به گزارش پایگاه 598، نقشه او سركيسه كردن خواستگارهاي پولدارش بود و توانست در مدت كوتاهي 600
ميليون تومان به جيب بزند اما اين كلاهبرداريها چطور رقم ميخورد؟
طعمههاي اين دختر جوان يا از طريق شبكههاي مجازي با وي آشنا شده بودند يا
در خيابان. يكي از آنها مهندس پولداري است كه هنگام طرح شكايت به افسر
پليس گفت: چند شب قبل از محل كارم خارج شدم تا به خانهام حوالي شمال
پايتخت بروم. در بين راه دختر جواني را كنار خيابان ديدم كه برايم دست تكان
داد.
به گزارش همشهری، چون باران ميباريد دلمبه حالش سوخت و تصميم گرفتم او را
به خانهاش برسانم. او سوار شد و دربين راه سر صحبت را بازكرد. ميگفت يك
آرايشگر حرفهاي و بينالمللي است كه گاهي براي انجام كار به دوبي ميرود.
بهاره مدعي بود كه دورههايش را در اروپا گذرانده است و در لابه لاي
حرفهايش مدام از پدرش ميگفت كه تاجري ثروتمند است و هميشه هواي او را
داشته. بهاره آن شب مقابل ساختماني مجلل پياده شد و گفت كه آنجا زندگي
ميكند.
از آن روز آشنايي من و بهاره شكل گرفت و مدتي بعد با او پيشنهاد ازدواج
دادم. بهاره مدعي شد كه براي انجام پروژه كاري بايد به دوبي برود و پس از
بازگشت حتما تاريخ نامزدي را مشخص ميكند. او به اين بهانه از خواستگاري و
ازدواج طفره رفت اما من واقعا دلم ميخواست كه خانوادهاش را ببينم و با
آنها صحبت كنم.حتي چندين بار هم ميخواستم به ديدن پدرش بروم و از او
خواستم آدرس محل كار پدرش را در اختيارم قرار دهد اما باز هم بهانه آورد.
پسرجوان ادامه داد: چند روز پيش بهاره به بهانه اينكه ميخواهد آرايشگاه
مدرني در شمال پايتخت تاسيس كند از من خواست تا بهعنوان همسر آيندهاش
سرمايهاي در اختيار وي قرار دهم تا هم به سود حاصل از اين سرمايهگذاري
برسم و هم خودم را به پدرش اثبات كنم. من كه تصور ميكردم پيشنهاد خوبي است
حدود 100ميليون تومان به حسابش واريز كردم و از آن روز به بعد بهاره به
طرز عجيبي ناپديد شد. خط موبايلش را واگذار كرده بود و وقتي به خانه او
رفتم متوجه شدم كه آنجا متعلق به شخص ديگري است و تمام مدت بهاره مرا فريب
داده بود.
دستگيري دختر فريبكار
با شكايت مهندس جوان تحقيقات براي دستگيري دختركلاهبردار شروع شد. اما هنوز
ردي از وي بهدست نيامده بود كه 2شكايت مشابه ديگر هم پيش روي تيم تحقيق
قرار گرفت. 2شاكي ديگر نيز 2پسر پولدار بودند كه در دام دختر جوان گرفتار
شده و به تصور شراكت در راهاندازي آرايشگاه مدرن مبلغ هنگفتي به اين دختر
پرداخت كرده بودند.
با سرنخهايي كه شاكيان در اختيار پليس قرار دادند در نهايت اين دختر
25ساله به دام افتاد. هرچند بهاره در بازجوييهاي نخست خود را بيگناه
ميدانست اما وقتي با 3خواستگارش روبهرو شد چارهاي جز اقرار به
كلاهبرداري نديد. اين دختر جوان مدتي قبل براي تحقيق به شعبه چهارم دادسراي
ناحيه 2تهران منتقل شد و در بازجوييها گفت: پدرم تاجر نيست و همه اين
حرفها را به دروغ مطرح كردم تا اعتماد خواستگاران پولدارم را جلب كنم.
ما وضع مالي خوبي نداشتيم و از نوجواني مجبور شدم در آرايشگاه كار كنم تا
خرج خودم را تأمين كنم. هميشه در روياهايم اين بود كه روزي يك آرايشگاه
مدرن تاسيس كنم و پولدار شوم اما سرمايهاي نداشتم. براي همين تصميم گرفتم
با پسران پولدار طرح دوستي بريزم و آنها را سركيسه كنم. وي ادامه داد: وقتي
طعمه هايم اصرار به ازدواج و آمدن به خواستگاري ميكردند مجبور ميشدم از
دستشان فرار كنم چون اگر متوجه ميشدند در اين مدت همه حرفهايم دروغ بوده و
سرشان را كلاه گذاشتهام برايم گران تمام ميشد. به گزارش همشهري، اين
دختر جوان پس از اقرار به كلاهبرداري 600ميليوني با قرار قانوني روانه
زندان شد.