوال ببرند؟!
در همین راستا مقام معظم رهبری در سخنانی در دهه 70 با انتقاد از اشرافیگری و فاصله روحانیت و مسئولان از مردم می فرمایند:
اگر ما دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم مگر اعتماد مردم باقی میماند؟/نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند/ من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم اما حالا مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم!؟/ سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی!؟/ به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها روحانیون را از مردم دور میکند
«شما چگونه میخواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم - مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی میماند؟
مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بودهاند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟
نمیشود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند. در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت.
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانهی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است!؟
اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانهها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند.
گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکنندهیی میرسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش مینشیند؛ رعایت کنید. سؤال میکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ میگویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی!؟ آقایان مسؤول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همینطور بیحساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و ادارهیی، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسؤولانِ آنجا به چشم میخورد!؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟
به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور میکند، روحانیون را از مردم دور میکند. روحانیون، به تقوا و ورع و بیاعتنایی به دنیا در چشمها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمیشود در چشمها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد». ۱۳۷۰/۰۵/۲۳