يكي از شاكيان پرونده در تشريح ماجرا گفت: از طريق آگهي روزنامهها با شركتي آشنا شدم كه كارش فروش ماشينهاي خارجي بود. قيمتي كه اين شركت براي فروش خودرو اعلام كرده بود پايينتر از بقيه جاها بود و براي همين راهي دفتر شركت در خيابان سهروردي شدم. پس از گفتوگو با مدير شركت تصميم به خريد اسپورتيج2016به قيمت 155ميليون تومان گرفتم.
با تنظيم قرارداد، 100ميليون تومان نقدا پرداخت كردم و قرار شد بقيه پول را هنگام تعويض پلاك پرداخت كنم. اما بعد از گذشت يك هفته خبري از شركت براي تعويض پلاك نشد و در پيگيريهاي بعدي متوجه شدم خودرويي كه قرار بود متعلق به من باشد در حقيقت بهنام فرد ديگري بوده است. وقتي متوجه ماجرا شدم به دفتر شركت مراجعه كردم اما كسي در آنجا نبود. مرد كلاهبردار آنجا را ترك كرده و متواري شده بود.
خواستگار قلابي
با شكايت اين مرد بررسيهاي كارآگاهان پايگاه سوم آگاهي شروع و مشخص شد كه صاحب شركت جواني به نام مسعود بوده كه پس از اجاره دفتري در خيابان سهرودي و انجام كلاهبرداري ميليوني آنجا را تخليه كرده و ناپديد شده است. در ادامه بررسيها معلوم شد كه اين مرد با شگردهاي ديگري نيز دست به كلاهبرداري زده است.
ازجمله بازي كردن در نقش خواستگاري عاشقپيشه. شاكي ديگر او منشي شركت وي بود. دختر جوان به مأموران گفت: من از طريق آگهي استخدام با مسعود آشنا شدم. او مدعي بود كه براي شركتش نياز به منشي دارد و پس از انجام مصاحبه مرا استخدام كرد. مدتي كه گذشت به من ابراز علاقه كرد و گفت كه عاشقم شده است.
او به من پيشنهاد ازدواج داد و حتي با خانوادهاش به خواستگاريام آمد و اعتماد من و خانوادهام را جلب كرد. طوري كه خواهرم 15ميليون تومان به او داد تا برايش خودروي پرشيا بخرد اما پس از مدتي من و خانوادهام متوجه شديم كه او از طريق راهاندازي شركت دست به كلاهبرداري ميزند و به همين دليل خواهرم از او خواست كه پولش را پس بدهد اما مسعود به او فحاشي و حتي خواهرم را تهديد به قتل و اسيدپاشي كرد و پس از آن نيز ناپديد شد.
وكيل قلابي
هر روز جزئيات تازهاي از جرايم كلاهبردار هزارچهره فاش ميشد. شاكيان ديگر او مدعي بودند كه مسعود خودش را وكيل دادگستري معرفي كرده بود. يكي از آنها گفت: اين مرد ميگفت كه وكيل بانفوذ دادگستري است و بهخاطر نفوذش در زمينه تجارت و واردات خودرو نيز فعاليت دارد.
او به بهانه سرمايهگذاري 90ميليون تومان از من گرفت و در عوض تعدادي چك داد اما وقتي ناپديد شد، فهميدم كه همه چكها بلامحل است. شاكي ديگري نيز گفت: مسعود ميگفت كه در دستگاه قضايي نفوذ زيادي دارد و وكيلي كاركشته است. او به بهانه حل كردن مشكل حقوقي من، ميليونها تومان گرفت اما پس از آن ناپديد شد.
درحاليكه هر روز به شاكيان اين مرد اضافه ميشد كارآگاهان متوجه شدند كه اين مرد از مجرمان سابقهدار در زمينه كلاهبرداري است. او سال گذشته با راهاندازي شركتي به بهانه تهيه وام، سند ماشين طعمههايش را ميگرفت و به بهانه فروش ماشين زير قيمت بازار، اين اسناد را به نام طعمههاي ديگرش ميكرد و به اين ترتيب از دهها نفر كلاهبرداري كرد تا اينكه دستگير و راهي زندان شد.
پس از آن اما مسعود توانست با سپردن وثيقه يك ميليارد و 200ميليون توماني از زندان گريخته و فعاليت مجرمانهاش را از سر بگيرد. با اين اطلاعات تمامي پاتوقهاي اين مرد زيرنظر گرفته شد تا اينكه كارآگاهان موفق شدند ششم شهريور او را دستگير كنند. بهگفته سرهنگ محمد نادربيگي، رئيس پايگاه سوم پليس آگاهي تهران تحقيقات از اين مرد ادامه دارد و شاكيان احتمالي ميتوانند براي پيگيري پرونده به پايگاه سوم آگاهي مراجعه كنند.
منبع: همشهري