احرارالشام (يا «مردان آزاد سوريه»)، يك جنبش سلفي است كه در ژانويه 2012 پديد آمد و از آن زمان به بعد، به يك قدرت مهم سياسي و نظامي در جنگ داخلي سوريه تبديل شده است. هدف اين جنبش، سرنگوني رژيم بشار اسد است. تا اواسط سال 2016، احرار الشام از يك شبكه كوچك از گروههاي شورشي، به يك شورش پيچيده با طيف وسيعي از فعاليتها و عملكردها، شامل انجام خدمات اجتماعي و ارائه كمكهاي انسان دوستانه، تبديل شد.
بنيانگذاران اين جنبش، زندانياني بودند كه در نيمه دوم سال 2016 از بخشي از زندان «صيدنايا» كه بسياري از افراطيون در آن زنداني بودند، آزاد شدند. بسياري از اين افراد به جرم مشاركت در شورش عليه ائتلاف آمريكا در عراق، زنداني شده بودند. آنها پس از آزادي، در روستاها و شهرهاي زادگاه خود با فعال سازي مجدد شبكههاي قديمي اسلامي، گروههاي مسلحي را تشكيل دادند. شبه نظاميان فردي در نهايت زير چتر احرارالشام، به يكديگر پيوستند.
يكي از بنيانگذاران و رهبر اصلي احرارالشام، «حسن عبود»، با نام مستعار «ابو عبدالله حموي» بود. در سپتامبر 2014، عبود به همراه 14 تن از مقامات رده اول و دوم اين جنبش، در انفجاري كه در طول يك جلسه محرمانه در منطقه «رام حمدان» واقع در مناطق شمالي استان «ادلب» رخ داد، كشته شد. علت انفجار غيرقابل توضيح باقي ماند. حدس و گمان عدهاي بر اين است كه اين انفجار كار يك گروه شورشي بوده است، در حالي كه برخي ديگر معتقدند اين انفجار، تنها يك حادثه در يكي از انبارهاي مهمات مجاور بود.
همانطور كه در ابتدا انتظار ميرفت، از بين رفتن رهبران ارشد، اختلال عمدهاي در انسجام و يا فعاليتهاي گروه، ايجاد نكرد. مجلس شوراي حاكم در جنبش، با نمايشي از سطح بالاي نهادينه شدن، به سرعت «هاشم الشيخ»، با نام مستعار «ابو جابر مسكني» را به عنوان رهبر جديد منصوب كرد. وي به مدت يك سال در اين سمت باقي ماند و پس از آن استعفا داد.
در سپتامبر 2015، مجلس شورا، «محند المصري» (با نام مستعار ابو يحيي حموي يا ابو يحيي القاب) را به عنوان رهبر جديد اين گروه منصوب كرد. «المصري» يكي از زندانيان سابق «صيدنايا» است. وي رهبري يكي از نخستين واحدهاي نظامي در منطقه ادليب-حما بر عهده داشت.
احرارالشام در چارچوب ايدئولوژيكي سلفي تاسيس شد. هدف بلند مدت اين گروه، ايجاد «يك جامعه متمدن اسلامي در سوريه» بر مبناي قانون شريعت است. اين گروه بارها ايده يك دموكراسي سكولار را رد كرده اما تلاش كرده است تا آزادي سياسي را با قانون شريعت، به عنوان پايه و اساس دولت، آشتي دهد. به عبارت ديگر، به نظر ميرسد كه اين گروه، طرفدار انتخاب مقامات، طبق يك قانون اساسي اسلامي و به نوعي مانند جمهوري اسلامي ايران است. «حسن عبود»، نخستين رهبر گروه احرار الشام، در مصاحبهاي گفت كه يك حكومت نظامي «به اين معنا نيست كه [ما] به دنبال رژيمي اقتدارگرا و ديكتاتوري هستيم كه مردم را از حقوق خود محروم ميكند، بلكه [ما] خواستار رژيمي بر مبناي قانون اساسي (شورا) و مشاركت ملت (امت) هستيم كه نقش آن نظارت بر حاكم است.
هنگامي كه اين جنبش ايجاد شد، به شكلي واضح، از يك گفتمان سلفي و جهادي طرفداري كرد. اما تلاش كرد تا خود را از القاعده و جهادگرايي سلفي داعش، متمايز نشان دهد. اين گروه، خود را يك گروه مستقل توصيف ميكرد و اعلام كرده بود كه به هيچ سازمان، حزب يا گروهي وابسته نيست. برخلاف القاعده و داعش، احرارالشام مرتبا اعلام ميكرد كه مبارزات اين گروه تنها به سوريه محدود ميشود.
در اواسط 2014، اين گروه كم كم به برداشتن گامهاي سياسي عملي، از جمله امضاي ميثاق انقلاب، ابتكاري از گروههاي اسلامي سوريه مبادرت ورزيد. اهداف و اصول ميثاق، آهنگ ناسيوناليستي داشت. اين ميثاق خواستار ايجاد يك دولت اسلامي نبود؛ بلكه به دنبال برقراري «عدالت، قانون و آزادي» و همچنين شامل تعهداتي براي محدود كردن درگيري در داخل قلمروي سوريه؛ تكيه صرف بر عناصر سوري؛ و حفظ تماميت ارضي سوريه بود. با اين وجود، اين جنبش نشانههاي متناقضي از خود بروز داد؛ چرا كه ايدئولوژي اصلي اين جنبش، سلفي باقي مانده بود.
احرار الشام پا را فراتر گذاشت. در سپتامبر 2014، رهبر ديني گروه، يك روحاني كه «ابو يزن» نام داشت، عقايد وسواسي سلفي-جهادي مورد حمايت القاعده و داعش را به باد انتقاد گرفت. وي در نامهاي آنلاين، از مردم سوريه به خاطر همكاري قبلي خود عذرخواهي كرد. وي نوشت: «بله، من يك سلفي-جهادي بودم و به همين جرم در زندانهاي رژيم زنداني شدم. امروز از خدا طلب مغفرت نموده و توبه ميكنم. من از مردم خود به خاطر مشاركت با آنها [داعش و القاعده] در جنگهاي آرمان گرايانهاي كه نيازي به آن نداشتند، عذرخواهي ميكنم.» «عبود» نيز پيش از اين برخي از مفاهيم سلفي جهادي مشترك بين القاعده و داعش را مورد انتقاد قرار داده بود.
«لبيب النحاس»، رئيس روابط سياست خارجي احرارالشام، در سال 2014 نوشت: «ما به دنبال ايجاد توازني هستيم كه به خواستههاي مشروع اكثريت احترام گذاشته و از جوامع اقليت محافظت ميكند و آنها را قادر ميسازد كه در آينده سوريه، نقش مثبت و واقعي داشته باشند.» وي افزود: «ما به آيندهاي متعادل براي سوريه اعتقاد داريم كه از دولت محافظت كرده و اصلاحاتي را كه به نفع تمام مردم سوريه است، ايجاد ميكند.»
در سال 2016، «علي عمر»، معاون رهبر احرارالشام، اين گروه را از القاعده و داعش متمايز شناخت. وي جنبش جديدي را معرفي كرد كه به رويكردها و ابزار پيشينيان اسلامي خود براي رسيدن به هدف مشترك ايجاد يك دولت اسلامي احترام ميگذاشت و در عين حال، خط سير خود را نيز ترسيم كرد. وي در يك سخنراني ضبط شده در نوار ويديويي گفت: «به اعتقاد ما، بسياري از مسائلي كه در حال حاضر به لحاظ سياسي بلاتكليف هستند، قابل حل و فصل نيستند (آنها غيرواقعي بوده، و از الزامات مسلماناني كه در سوريه به پا خواستند و خونشان به زمين ريخت، و همينطور از الزامات و ايدهآلهاي ما فاصله دارند).
«احرار الشام به تمام روشهايي كه خداوند براي دفاع از مسلمانان تعيين كرده و بايد براي احقاق حقوق آنها به كار گرفته شوند، اعتقاد دارد؛ به شرطي كه با اولويتها و ماهيت درگيري و جنگ، مطابقت داشته باشند. همانطور كه پيش از اين نيز گفتهام، من نميتوانم بگويم بياييد بشار اسد را از طريق روشهاي سياسي بركنار كنيم. اين هرگز اتفاق نميافتد. به همين دليل آنچه كه در حال حاضر اهميت دارد، صداي گلوله(جهاد در راه خدا) است.»
از سال 2012، احرارالشام در خط مقدم مبارزات اصلي شورشيان عليه نيروهاي دولتي در استانهاي شمالي ادليب و حلب و در استان شرقي رقه، قرار داشته و در دو پيروزي مهم شورشيان مشاركت داشته است. در ماه مارس 2013، احراالشام (به همراه جبهه فاتح شام (كه قبلا به نام جبهه نصرت ميشناختيم) و دو گروه اسلامي ديگر) حملهاي ترتيب دادند كه به اشغال مركز استان رقه و گرفتن كنترل آن از دست نيروهاي دولتي منجر شد. در ماه مارس 2015، احرارالشام، طي عملياتي با همكاري جبهه نصرت و گروههاي اسلامي ديگر كه همگي تحت پرچم جيش الفتح (ارتش فتح) بودند، شهر حلب و چندين شهر ديگر از شهرهاي استان را به تصرف خود درآورد. اين يك پيروزي بسيار بزرگ براي شورشيان بود كه كنترل رژيم از پناهگاههاي ساحلي را تهديد نمود و روسيه را وادار كرد كه در حمايت از دمشق، مداخله كند.
تا سال 2016، احرار الشام به صورت پايدار و محكمي در استان ادلب و بخشهايي از حلب و همچنين قلمروي كوچكتري در جنوب، ريشه دواند. اين گروه كه تخمين زده ميشود بين 15 تا 20 هزار مبارز دارد، يكي از بزرگترين گروههاي مخالف مسلح در سوريه به شمار ميرود. احرار الشام براي پر كردن صفوف خود، به شدت به مردم سوريه وابسته است. هرچند در ابتدا تعدادي از مبارزان خارجي را نيز پذيرفته بود.
* رابطه احرار الشام با گروههاي ديگراحرار لشام با طيف وسيعي از نيروهاي مخالف در ارتباط است. اين گروه در ميدان جنگ، با ارتش آزاد سوريه (مورد حمايت آمريكا) همكاري تاكتيكي داشته است و علاوه براين، در كنار جبهه فاتح شام، كه ارتباط محكمي با القاعده دارد، فعاليت كرده است.
اين گروه محرك اصلي ايجاد ائتلافهاي سست بنياد در ميان شورشيان اسلامگرا بوده و يكي از بنيانگذاران جبهه اسلامي سوريه در دسامبر 2012 و جبهه اسلامي در نوامبر 2013 است. جبهه اسلامي سوريه با جبهه اسلامي (كه بزرگتر بود) جايگزين شد. اين ائتلافها از همكاري نظامي تاكتيكي فراتر رفته و علاوه براين، بر سر يك برنامه مشترك ايدئولوژيك و سياسي به توافق رسيدند. اين ائتلافها بخشي از استراتژي احرارالشام براي گسترش نفوذ آن در گروههاي كوچكتر بود.
بين سالهاي 2013 و 2015، احرارالشام براي افزايش قابليتهاي نظامي و وسعت جغرافيايي، دست كم 8 گروه ديگر را جذب كرد. معروفترين ادغامي كه صورت گرفت، با ثغورالشام در ماه مارس 2015 و در آستانه حمله مشترك آنها به شهر ادلب بود.
احرارالشام، با وجودي كه تفاوتهاي ايدئولوژيكي با القاعده داشت، اما در ميدان مبارزه به لحاظ تاكتيكي با جبهه فاتح الشام (كه قبلا به القاعده وابسته بود) همكاري داشته است. از ماه مي 2013، رهبران اين گروه، جبهه فاتح الشام را به خاطر وابستگي آن به القاعده، مورد انتقاد قرار دادند. احرار الشام در بيانيهاي هشدار داد كه تعهد اين گروه براي وفاداري به «اَيمن الظواهري»، رهبر القاعده، به سود انقلاب سوريه نيست و ميتواند موجب دخالتهاي خارجي شود.
منبع اصلي تنش ميان احرار الشام و جبهه فاتح الشام، «ميثاق انقلابي» بود. احرارالشام آن را امضا كرد؛ اما جبهه نصرت از امضاي آن خودداري كرد. با اين حال اين عدم توافق، در همكاريهاي تاكتيكي و عملياتي آنها در ميدان مبارزه، خللي ايجاد نكرد. به علاوه، يكي از رهبران احرار الشام ( «ابو خالد السوري»، كه در دهه 1980 به عنوان يك جهادگرا در افغانستان مبارزه ميكرد)، نماينده القاعده در در سوريه بود. وي در سال 2014 كشته شد.
احرار الشام در ابتدا از پيوستن به ارتش آزاد سوريه و ديگر شوراهاي نظامي ملي اجتناب كرد. اين گروه همچنين حقوق ائتلاف ملي سوريه را در نمايندگي از كل مخالفان سوريه، به رسميت نشناخت. اما احرار الشام اغلب در كنار شبه نظاميان ارتش آزاد سوريه در عمليات مشاركت داشته است. در آگوست 2014، اين گروه به مجلس فرماندهي انقلاب (كه مورد حمايت غرب بود) كه سعي داشت جانشين نهادهاي شكست خورده ارتش آزاد سوريه شود، پيوست.
احرارالشام روابط مستحكمي با تركيه و قطر دارد. طبق گزارشها، اين گروه در طول جنگ، از تركيه اسلحه و حمايت سياسي دريافت كرده است. علاوه براين، تركيه به اين گروه اجازه داده است كه براي برگزاري جلسات سياسي خود، به اين كشور دسترسي داشته باشد. اين مسئله موجب شده كه تركيه نفوذ قابل توجهي بر اين گروه داشته باشد. قطر نيز در كنار حمايت گسترده خود از اسلامگرايان، از نظر مالي و سياسي از اين گروه حمايت كرده است. در طول جنگ، شبكه خبري الجزيره، پوشش خبري خاصي از احرار الشام و رهبران اين گروه ارائه كرده است كه تاثير بسزايي بر باور عموم نسبت به اين گروه داشته است.
روسيه و رژيم سوريه در خواست كردهاند كه احرار الشام در فهرست گروههاي تروريستي قرار گيرد و از مذاكرات صلح بين المللي كنار گذاشته شود. اما آمريكا با وجود نگرانيهايش در مورد روابط احرار الشام با جبهه فاتح الشام، نام اين گروه را در فهرست سازمان تروريستي وارد نكرده است.
احرارالشام خود را به عنوان يك جانشين براي جبهه فاتح الشام و داعش ترويج كرده است. در جولاي 2015، «لبيب نحاس»، رئيس روابط خارجي احرار الشام، براي كسب حمايت غرب، دو يادداشت در واشنگتن پست و ديلي تلگراف منتشر كرد. «نحاس» نوشت: «ما براي عدالت و مردم سوريه مبارزه ميكنيم. با اين حال، ما به اشتباه به داشتن ارتباط سازماني با القاعده و سرسپردگي به ايدئولوژي القاعده متهم شدهايم. به اعتقاد ما، سوريه به يك پروژه وحدت ملي نياز دارد كه نميتواند توسط يك حزب يا گروه كنترل و يا اجرا شود و نبايد به يك ايدئولوژي واحد محدود شود.» گفتني است كه تلاش اين گروه براي آغاز يك گفت و گو با قدرتهاي بزرگ غرب، به خصوص آمريكا، تا به امروز موفقيت آميز نبوده است.