جبهه پایداری انقلاب اسلامی کاری کاملا سيستماتيک و تشکلي است و در ابتدای فعالیت ها برای خود ما هم سوال بود که علامه مصباح چرا اين را تشخيص داد که وارد این عرصه شوند واقعاً شرايط يک طوري است که ایشان ضرورت تشکیل این جبهه را به عنوان کاري که اگر ايشان انجام ندهند فرد ديگري نميتواند انجام بدهد ورود پیدا کردند.
آن ضرروت اين بود که يک عدهاي از بچههاي مخلص و حزب اللهي که نه متصل به قدرت بودند و نه متصل به ثروت آمدند در صحنه. حزب اللهيهاي جوانی که در صحنه انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم به میدان امده بودند. يک حلقهي انحرافي شکل گرفت در کنار دولت که حضرت آيت الله مصباح خودشان روشنگري کردند و این روشنگری تا روستا ها رفت.
مردم فهميدند که اين حلقهي انحرافي وجود دارد، خطر این انحراف را حضرت آيت الله مصباح گوشزد کردند و کساني که ارتباط داشتند متوجه شدند که نبايد اين افکار انحرافي ترويج بشود . لذا اگر يک جايگاهي نباشد که اين طيف عظيم از نيروهای انقلابی يک ملجا و پناهگاهي براي خودشان داشته باشند یک آشفتگی به وجود می امد و اين طیف کساني هستند که واقعاً در همان انتخابات نهم و دهم هم دنبال ثروت و قدرت نبودند و الان هم نيستند يعني يک طرز فکر سالمي و تقوای سیاسی دارند اگر يک همچنين جايگاهي تعريف نميشد اين احساس را ايشان داشتند که ممکن است اين نيروها يکي از دو چيز برايشان پيش بيايد يا جذب آن گروه انحرافي بشوند حالا با يک توجيهاتي با يک لطايف و حيلي و يا اين که اصلا سرخورده و نااميد بشوند و اين هم به ضرر آن افراد بود و هم به ضرر نظام بود لذا ايشان آمدند جبههي پايداري را تشکيل دادند.
شاخص های جبهه پایداری سه چيز است يکي ولايت محوري ، مسئلهي قاطعيت در برخورد با فتنه و قاطعيت در برخورد با انحراف اين را يک شاخص قرار دادند. جبهه ای دیگر در بین اصولگرایان به راه افتاد به نام جبههي متحد اصولگرايي . ما نميتوانيم قبول کنيم در جمعي باشیم که خواص مردود در آن باشند . البته توجيه آن بزرگواراني که آن جا بودند اين بود که مصلحت نظام ايجاب ميکند که ما اين دايره را يک مقدار وسيع تر بگيريم تا همه وارد بشوند و انتخابات گرم تر بشود. آنها به آن جنبه اش توجه ميکردند ولي آيت الله مصباح روي جنبهي خلوصش توجه ميکند و اين را همان روزي که اعلام موجوديت کرد جبههي پايداري را با سخنان حضرت آيت الله مصباح ايشان تشبيه ماندگاري را کردند گفتند اتحاد مثل حلقههاي دواير متحدالمرکز است شما يک پرگاري را نقطهي ابتدايي اش را بگذاريد وسط بعد دواير کوچکي بعد بزرگتري بعد بزرگتري و بزرگتري را رسم ميکنيد. وحدت به معاني موسعی تعريف ميشود و ما وحدتي که در بين جمعيت اصولگرايان داريم با وحدتي که در تمام نيروهايي که حداقل نظام را قبول دارند اينها با هم متفاوت است و هر دو وحدت هم بايد باشد يعني ما يک وحدت ملي در يک حداقلهاي پذيرش نظام داريم يعني کسي ولايت فقيه را قبول داشته باشد که رکن نظام است قانون اساسي را قبول داشته باشد که قانون اساسي نظام است و نظام را به کليتش قبول داشته باشد حالا هر فکري داشته باشد حالا مهم نيست اين جزء خانواده نظام است اين جزء افراد نظام و تمام حقوقي که يک شهروند جمهوري اسلامي دارد اين فرد هم دارد اما ممکن است در اينها آدمهايي باشد که عملکردهايشان اشتباه است ديدگاه انحرافي ممکن است داشته باشند جهت گيريهاي ناصوابي ممکن است در پروندهي کاريشان باشد ولي از بیرون جمهوري اسلامي از آنها تعریف نمی شود چون اگر يک کسي از بيرون جمهوري اسلامي تعريف شود که اصلا نميتواند در انتخابات شرکت کند در هيچ نظامي نه فقط نظام جمهوري اسلامي. در تمام کشورهاي غربي و کشورهاي اروپايي اين مسئله است اگر کسي قانون اساسي آن کشور را قبول نداشته باشد نميتواند بيايد هيچ منصبي را بگيرد اين جزء ادبيات و الفباي هر نظامي است ولي در درون نظام . همه بايد با هم متحد باشند اختلافات را کنار بگذارند اما اين معنايش اين نيست که حالا اصولگرايان مثلاً وحدت نکنند آنها در يک دايرهي کوچکتري با هم وحدت ميکنند در ميان اصولگرايان هم ممکن است يک دواير کوچکتري باشد که خالصتر باشد .
ايشان ميگويند آن جوانهاي پرشوري که آمدند به ميدان و آن انتخابات را رقم زدند و ثروت و قدرت در آنها تاثير نکرد اينها آدمهاي حساسي هستند و نميآيند طرف کساني که سوابق ناصوابی دارند.
جبههي متحد هم بالاخره از
اصولگرايان تشکيل شده و ممکن است نقصهايي هم در آن باشد ولي بالاخره در
کليتش يک جبههي اصول گراست و هر دوي اينها ميآيند با هم رقابت ميکنند و
شما ادبياتي که در نوزده دي و چهارده بهمن از آقا ديديد از حضرت امام
خامنهاي حفظه الله ديديد ديگر ايشان صحبت از وحدت نميکند صحبت از رقابت
ميکند چون الان آن چيزي که ما به آن نياز داريم بيشتر روي آن صحبت و تکيه
کنيم مسئلهي رقابت است تا وحدت چون اگر ما بيش از حد روي وحدت تکيه کنيم
متهم خواهيم شد به آن چيزي که الان بیگانگان ميخواهند اتهام بزنند که
نمایندگان مهندسی شده اند.
به نظر حضرتعالی حد حمایت از دولت و همچنین انتقاد از دولت چه میزان می باشد؟
بستگي دارد که ما دولت را چه طوري تعريف
کنيم اگر دولت را اين طوري تعريف کنيم که آن حلقهي انحرافي در اين دولت در
تصميم سازيها مثلاً سازگار است در خيلي مسائل متنابهي ما کليت آن را
بخواهيم بپذيريم و اينها را بخواهيم بگوييم نه حامي دولت به اين معنا که در
آن حدي که مقام معظم رهبري قائلند تفکيک بين وجههي حقيقي و حقوقي رئيس
جمهور و هيئت دولت قائل باشیم.
ببينيد کسانی که اکنون در انتخابات
فعاليت ميکند چه کسي است؟ اين مهم است. اين هم مثلاً يعني آن حالا حلقه يا
آن جمعي که به صورت متشکل دارند در انتخابات ميآيند و چهرهها را معرفي
ميکنند يک جبههاي را تشکيل دادند اينها متصل است به همان حلقهي انحرافي
اند.
ببينيد آيا در موفقيتهاي دولت فقط آقاي احمدي نژاد تاثيرگذار است؟ من شاهد بودم در آن مدتي پنج سالی که حضور داشتم وزرا نقش بسیاری دارند، جاهايي بود که اگر يک وزيري لنگ ميزد رئيس جمهور نميتوانست کاري کند و جاهايي هم بود که آن وزير اگر خوب کارش را انجام ميداد رئيس جمهور کارش ساده بود يعني جایگاه وزير خيلي مهم است و من شاهد بودم که بسياري از وزرايي که بودند اينها دل خوشي از آن به اصطلاح مسائل حاشيهاي که پيش ميآمد نداشتند در چهره هايشان معلوم بود من با بعضي هايشان هم صحبت ميکردم اينها دل خوشي نداشتند و خيلي از اينها هم کنار گذاشته شدند. بالاخره ببينيد دولت یک فرد نيست و منتصب به نظام است منتصب به خيلي ها است.
اخيراً هم ديديد يک چشمه اش را که بالاخره توجيه يا تخيل اين که ما در موقعيت شعب ابي طالب هستيم . آقا اين را کاملا پاسخ دادند مستدل هم با بعضي از افرادي که اينها را در اصل مطرح کرده بودند مستدل کرده بودند و قانعشان کردند که حرف شما اشتباه است و هم در صحنهي بين المللي پاسخ قاطع و محکم دادند به اين مسائل و مباحث را کاملا پنبه اش را زدند و مسائل را براي همه روشن کردند حتي براي آحاد ملت مسئله مواضع کاملا روشن شد و مسئولين هم در خط قرار گرفتند حالا گاهی این تاثيرگذاريها از جاهايي نشئت ميگيرد که ما اين را بي ارتباط با آن حلقهي بي اعتماديها نميدانيم .
به هر حال ببينيد مسئله اين است که همان تشبيهي که کردم شما يک سنگي را اگر ديديد که زير پايتان شل شد يک بار ديگر پايتان را نبايد بگذاريد روي آن و براي بالا رفتن اتکا کنيد انتخابات يک چنين چيزي است يعني اگر شما دو تا گزينه داريد يک گزينه اش مطمئن تر است بايد به آن گزينهي مطمئن تر مراجعه بکنيد گرچه ممکن است يک گزينهاي که قبلاً به آن اطمينان داشتيد هم هست اما شبهه ناک شده و مشکلاتي پيش آمده مسئلهي انتخابات هم اين طوراست البته باز هم تکرار ميکنم که ما به مردممان اعتماد داريم. به فهم مردممان ايمان داريم و من ظنم بر اين است که حرفي که حضرت آقا ميزنند و بدون پايه نيست که ميفرمايند من با شناختي که از رفتار ملتم و مردمم دارم و با اعتمادي که به خداي متعال دارم ميبينم که انتخاباتی دشمن شکني پديد خواهد آمد و يک مجلسي باب جمهوري اسلامي تشکيل خواهد شد.
لایه های انحراف را فقط مختص یک گروه خاص می دانید؟
نه شما آنهايي که در فتنه فعال شدند و به نوعي پشتيباني کردند آنها هم منحرف اند. اشخاصی که در فتنه 88 آب به آسياب دشمن ريختند تعدادشان کم نبود و اينها حلقههاي به هم مرتبط است حلقههاي اصطلاح طلبان و کارگزاران و آقاي هاشمي اينها را نميشود از هم جدا کرد. اينها هرکدام در فتنه به نوعي نقش آفريني کردند . مردم بايد نسبت به اينها متوجه باشند. يک طيف هم آنهايي هستند که در دولت به اصطلاح انحراف ايجاد کردند البته افراد منحرف هم که ممکن است مستقل هم باشند آمده به عنوان يک کانديداي مستقل ثبت نام کرده حالا لزوماً هم ممکن است مرتبط به يک طيف نباشد اما در باطن آدم ناصالحي باشند.
علت هجمه تخریب ها به سمت جبهه پایداری و همچنین القاء عدم ارتباط جبهه پایداری با علامه مصباح چه علتی دارد؟
علت اين تخریب ها فقط مسئلهي انتخابات نيست. انتخابات يک حلقه است يک حلقهي اوليه است. جبههي پايداري هم بنا نيست که بعد از اين انتخابات برود در خانه بنشيند اين جبههي پايداري تاسيس شده که پايدار بماند يک گفتماني است فعال و تشکيلاتي منتها تشکيلاتي که حزبي نيست بيشتر تشيکلات فکري است، تشکيلات اجتماعي است و در انتخابات يکي از کارهايي که ميکند فعال ميشود در جنبههاي ديگر کشور هم فعال ميشود اظهار نظر ميکند به عنوان يک نيروي پا به رکاب به میدان ميآيد. حمله کنندگان به جبهه پایداری حساب بعدها را ميکنند يعني افرادی را از همین انتخابات مجلس ساماندهی می کنند برای انتخابات رياست جمهوري دو سال بعد، آنها پایداری را مانع بزرگي براي خودشان ميدانند.
لذا شما ميبينيد اخيرا خوب پيشنهادهايي داشتیم که حالا بياييد صرف نظر از اختلافاتي که داريم آن منشور اصول گرايي را جلويمان
بگذاريم و دو نفر از ما دو نفر از جبههي متحد بنشينند به افراد نمره
بدهند . متحدی ها گفتند نه اين با قواعد بازي نميسازد. شما بياييد در آن
جبههي متحد آن دو نفر را بفرستيد آن وقت طبق آن چيزي که ما ميگوييم عمل
ميکنيم يعني همان پي گيري آب کردن و ذوب کردن که ديگر هويتي نداشته باشد .
در حالي که در ان جلسه ای که خود بنده هم
حضور داشتم آيت الله مصباح فرمودند حجت شرعي بين شما و خدا، اگر ديديد که
کسي در يک منطقهاي اصلح واقعي است برايتان مهم نباشد که در چه ليستي قرار
گرفته يعني اگر در ليست متحد هم بود و ديديد آدم صالحي است شما هم آن را در
لیست پایداری قرار بدهید.
سفارش بنده نیز به همهي مردم عزيز ایران اين است که نگاه کنند به افراد حالا اين ليستها هست نگاه کنند به آن که ميشناسند تشخيص ميدهند که اينها اصلحاند و همان را راي بدهند. رقابت، رقابت سالم باشد همديگر را نکوبيم، اگر ويژگيهايي را ميخواهيم بگوييم از آراء خودمان بگوييم از آراء جبههي خودمان بگوييم بگذاريد مردم قضاوت بکنند تخريب نکنيم همديگر را اميدواريم که اين مسئله اتفاق بيفتد و بالاخره مردم هم در يک جو سالم و دور از تشنجي بتوانند قضاوتهاي خودشان را داشته باشند مطالعه کنند صدا و سيما انشاء الله بتواند يک برنامهي خوبي را داشته باشد براي معرفي کانديداها بدون حب و بغض، با رعايت عدالت فرصتها را تقسيم بکند بين همهي کانديدايي که هستند بتوانند بيايند حرفهاي خودشان را بزنند و مردم را به سوي خودشان دعوت کنند اعلام کنند که ما آمديم ديگر با شماست شما تصميم بگيريد هر چه شما بگوييد همان است و ما قضاوت شما را قبول داريم.
سنگر اصلي در انتخابات چيست؟ يعني هدف اصلی که از انتخابات مجلس داريم چیست؟
در انتخابات دو هدف بزرگ است يک هدف اصلي است و آن تشکيل يک مجلس مقتدر و سالم است اين هدف اعلا است همهي هياهوها براي اين است که مجلس تشکيل بشود و هدف بعدی حضور حداکثري است. حضور حداکثري تاثير در کيفيت مجلس نميگذارد در اين شرايط ولي تاثير در تثبيت نظامش شايد بيش از تاثير در کيفيت مجلس باشد يعني الان ديگر يک تاثير دو جانبهاي اين انتخابات ميگذارد يکي اين که به دنيا ثابت ميکند که مردم ما نظامشان را قبول دارند به نظامشان اعتماد دارند، به سيستم انتخاباتي نظامشان اعتماد دارند و قبول دارند و پاي صندوقهاي راي ميآيند همه ميآيند اين چيزي است که پيامي است که اين حضور حداکثري به دنيا مخابره ميکند يک هدف خودش و هدفي است ناظر به اصل نظام و مجلس جزئي از آن هدف است که اگر اين هدف کمرنگ بشود به تبع مجلس هم کمرنگ ميشود ضعف و قوتش دائر مدار ضعف و قوت خود انقلاب و خود نظام است لذا حضور حداکثر يک هدف است و تشکيل مجلس اصلح، مجلس مقتدر داراي نمايندگاني پايدار، پابرجا در راه خدا و در راه خدمت به مردم اين هم هدف دوم است.