متن این سخنرانی به شرح ذیل است:
بسم رب المستضعفین
خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیا و ائمه معصومین - علیهم السلام - سازگار نیست. (امام روح الله)
هر پیامبری که ظهور کرده، همواره مردم مستضعف و مردمی که مورد ظلم واقع شده اند گرد او جمع شدند و او را یاری کردند و از قضا اشراف و قدرتمندان شهر که تغییر وضع موجود را بر نمی تافتند به مقابله با او پرداخته اند. انقلاب ما نیز به دست مستضعفان و برای آن ها بود. با نگاهی به انتخابات های اخیر متوجه تغییری جدی در سبد آراء مردم می شویم. تغییری معنادار که نشان دهنده ی کاهش حضور طبقات پایین و مستضعف جامعه در انتخابات است که از اثر گذاری خود در حاکمیت نا امید شده اند. اینها خودشان را متعلق به آرمان ها می دانند اما آرمان ها را در مسئولین کشور نمی بینند. این امر نشان از انحراف در حکومتی است که برای مستضعفین تشکیل شده بود و گویی که چندین سال است که به دست سرمایه داری افتاده.
این تذکری جدی به نهادها و مسئولین مختلف کشور است که باید در مبانی حکمرانی خود اندیشه کنند و عملکرد خود را باز بینی نمایند. اگر تغییری جدی در رفتارهای حاکمیتی ایجاد نشود بدانید دیگر آن هایی که درد فقر و محرومیت را چشیده اند تا آخر خط با ما نخواهند بود.
صرف اینکه بگوییم ما مسلمانیم و اسممان جمهوری اسلامی است و ظواهر را
رعایت کنیم چیزی درست نمی شود. باید روح اسلام و عدالتخواهی در تک تک
نهادها و قوای کشور به وضوح لمس شود.
همین نماز جمعه هم نباید به ظواهر اسلامی منتهی شود. اینجا ظرفیت عظیمی
دارد که برای حل مشکلات مردم می تواند توده ها را بسیج و متمرکز کند. شأن
نماز جمعه، امربعروف و نهی از منکر از مسئولان و اصحاب ثروت و قدرت و
کسانی است که به نام دین با مردم سخن میگویند. اینجا باید نقطه تماس مردم
با روحانیت باشد تا روحانیت به عنوان پدر معنوی جامعه، مردم را هدایت کنند.
نه جایگاهی برای حرف های تکراری یا کارهای حزبی و جناحی.
به تبع نمازجمعه ها حوزه های علمیه نیز تحت همین معنا هستند. آنجا نیز باید محل ارائه برنامه برای دنیا و آخرت مردم باشد. حوزه علمیه باید به مسائل کف جامعه و زندگی مردم اندیشه کند اما متاسفانه ما در حوزه های علمیه با چیزی به نام "اشرافیت حوزوی" مواجه هستیم. بعضا آنقدر قشر خاصی از جامعه شدند که باعث شده مسیر حوزه از مسیر مردم جدا شود و برنامه ای جدی برای حل مسائل روزمره زندگی نداشته باشند بسیار قابل تامل است که با دور شدن نهادهای دینی از زندگی مردم، مردم نیز روز به روز از دین دورتر می شوند.
وقتی می گوییم نظام ما اسلامی است یعنی انتخابات ما نیز تفاوتی جدی با انتخابات در دیگر کشورها دارد.
در جهان سلطه عملاً انتخابات ها «نمایش» مردمسالاری است و بازیِ جابجاییِ قدرت و ثروت بین اشراف چپ و راست، یا جمهوریخواه و دموکرات یا…
قانون اساسی کشور ما میخواهد این نحوه اشتباه نظام سیاسی-اقتصادی را کنار بزند و برای این مکانیسم احراز صلاحیت را پیش بینی کرده. شورای نگهبان همیشه خار چشم دشمنان بوده اما متاسفانه در انتخابات های اخیر شاهد بودیم مکانیزمی که می توانست محقق آرمان های انقلاب اسلامی باشد توسط شورای نگهبان وسیله ای شد جهت مصلحت سنجی و خودش فضا را برای دو قطبی های باطل سیاسی باز کرد.
رهبری 7 ماه قبل از انتخابات سیاست های کلی انتخابات را ابلاغ کرده بودند. توی این سیاست ها چه چیزی آمده بود؟ می بایست فرآیند احراز صلاحیت ها مشخص شود. می بایست شرایط عمومی و اختصاصی داوطلبان در چارچوب قانون اساسی مشخص شود. می بایست شرایط لازم برای رجلیت سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن مشخص شود. اما این سیاست ها اجرایی نشد و توضیح قانع کننده ای نیز پیرامون آن و نحوه احراز صلاحیت ها بیان نشد.
بعد دیدیم که نامزدهایی که تایید شده بودند جلوی چشم میلیون ها نفر مخاطب داخلی و خارجی آن همه فساد از همدیگه رو می کردند. آیا این مسائل جمهوری اسلامی را در مظان اتهام قرار نداد؟ این سلامت ذهنی مردم را خراب نکرد؟ بین مردم بسیار جای شک و شبهه است که چرا و چگونه از بین آن همه کاندید فقط این کاندیدا تایید صلاحیت شدند؟ با کدام معیار و ملاک؟ شورای نگهبان نمی خواهد یک بار برای همیشه تکلیف رجلیت سیاسی و مذهبی را مشخص کند؟
باید دقت کرد که ایستادن جلوی حق و اراده ی مردم بدون پاسخی قانع کننده، بعد از انتخابات باشد یا قبل از آن، زمینه سازی برای شورش اشرافیت بر جمهوریت است.
تکلیف این مفاسد باید مشخص شود. اگر این حرف ها دروغ بود باید اعلام برائت شود و مشخص شود چطور افرادی دروغ گو باید بر ما حاکم باشند و چگونه تاکنون بر مسند های مدیریت این ملت انقلابی و مبارز تکیه زده اند؟! و اگر این حرف ها راست و درست بود چرا این افراد تایید صلاحیت شدند و باید سریعا با آن ها برخورد شود.
حالا که همه مردم می دانند و همه نامزدهای انتخاباتی موافق برخورد با مفسدین بودند منتظر برخورد جدی از طرف دستگاه قضایی و نظارتی هستیم. اگر در این موارد برخوردی را نبینیم به این معناست که بزرگان نظام با خود رودربایستی دارند و حکومت و مبارزه با فساد برایشان امری جدی نیست!! مگر می شود در مبارزه با فساد اجازه گرفت. مگر می شود برای برخورد با فردی از برادرش اجازه بگیرند؟ مگر می شود برای برخورد با فساد یک فرد، به حزب و گرایش سیاسی اش نگاه کرد؟! نکند که هر کس به تناسب پست و مقامش اجازه ای متفاوت داشته باشد!! حکومتی که در آن دزدان بزرگ و سطح بالا آزادانه بچرخند و آفتابه دزدان مجازات شوند این حکومت اسلامی نیست.
یکی دیگر از مسائل این بود که در مناظرات بین کاندیدها بعضی از آرمان های انقلاب اسلامی مطرح نگردید و حتی اسمی ازشان نیامد و نگاه گزینیشی به آرمان ها وجود داشت. نه مبارزه ی با آمریکا، نه مساله ی جهان اسلام، نه بحث حمایت از نهضت های آزادی بخش و نه جمهوریت، نه حرکت به سمت مطالبه و برقراری عدالت جهانی و مبارزه با نظام سلطه. گویا آرمان های انقلاب صدایی در مناظرات نداشته است. آیا فراموش کرده ایم که با دوری از آرمان های انقلاب حتی معیشت مردم را هم نمی توان تامین کرد؟!
وقتی آرمان های انقلاب از سوی ائمه جمعه، مراجع تقلید، قوه قضاییه، قوه مجریه، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، صدا و سیما و دیگر نهادهای حکومتی و غیرحکومتی به خوبی بیان و یا اجرا نمی شود جامعه خالی از آرمان خواهد شد و در طی زمان سیاست تبدیل به امری بی هویت و مبتذل می شود. وقتی جمهوریت و اراده مردم در حکومت کم اهمیت شده و دایره آزادی سیاسی تنگ می شود، تعریف آزادی به بی بند و باری تقلیل می یابد، هدف حکومت اسلامی که همان رشد و بالندگی انسان هاست محقق نخواهد شد.
باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشاندهاند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است خدای نخواسته یکی از «ایام الله» باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را میخوانند!
کارگران معدن یورت، کارگران کارخانه فولاد بویراحمد و دیگر کارگرها و تعطیلی کارخانه ها را دیدیم. این ها با آن همه مشتقتی که داشتند، با کار کردن در 1000 متر ریز زمین چند ماه حقوق نگرفته بودند. بعضی از همین ها چند وقت قبلش برای نگرفتن حقوقشان اعتراض کرده بودند اما صدایشان به گوشی نرسید. بعضیا حتی آزادی اعتراض نداشتند و با برخی اعتراض هایشان برخورد امنیتی صورت گرفت. حتما باید در کوره ذوب شوند؟ حتما باید در معدن دفن شوند تا به سراغشان برویم؟
بدانید، معدن یورت به ما این هشدار را داد که لگدهای کارگران به ماشین رییس جمهور تنها هشداری به دولت وقت نبود بلکه هشداری به مجموعه جمهوری اسلامی بود که یوم الله نزدیک است. بیدار شوید.