خيلي از ما به ياد داريم مواقعي كه كفگير پدر خانواده به اصطلاح به ته ديگ
ميخورد و در خرج و مخارج زندگي خصوصا آنهايي كه حساب نشده بود، ميماند؛
آن زمان بود كه چشم اميد خانواده به كشوي طلاي خانم خانه بود تا با فروختن
طلاها، گره از مشكل مالي و گرفتاري پيش آمده براي خانواده باز كند.
جام
جم آنلاين:از قديم الايام طلا و جواهر علاوه بر اينكه جنبه زينتي و
زيبايي براي خانمها داشت، بهترين شيوه پس انداز نيز محسوب ميشد.
به
غير از زنان خانهدار، افراد ديگري هم كه تمايل به پسانداز با يك شيوه
راحت و آسوده داشتند و اساسا وقت و توان ريسك ديگر راههاي پسانداز و
سرمايهگذاري را نداشتند، طلا ميخريدند تا روز مبادا آن را به فروش
برسانند.
تمايل به خريد طلا بين خانمها هميشه بوده است، شهر و
روستا هم ندارد. در گذشته اگر خانم، خانهدار بود، اغلب هر ماه مقداري از
خرج و مخارج خانه را پسانداز ميكرد تا به اندازه پول يك تكه طلا جمع شود.
آن
زمان بود كه طلاي خريداري شده رونمايي و پرده از راز پسانداز خانم خانه
برداشته ميشد. عكسالعمل مرد خانه هم هنگام روبه رو شدن با اين واقعيت
اغلب متفاوت بود. عدهاي به خانهداري و كدبانوگري همسر خود افتخار
ميكردند كه اساسا توانسته با ذكاوت از بين آن همه خرج و مخارج، بيسر و
صدا پساندازي هم بكند.
دستهاي ديگر از آقايان هم شاكي ميشدند كه
چرا خانم خانه مخفي كاري كرده و از خرج و مخارج خانه زده و پول خريد طلا را
براي خودش جمع كرده است.
اما در نهايت اكثر مردها از اين رفتار
خانمها چندان بدشان نميآمد و اگر به ظاهر هم غرولندي ميكردند تا به
اصطلاح كم نياورند، در دل زبان به تحسين همسرشان ميگشودند.
در چنين
مواقعي اگر خانمها شاغل بودند؛ وضعيت پسانداز به مراتب بهتر ميشد. در
آن زمان خانمها علاوه بر اينكه از خرج خانه براي خريد طلا پسانداز
ميكردند از درآمد خودشان هم طلا ميخريدند تا موقع مهمانيها و عروسيها
زينت و پزشان باشد و در روز مبادا پشتوانه مالي خوبي كه خيالشان را از
بابت مخارج پيش بيني شده و نشده راحت ميكرد البته اين موضوع بستگي داشت به
اينكه براي هر خانوادهاي چه زماني و چه موقعيتي روز مبادا محسوب ميشد.
روز
مبادا براي هر خانوادهاي درست مثل ميزان طلاي خانمها به وضعيت مالي
خانواده هم بستگي داشت. براي يكي روز مبادا زمان عروسي دختر و پسر و تهيه
كمي و كاستيهاي جهيزيه و ديگر مخارج عروسي است، براي خانواده ديگر روز
مبادا، زماني است كه پسر خانواده از سربازي برگشته و ميخواهد كار و كاسبي
راه بيندازد و سرمايه اوليه ميخواهد.
براي خانمي هم روزمبادا روزي
است كه ماشين شوهر رانندهاش كه خرج خانه را ميدهد، موتور سوزانده يا
تصادف كرده و بايد هر چه زودتر تعمير شود و نهايتا براي خانواده ديگر روز
مبادا روزي است كه بايد شهريه دانشگاه فرزندشان را بپردازند. اگر وضعيت
مالي خانواده خوب بود، آن وقت طلاها بايد خرج خريد خانه نو يا سفرشان به
خارج ميشد.
در اين مواقع است كه همان خانمي كه جانش به طلاهايش
بسته بود و به قول خودش با هزار مصيبت و سختي ذره ذره پول آن را جور كرده
است، داوطلبانه و با رضايت طلاهايش را براي فروش آماده ميكرد. اغلب هم
اعتقادشان بر اين است كه الان همان روز مباداست و بزودي دوباره جاي
طلاهايشان را پر خواهند كرد.
بازار طلا، مكان مورد علاقه خانمها
بازار
طلا يكي از مكانهاي مورد علاقه خانمهاست. البته اين مساله اين روزها كمي
كمرنگ شده است. در گذشته اگر سري به اين بازارهاي طلا ميزديم، ميديديم
اغلب خريداران اين بازارها خانمها بودند كه اگر ساعتها وقتشان را هم پشت
ويترين مغازههاي طلافروشي ميگذراندند خسته نميشدند حتي رفتن به بازار
طلافروشان يكي از سرگرميهاي زنان قديم بود.
خانمي كه الان از او سن
و سالي گذشته است و مثل دوران جواني ديگر عشق وعلاقهاي به طلا ندارد در
مورد علاقهاش به طلا ميگويد: زماني كه جوان بودم بقدري به خريد طلا
وجواهر علاقه داشتم كه هرگاه از مقابل طلا فروشي رد ميشدم بياختيار
پاهايم سست ميشد و نميتوانستم بدون توقف از مقابل طلا فروشي بگذرم، به
همين خاطر از آن زمان طلاهاي بسياري دارم ولي اكنون دخترم كه يك نوجوان است
هيچ تمايلي به طلا نشان نميدهد و حتي فكر ميكند با انداختن يك گردنبند
طلا به گردنش مورد تمسخر دوستانش قرار ميگيرد.
بدل جاي اصل
نسل
جديد دختران و زنان امروزي در مقايسه با گذشته و مادران خود تمايل كمتري
به طلا دارند. علت اين عدم تمايل، ورود انواع و اقسام بدليجات تزئيني در
شكلها و رنگهاي متنوع است كه با هر لباسي ميتواند هماهنگ شود و به همين
خاطر طلاي زرد رنگ سنتي را از چشم آنها انداخته است.
نكته: دختران و
زنان امروزي در مقايسه تمايل كمتري به طلا دارند. علت اين عدم تمايل ورود
انواع و اقسام بدليجات تزئيني در شكلها و رنگهاي متنوع است كه با هر
لباسي ميتواند هماهنگ شود
دليل ديگر هم اين است كه زندگيهاي پر
خرج امروزي، در كنار نيازهاي متنوع زندگي شهري كه البته به روستاها و مناطق
حاشيهاي هم رسيده، همراه با تب فراگير مصرفگرايي كه ويژگي دورانگذار
جامعه است، پولي را براي پسانداز كردن و طلا خريدن براي زنان و خانوادهها
باقي نگذاشته است.
هر چند درآمد خانمها نسبت به گذشته بيشتر شده و
اغلب آنها شاغل هستند، ولي آنقدر تجملات و لوازم پرزرق و برق زندگي امروزي
زياد شده كه ديگر جايي براي توجه به طلا و جواهر آلات باقي نگذاشته است،
در واقع جايگزينهاي زندگي امروزي علاقه و تمايل زنان را به طلا كم كرده
است.
با اين حال نگاه اندوختهگري امروزه نسبت به طلا همچنان وجود
دارد و علاقهمندان قديمي طلا اين روزها ترجيح ميدهند به جاي جواهرات سكه
خريداري و براي روز مبادا ذخيره كنند.
فرشاد مومني، اقتصاددان در
تحليل تغيير جايگاه نگاه پساندازي مردم در جامعه معتقد است در شرايطي كه
تورم در جامعه وجود دارد، با يك پديده و گرايش افراطي به مصرف روبهرو
هستيم.
اين در حالي است كه اين مصرف ضرورتا ربطي به نيازها ندارد.
بلكه مبناي اصلي آن ترس از نابودي قدرت خريد پساندازهاي افراد است. عدهاي
ديگري از اقتصاددانان نيز پسانداز كردن خانمهاي خانهدار با طلا و سكه
را حبس سرمايه و ثروت ملي در خانه ميدانند و معتقدند اين كار به لحاظ
اجتماعي موجب كنار رفتن ثروت ملي ميشود.
بخشي از اين تغيير و تحول
به مقتضيات جامعه برميگردد. شيوههاي نوين پسانداز، از خريد و فروش ارز و
دلار و... گرفته تا سرمايهگذاري در بورس و خريد سهام جاي شيوههاي سنتي
پسانداز با طلا را گرفته است. نمونه بارز آن صفهاي طولاني خريد ارز دولتي
يا سكه است كه خانمها بخش زيادي از مشتريان آن را تشكيل ميدادند.
اقتصاد خانواده دردستان مادر
در
همين حال يك كارشناس اقتصادي پسانداز كردن بخشي از خرجي خانه توسط زن
خانه دار را امري سنتي ميداند و معتقد است كه اين امر فقط ميان زنان مشرق
زمين يا كشورهاي مسلمان و خانمهاي ايراني معمول و رايج است.
دكتر
غلامرضا كيامهر ميگويد: «اين مساله مربوط به سنتها و حتي اعتقادات مذهبي
است كه بر رفتارها اثر ميگذارد. در حقيقت وقتي به مقوله زندگي و امرار
معاش نيز ميرسيم، اين سنتها به شكلي خود را نشان ميدهد؛ زن ايراني، هم
مادر متفاوتي است و هم همسر متفاوتي. او در اقتصاد خانواده نيز متفاوت
است.»
وي در مورد دليل اين تفاوت ميگويد: «زن خانه دار ايراني
مسووليت چارديواري برعهدهاش است، هميشه به فردا نيز فكر ميكند و به
اعتقاد من در بيشتر خانههاي حقوق بگيران و دارندگان درآمدهاي ثابت، اقتصاد
خانه توسط زنان اداره ميشود.»
به گفته او، خانوادههايي كه به شكل
سنتي زن خانه خانهدار است، عموما به دو مدل از همسرانشان پول ميگيرند؛
يا آنكه مرد، يا نان آور خانواده درآمد كامل خود را سر ماه در اختيار زن
ميگذارد و او در مورد مخارج خانه برنامهريزي كرده و عموما هم در اين كار
موفقتر است و بخوبي ميتواند به اصطلاح سر برج را به ته برج برساند.
براساس مدل دوم هم نانآور خانه مبلغي را به عنوان خرجي به صورت روزانه،
هفتگي يا ماهانه در اختيار زن قرار ميدهد، ولي گويي به نظر ميرسد بايد
گفت زن ايراني ثابت كرده اقتصاد خانواده را بهتر از مرد اداره ميكند.
اين
كارشناس اقتصادي البته معتقد است: «در شرايط تورمي امروز حتي آن زن
آيندهنگر هم نميتواند مبلغي را به عنوان پس انداز داشته باشد.»
روانشناسان
هم معتقدند پسانداز كردن رفتاري طبيعي ميان انسانهاست. به اعتقاد گلناز
قدرتي، يكي از مواردي كه موجب ميشود انسانها تمايل داشته باشند چيزهايي
را بيندوزند، حس عدم امنيت است. در همه ما انسانها نياز به احساس امنيت
وجود دارد و پسانداز كردن ميتواند اين نياز را در ما تامين كند. اين موجب
ميشود كه انسان احساس كند در صورت رسيدن روز مبادا مشكلي پيدا نميكند.
در واقع پسانداز در راستاي يك نياز فطري انجام ميگيرد.
رواج بازار بدليجات
همانطور
كه گفته شد تمايل به خريد طلا براي نسل امروزي به شدت گذشته نيست. اگر سري
به مغازههاي بدل فروشي پايتخت بزنيم، ميبينيم بازار آنها گرمتر از
بازار طلاست، اگر مشتريان بازار طلا را خانمهاي مسن و جا افتادهتر تشكيل
ميدهند، مشتريان اين مغازها اغلب دختران جوان هستند.
آنها مثل
مادران خود اعتقادي به خريد و كنار گذاشتن طلا براي روز مبادا ندارند.
ترجيح ميدهند پولشان را به جاي طلا، زيورآلاتي بخرند كه هم متنوعتر است
و هم نگراني از بابت گم شدن و دزديده شدن آن ندارند و اساسا در مقايسه با
طلا قيمت پايينتري دارند.
سودجويان اقتصادي و توليدكنندگان هم از
اين گرايش و فرصت پيش آمده نهايت استفاده را كردهاند. آنها از بعد افزايش
قيمت فلزهاي گراني همچون طلا، اقدام به تهيه زيورآلات با استفاده از فلزهاي
كم بهايي چون مس، استيل، نيكل و استخوان حيواناتي چون شتر، گاو و فيل
كردند كه نتيجه آن ايجاد بازاري بدلي در كنار بازار زيورآلات اصل و گران
قيمت شد.
امروزه بازار بدليجات همانند بازار فلزات گرانبها از گردش
مالي بسيار بالايي برخوردار است. براساس تازهترين آمارهاي جهاني در مورد
تجارت بدليجات، كشور چين ـ به عنوان بزرگترين توليدكننده بدليجات ـ سالانه
بيش از پنج ميليارد دلار از محل صادرات بدليجات كسب درآمد ميكند.
كشور
امارات متحده عربي نيز كه زماني به مركز توزيع كالاهاي چيني براي كشورهاي
آفريقايي تبديل شده بود، در چند سال اخير زحمت تجار چيني را كمتر كرده و
علاوه بر بازارهاي آفريقايي، بدليجات چيني را روانه بازارهاي مصرف ايران
نيز ميكند.