آقای هاشمی رفسنجانی در سی و سومین اجلاس سراسری مدیران آموزش و پرورش و در تاریخ 30 مرداد 1395 گفت: «اگر می بینید که آلمان و ژاپن این روزها هنوز محکم ترین اقتصاد دنیا را دارند، این ها بعد از جنگ جهانی دوم، محروم و ممنوع شدند از این که نیروی نظامی داشته باشند. خب نیروهای نظامی بیشترین خرج ها را در کشورهای در حال جنگ می برند. پول هایشان آزاد شد و رفتند دنبال کارهای علمی تا اقتصادی علمی و دانش بنیان برای خودشان درست کردند. این راه – الآن – باز شده در ایران، شما معلمان، شما مدیران، شما دلسوزان کشور و مربیان باید وارد این فضا بشوید. مطمئنم که دوره دوم دولت آقای روحانی می تواند ما را به آنجا برساند.»
برای روشن شدن ذهن جامعه، لازم است در وهلۀ نخست و در یک بررسی کارشناسانه، علّت حادثه و سپس وضعیت امروز ارتش آلمان و ژاپن را مرور کنیم:
1- بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ارتش های آلمان و ژاپن توسط متفقین به رهبری آمریکا – بین سال های 1945 و 1946 – منحل شدند. امّا این انحلال زیاد طول نکشید و فقط تا اواسط دهۀ 1950 میلادی ادامه داشت. آلمان غربی خیلی زود از این توقف و کاهش نیروی نظامی پشیمان شد و از میانۀ دهۀ 1950، ارتش آلمان مجدداً پا به عرصۀ وجود گذاشت و با سرعت به سمت گسترش سازمانی رفت و در سه شاخۀ زمینی، دریایی و هوایی به صورت گسترده تر فعال گشت و تبدیل به ستون فقرات پیمان ناتو در برابر پیمان ورشو شد.
آمارها نشان می دهد، استعداد انسانی نیروهای مسلح آلمان در آن سال ها به نیم میلیون نفر نیروی نظامی و 170 هزار نفر کارمند غیر نظامی رسیده بود.
هزینه های نظامی آلمان نیز بر همین منوال، شدیداً افزایش یافت و در دهه 1980 و همزمان با اوج گیری دوباره جنگ سرد بین شرق و غرب، هزینه های دفاعی آلمان غربی به حدود 2.5 درصد ارزش تولید ناخالص داخلی بود.
در سال های اخیر نیز مسئولان آلمان، سیاست افزایش بودجه و تعداد پرسنل نظامی خود را به دلایل مختلف مثل تهدیدات سایبر، افزایش توان دریایی و اطلاعاتی و همچنین گسترش حضور نظامی در سایر بخش های جهان فعال کرده و قرار است از 34 میلیارد دلار فعلی تا سال 2020 میلادی به حدود 45 میلیارد دلار برسد.
مقامات آلمانی در یکی از جدیدترین برنامه های خود برای گسترش کمی و کیفی نیروهای مسلح، اعلام کرده اند که به 14300 نیروی جدید به منظور تقویت توان نظامی خود نیاز دارند.
2- ژاپن نیز پس از پایان جنگ جهانی دوم، یعنی 1945 تا اواسط دهه 1950 میلادی، فاقد هرگونه نیروی نظامی بود؛ امّا در اواسط آن دهه، با عقبگرد از سیاست های مقطعی خود، نیروهای مسلح خود را دوباره سامان داد.
این نگاه در حالی شکل گرفت که بخش عمده ای از وظیفۀ دفاع از ژاپن در طول جنگ سرد بر عهدۀ آمریکا قرار داشت. ایالات متحده هم انواع قوانین و مجوزهای خاص را برای ادامۀ حفاظت از ژاپن برای این کشورها اعمال کرده بود و هزینۀ بسیار بالایی را نیز بر دولت و مردم ژاپن تحمیل می کردند.
در سال های اخیر، ژاپنی ها متوجه شدند با شرایطی روبه رو هستند که آمریکا دیگر توان سابق برای حمایت از ژاپن را در برابر تهدیدات جدید ندارند. به همین دلیل، به سرعت به سمت گسترش توان دفاعی خود رفتند و برای سال مالی آینده، تقاضای 50 میلیارد دلار بودجه دفاعی کرده اند.
ژاپن در طول یک دهه، یعنی از سال 2002 تا 2012 میلادی با صرف 170 میلیارد دلار، در میان 170 کشور دنیا بزرگترین وارد کنندۀ تسلیحات بوده است.
این کشور از لحاظ قابلیت های نظامی خود، در میان 5 کشور برتر دنیا قرار دارد و قادر به ساخت جنگنده های نسل سوم و تسلیحات موشکی پیشرفته، ناوشکن و تانک است.
اگر بر فرض آلمان ژاپن محکم ترین اقتصاد جهان را داشته باشند، این رشد و استحکام قدرت اقتصادی هیچ ربطی به انحلال ارتش آنان ندارد. امروز این دوکشور از ظرفیت نظامی بالایی برخوردارند و بودجه های هنگفتی را صرف ورود و ساخت تسلیحات و رونق تجهیزات نظامی و توسعۀ ساختار ارتش خود می کنند؛ که تنها یک قلم از آن که هواپیماست، در ارتش آلمان 676 فروند هواپیما و 359 فروند انواع بالگرد چند منظوره و در ارتش ژاپن 1590 فروند هواپیما در انواع مختلف وجود دارد. البته در کنار این جنگنده ها ارتش توکیو برای جابه جایی نیروها و ادوات و تجهیزات خود از 481 فروند هواپیمای ترابری نیز استفاده می کند.
یگان هوایی ارتش ژاپن، همچنین 444 فروند جنگنده آموزشی و 638 فروند از انواع بالگردهای تهاجمی و امدادی دارد و نیروی دریایی ژاپن، تنها به 131 فروند از انواع ناوها مجهز است.
پیشرفت های اقتصادی آلمان و ژاپن، ناشی از کار و تلاش بی وقفه، برنامه ریزی ومدیریت دقیق و مبارزه با فسادهای کلان بوده است.
به یقین اطلاعات آقای هاشمی رفسنجانی، اطلاعات ناقص و غیر دقیقی است. اگر بنا بود کشوری با تهی شدن از نیروهای مسلح، راه صعود در مسیر رشد اقتصادی و توسعۀ شرکت های دانش بنیان را طی کند، ایالات متحده بزرگترین ارتش دینا را در درون خود جای نمی داد. ارتش آمریکا یکی از بزرگترین نیروهای نظامی جهان از نظر تعداد پرسنل نظامی است. هزینۀ این نیروها در سال 2011 حدود 550 میلیارد دلار بوده که اولین هزینه در بین تمامی کشورها و تقریباً معادل 43 درصد کل هزینه های نظامی دنیا و یازدهمین از نظر نسبت هزینه نظامی به تولید ناخالص داخلی در بن کشورهای جهان، با 5 درصد کل تولید ناخالص داخلی آمریکاست. تعداد نیروها نیز نزدیک به سه میلیون نفر است که حدود 600 هزار نفر از آن ها نیروی ذخیره هستند که نسبت به میانگین نیروهای ذخیره دیگر کشورها، 60 درصد بیشتر است.
بودجۀ دفاعی و نظامی آمریکا، امسال 612 میلیارد و پانصد میلیون دلار است. چین با بودجۀ 126 میلیارد دلار بعد از آمریکا قرار دارد. روسیه در جایگاه سوم جهان با بودجۀ نظامی 76 میلیارد و ششصد میلیون دلاری قرار گرفته است.
پس از آمریکا، چین و روسیه به ترتیب، عربستان با 56 میلیارد دلار، انگلیس با 54 میلیارد دلار، ژاپن با 50 میلیارد دلار، هند با 46 میلیارد دلار، آلمان با 45 میلیارد دلار، و فرانسه با 43 میلیارد دلار، جایگاه های بعدی را به خود اختصاص داده اند.
اگر حذف نیروهای مسلح، رونق اقتصادی می آورد، چرا این کشورها، خصوصاً آمریکا درصدی از کل تولید ناخالص داخلی را صرف هزینه های تسلیحاتی و تجهیزاتی و نیروهای نظامی می کنند؟ آمریکا 8848 دستگاه تانک، 13892 فروند هواپیما، 6196 فروند بالگرد و 1331 قبضه سیستم های چند موشکی و 473 فروند ناو و تسلیحات هسته ای و بمب های شیمیایی را برای چه می خواهد؟
اگر نیروهای مسلح در ایران منحل بشوند، آیا آمریکا با این همه تجهیزات نظامی و با کمک دیگر مستکبران جهان، به ایران اجازه می دهد که در فضایی سالم به رونق بازار اقتصادی خود بپردازد و دنبال کارهای علمی و اقتصادی و دانش بنیان برود؟
اگر ایران به نیروی نظامی نیازی ندارد، چرا آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار نوروزی خود و در تاریخ 16 فروردین 1395 می گوید: اولاً به عنوان کسی که در طول دوران زندان ستمشاهی، قرآن تفسیر می کردم، مصداق و تفسیر عملی آیۀ "و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم" را در شرایط موجود که دشمنان انقلاب، ایران و اسلام را تهدید می کنند؛ تجهیز قوای نظامی کشور، از جمله تقویت قدرت موشکی کشور لازم می دانم. ثانیاً اگر عامه مردم هم ندانند، مسئولان به ویژه نظامی ها، به خوبی می دانند که صنایع موشکی در زمان جنگ که من فرماندهی آن را به عهده داشتم، از صفر توسط نیروهای جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و ارتش شروع شد و بعدها در زمان ریاست جمهوری ام تقویت شد و من همیشه بر ضرورت تکمیل و تقویت پروژۀ موشکی ایران به عنوان قدرت دفاعی و بازدارنده تأکید داشته و دارم.»
این سخن آقای هاشمی با سخنان ایشان در اجلاس سراسری مدیران آموزش و پرورش در تضاد است. خوب است وی با دقت و ظرافت بیشتری حرف بزند و با برخی از بی دقتی ها و سخنان نسنجیده، بهانه به دست دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران ندهد.
آقای هاشمی رفسنجانی هم چنین لازم است بداند که بود یا نبود نیروهای مسلح در دست قدرت ایشان نیست. در دست قدرت آقای روحانی هم نیست. رئیس جمهور و دولت نمی توانند قوای نظامی کشور را تعطیل یا منحل کنند، بلکه بر طبق اصل 151 قانون اساسی، دولت موظف است برای همۀ افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، به طوری که همۀ افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند.
مقام معظم رهبری نیز در تاریخ 3 شهریور 1395 در دیدار
هیأت دولت فرمودند: «یکی از اساسی ترین کارها همین است که ما ابزارهای
دفاعی مان را تقویت بکنیم و هر کدام از این سه عامل – یعنی عامل روحیّۀ
مردم، عامل حفظ و استحکام تشکیلاتی دستگاه های حافظ امنیّت، و عامل ابزار و
وسیله – تضعیف بشود به ضرر ما است و هر کسی تضعیف بکند، واقعاً به ضرر
کشور اقدام کرده است.
معظم له در تاریخ 7 شهریور 1395 در دیدار
فرماندهان قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله)
فرمودند: «در مقابل این دشمن که به دنبال تضعیف توان دفاعی کشور است، باید
آمادگی های نیروهای مسلح آن چنان افزایش یابد که دشمن حتی به خود اجازۀ فکر
کردن دربارۀ تجاوز را ندهد.»
ایشان در تاریخ 10 شهریور 1395 نیز در دیدار از نمایشگاه دستاوردهای صنعت دفاعی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح فرمودند: «در دنیایی که قدرت های زورگو، سلطه گر و دارای کمترین جوهرۀ اخلاق، وجدان و انسانیت حاکم هستند و از تجاوز به کشورها و کشتار انسان های بی گناه هیچ ابایی ندارند، توسعۀ صنایع دفاعی و تهاجمی کاملاً طبیعی است، زیرا این قدرت ها تا اقتدار کشور را احساس نکنند، امنیت تأمین نخواهد شد.»
امام خامنه ای همه چنین در تاریخ 22 دی ماه 1369 فرموده اند: شاید الآن کمتر ملّتی در منطقه و در سطح جهان وجود داشته باشد که به اندازۀ ملّت ما، لازم و سزاوار باشد که به فکر تقویت نیروهای مسلح خودش باشد ... ما اگر بخواهیم، از آن چیزی که بین همۀ آحاد ملّت ایران مورد اشتراک است؛ یعنی حیثیت این کشور دفاع کنیم، باید در صدد تقویت نیروهای مسلح باشیم. بعضی ها حیثیت این کشور را به اسلام و تعالیم عالیه اسلام و ارزش های اسلامی می دانند که این ها اکثریت این مردمند، یک عده هم هستند که ممکن است این حرف ها را قبول نداشته باشند؛ لیکن آن ها هم بالاخره حیثیت ملّی این کشور را قبول دارند. هر کسی که امروز این حیثیت را قبول دارد، باید درصدد تقویت نیروهای مسلح باشد.»
آقای هاشمی رفسنجانی خوب است بداند که
این نگاه ولایت، در استمرار حرکت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام
خمینی (ره) است. آن امام همام در پیامی در تاریخ 28 فروردین 1368 می
آورند: «در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایادی شرق و غرب و آن ها که صداقت و
امانت دینداری و میهن داری ارتشیان را در حماسۀ پیروزی درک نکرده بودند،
کمر به نابودی ارتش بستند و با شعارهای به ظاهر انقلابی و فریبنده مصمم به
انحلال آن و غارت سلاح ها و نابودی امکانات دفاعی کشور شدند و چه بسا ساده
لوحان نیز تحت تأثیر القائات آنان راه این هدف شوم را هموار نمودند که
خداوند متعال کشور و انقلاب اسلامی ما را از توطئه شوم آنان رهایی بخشید و
ارتش سرافراز ایران اسلامی همچون برق و صاعقه بر سر توطئه گران که در گوشه و
کنار مرزها خواب تجزیۀ ایران را در سر پرورانده بودند؛ فرود آمد.»
حضرت امام خمینی (ره) در ادامه می نویسد: «من تا آخر پشیبان ارتش و سپاه و
بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام می دانم. من به عنوان فرمانده کل قوا
به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور می دهم که در هیچ شرایطی از تقویت
نیروهای مسلح و بالا بردن آموزش های عقیدتی و نظامی و توسعۀ تخصص های لازم و
خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند و این کشور را برای دفاع از
ارزش های اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان در آمادگی کامل نگه دارند و
مبادا توجه به برنامه های دیگر موجب غفلت از این امر حیاتی گردد که
مطمئناً غفلت از تقویت بنیۀ دفاعی کشور، طمع تهاجم و تجاوز بیگانگان و
نهایتاً تحمیل جنگ ها و توطئه ها را به دنبال می آورد.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 26 شهریور 1376 نیز در پیامی به فرماندهان و مسئولان سپاه می نگارد: «واجب است پیش کسوتان جهاد و شهادت در همۀ صحنه ها حاضر و آماده باشند و از کید و مکر جهان خواران و آمریکا و شوروی غافل نمانند؛ و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح، باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیۀ آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد، چرا که در هنگامۀ نبرد مجال پرداختن به همۀ جهات قوت ها و ضعف ها و طرح ها و برنامه ها، و در حقیقت ترسیم استراتژی دفاع همه جانبه، نبوده است. ولی در شرایط عادی باید با سعۀ صدر و به دور از حُبّ و بغض ها به این مسائل پرداخت و از همۀ اندوخته ها و تجربه ها و استعدادها و طرح ها استفاده نمود؛ و در جذب هرچه بیشتر نیروهای مؤمن به انقلاب همّت گماشت، و تجارب را به دیگران منتقل ساخت؛ و در تجهیز کلیۀ آحاد و افراد این کشور، بر اساس اصول و فرمول خاصِ دفاعِ همه جانبه، و تا رسیدن به تشکل واقعی و حقیقی بسیج و ارتش 20 میلیونی، کوشش نمود.»
آقای هاشمی در آن زمان که امام خمینی (ره) با حکمت و شجاعت و با درایت و آینده نگری این سخنان را فریاد می کردند، جانشین فرمانده کل قوا بود و خود را از یاران آن امام بزرگوار می دانست.
امروز نیز مدعی همراهی با امام خمینی (ره) است. پس باید با دقت و توجه خاص اندرزهای حکیمانۀ خمینی کبیر را مرور کند و در آن تدبر نماید.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 11 مهر 1367 سیاست های کلی نظام در دوران بازسازی کشور را ابلاغ فرمودند و در پیامی آوردند: «بر هیچ یک از مردم و مسئولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری اسلامی ایران بر پایۀ سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این سیاست، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور و ملت قهرمان ایران خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان های مقدس و الهی خود دست بر دارد. ان شاء الله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدس خویش را در سینه ها نگه داشته و شعله های ستم سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهان خوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت؛ تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) بر بام همۀ عالم قد برافرازد و مستضعفان و پا برهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند ... من تا زنده ام نخواهم گذاشت مسیر سیاست واقعی ما عوض شود و مسئولین نیز چیزی غیر از این نمی خواهند و انتظاری غیر از این از آنان نمی رود. من به بعضی از مسئولین هشدار می دهم که به شدت باید مراقب بود که خدای ناکرده آب به آسیاب دشمن نریزیم و آنان را با اقوال و جبهه گیری هایمان شادمان نگردانیم.»
طبق اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران، از وظایف و اختیارات رهبری است. دیروز امام خمینی (ره) آن را ابلاغ فرمودند و امروز نیز امام خامنه ای با همان اختیارات می فرمایند: «امروز سعادت کشور ما در ادامۀ راه امام است. امروز همۀ آرمان های به حقی که این ملت دارد، به وسیلۀ خط امام و راه امام تأمین می شود؛ این را من با محاسبه و دقت و با قرائن و شواهد عینی و ملموس عرض می کنم. این ملت اگر امروز بخواهد در مقابل قدرت های استکباری شکل گرفته ... بایستد و هویت و استقلال خود را حفظ کند و بتواند با رأی و نظر خود، راه زندگی اش را انتخاب کند، هیچ راهی ندارد جز این که به خط امام و راه امام متمسک شود.»
آقای هاشمی رفسنجانی بایستی در حرف زدن خود دقت بیشتری بنماید. ایشان در 13 فروردین 1395 گفته بود:« دنیای فردا دنیای گفتمان هاست نه موشک ها!!!» از این حرف دشمنان استفاده کردند و آقای هاشمی مجبور به موضع گیری جدیدی شد که در همین مقال به آن اشاره کردیم.
اگر ایشان با این بیانات باز شاهد بهره برداری دشمن از سخنانش است، باید موضع خود را شفاف بیان کند و حرف خود را پس بگیرد و از این به بعد نیز درست حرف بزند.
آیا آقای هاشمی نمی داند دعوت معلمان به ورود به فضای انحلال نیروهای مسلح، دعوت به ورود به صحنۀ زوال عزت و اعتبار و استقلال جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران است؟! این دعوت، دعوت به تجری دشمنان و گردن کشی آن ها بر علیه این نظام و ارزش هاست.
آیا ایشان نباید مراقبت کند تا آب به آسیاب دشمن نریزد؟!
آیا زیباتر نیست هاشمی امروز همانند هاشمی دیروز حرف بزند و اجازه ندهد ابوجهل ها و ابولهب های زمان و استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جهان خوار به ملت ایران و مسئولان کشورمان دهن کجی کند؟
آمریکایی ها امروز نیز مثل گاو تحلیل می کنند و بازی کردن در زمین این گاوِوحشی، هرگز به نفع ملت ایران؛ حتی جناب هاشمی نیست.
یک بار دیگر هشدار می دهم آبرویی که با هزاران سختی به دست آوردید؛ به پای خشت خام دنیاگرایی نریزید و چونان 14 خرداد 1368، پرچم حمایت از انقلاب و ولایت و خط امام خمینی (ره) را بلند کنید و بدانید تنها با همین اقدام، کارهای علمی و اقتصادی و دانش بنیان رونق می گیرد و مشکلات مردم ایران حل می شود و سفرۀ زندگی ملت تغییر می کند.