دست بردن به حربههای حقوقی در برابر خردهروایتهای بسیجیها از ابرنهاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، کمابیش بیانگر آن است که این سازمان نظامی تا چه اندازه در "جنگ روایت" بیتوان است.
این البته اولین بار نیست که ارتش در مقابل یک روایت شفاهی یا نوشتاری دست به رفتاری ناهمطراز میزند و روایتهای اقلیت را به اتهام تضعیف خود میراند. با این همه روایتهای انتقادی دیر یا زود راه خود را پیدا خواهند کرد و حتا با فرض جلوگیری از نگارششان، سپیدی میان سطرها آن چه باید را به ما خواهند گفت و حتا تا عمق ادبیات کلاسیک ما پیش خواهند رفت.
"شب عملیات" و "تن و تانک" دو ترکیب آشنا هستند که حالا مفاهیم مستقری در ادبیات جمعی جنگ ما به شمار میروند؛ آن گونه که ما صبح عملیات را زمانی پس از شکسته شدن خط میدانیم که پاتک دشمن در آن اتفاق میافتد و این ضدحمله اغلب در هیأت نبرد تن و تانک است.
ما عمدتاً تصویری از شکستن خط در روز یا نبرد همطراز دو یکان زرهی با هم نهداریم و این خلاف رویهی جنگهای کلاسیک است که یکانهای زرهی ارتشهای دنیا در روشنایی در برابر هم صفآرایی میکنند و میجنگند.
اینها مقدمهی پرسشهای مهم دیگری است از آن جمله که از چه ما در طول جنگ هشتساله شاهد نبردهای زرهی نهبودهییم، یا با وجود لشکرهای زرهی ارتش جمهوری از چه سپاه پاسداران انقلاب با زرهپوشهای غنیمتی یکان زرهی تأسیس کرد، و با این همه تا پایان جنگ اسلوب ما عملیات شبانهی یکانهای پیاده و نبرد تن و تانک بود؟
تاریخ میگوید که نبردهای زمینی جنگ هشتسالهی ایران و عراق در تابستان ۱۳۶۷ شمسی به پایان رسید؛ جنگ روایت (narrative war) این واقعه اما تا سالها پس از آن ادامه خواهد یافت، و اعلان جنگ قضاوت ارتش جمهوری به روایت رزمندههای انقلاب انگار این معنا را دارد که یکانهای روایی این سازمان رزم در "شب عملیات" هنوز پای کار نیستند...