کل تفریح ما از شمال شده همین خاطرات مشترک و تکراری، اصولا خیلی هم اهل تغییر و کشف جاذبههای تفریحی و گردشگری دیگری نیستیم چون زمان محدود است و این را میدانیم که از ۳ روز سفر یک ۲۴ ساعت کامل در رفت و برگشت در ترافیک خواهیم بود و اصولا دیگر حال گشت و گذاری باقی نمیماند.
جادههای پیر و فرسوده اما زیبای شمال کشور همه یادآور خاطرات دوران کودکی ما است. زمان خلوتی که پس از رانندگی ۲ ساعته از آبوهوای خشک و آلوده تهران از تونل کندوان که خارج میشوی پوشش زیبا و سرسبز درختان و هوای خنک چنان دلربایی میکند که گویی بهشت روی زمین همینجاست.
اما این تفریح قدیمی دیگر مثل قدیمها نیست بلکه برایمان تبدیل به عذاب شده است، آخر این ترافیک وحشتناک پایانی ندارد! چرا که با یک تعطیلی ساکنان پایتخت و حومه به شمال کشور سرازیر میشوند. آش آنچنان شور شده که حتی صدای اعتراض ساکنان محلی مازنی و گیلک هم در آمده است.
حالا سوال همه این است که اشکال کار کجاست؟ چرا فکری به حال اتمام اتوبان تهران شمال نمیشود؟ چرا مردم علاقهای به سفر به سایر نقاط کشور از خود نشان نمیدهند؟
متهم ردیف اول در این اوضاع آشفته قطعا جادههای قدیمی و فرسوده هستند! ۴ مسیر شناخته شده برای مسافرت از استانهای تهران، البرز و قزوین به استانهای شمالی کشور وجود دارد. البته قرار است آزادراه شمال در سالهای آینده به این جمع بپیوندد، حال با شرایط فعلی که معلوم نیست آزادراه تهران شمال کی افتتاح میشود به نظر نمیرسد این جادههای پیر توانی بیش از این داشته باشند بنابراین انتخابهای محدودی را در اختیار مسافران قرار داده است.
سردار سید محمود میرفیضی فرمانده انتظامی استان مازندران در خصوص حجم مسافران تعطیلات عید فطر میگوید: «برابر آمارهای ثبت شده، کل تردد خودروها در محورهای مواصلاتی و بین شهری سطح استان در ایام تعطیلات عید فطر بیش از پنج میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه بوده است». آیا جادههای منتهی به استانهای شمالی کشور تحمل این حجم عظیم خودرو را دارد؟ بد نیست نگاهی به ویژگیها و تاریخچه مختصر این مسیرها بیاندازیم تا بهتر بتوانیم به سوال فوق پاسخ دهیم.
جاده چالوس ۸۳ سال پیش به بهرهبرداری رسید به نحوی که در طول مسیر این جاده وجود مناظر طبیعی زیبا و چشم نواز و پیچ و خمهای شگفتانگیز آن بسیاری از گردشگران و مسافران را برای عبور از این مسیر ترغیب میکند. یکی از نکات منفی این مسیر طراحی نشدن آن برای سرعتهای بالا است به نحوی که بیشتر طول این مسیر یک بانده بوده و تحمل بار ترافیکی محدودی را دارد.
هراز کوتاهترین مسیر تردد میان دو شهر تهران و آمل است که قدمتی نزدیک به نیم قرن را دارد. حجم زیاد تردد در کنار ظرفیت کم جاده گاهی موجب به وجود آمدن ترافیکهای بسیار طولانی میشود. به همین لحاظ پروژه چهاربانده کردن این جاده در دست اجرا قرار گرفت و هم اکنون حدود نیمی از این مسیر چهاربانده شدهاست.
سومین مسیر انتخابی مسافران طبیعتا فیروزکوه میباشد که تهران را به قائمشهر و سپس ساری متصل میکند. شاید بتوان محور فیروزکوه را نسبت به چالوس و هراز به لحاظ ایمنی در تردد امنتر و عبور از آن را سریعتر دانست اما طولانی بودن مسیر نسبت به دیگران از نکات منفی برای انتخاب آن است.
آزاد راه قزوین - رشت جوانترین راه ارتباطی به شمال کشور بر شمرده میشود و از عمر آن کمتر از یک دهه میگذرد. مسیری کم خطر که از همواری بیشتری نسبت به سایرین برخوردار است اما با این حال بیشتر مسافران شمالی کشور استان مازندران را برای سفر خود انتخاب میکنند بنابراین این مسیر کمتر میتواند از بار ترافیکی استان مازندران بکاهد.
در سالهای اخیر واردات بیرویه برنج، چای و انواع میوههایی که محصولات اصلی تولیدی استانهای شمالی کشور هستند ضرر بسیاری به کشاورزان این خطه وارد کرده است. این مسئله به اضافه ویلاسازی گسترده دستگاههای دولتی و برخی از چهرههای مشهور سیاسی در نوار ساحلی خزر، روند جدی تبدیل زمینهای کشاورزی به مسکونی و در نهایت تغییر بافت جمعیتی را رقم زده است. سودجویان حتی به منابع طبیعی مانند جنگل و دریا هم رحم نکردهاند و با ازبین بردن جنگلها و نفوذ به حریم دریا به صورت گستردهای بافتهای طبیعی منطقه را تغییر دادهاند.
زمانی که از کشاورزان حمایتی نمیشود و واردات محصولات کشاورزی به صورت لجام گسیخته وارد کشور میشوند حاصل این تدابیر چیزی جز بیکاری کشاورزان و تشویق آنها به فروش زمینها کشاورزی و ویلاسازی نیست. در ابتدای شروع این روند، ورود سرمایه با استقبال شمالیها مواجه شد اما رفته رفته این روند باعث ایجاد تغییرات گسترده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عظیمی در منطقه شد تا جاییکه امروزه کشاورزان منطقه اکثرا به سمت مشاغلی چون اجاره ویلا و دلالی فروش زمین رفتهاند. بنابراین طبیعی است که پایتختنشینانی که در این سالها زمین و ویلا خریدهاند در ایام تعطیلی بخواهند از امکانات خود استفاده کنند و آن چیزی که نباید اتفاق بیافتد قفل شدن جادهها است.
یکی از علل مهم جاری شدن این سیل عزیم جمعیت در تعطیلات به شمال کشور آگاهی نداشتن عامه مردم و به خصوص جوانان از جاذبههای گردشگری کشور یا حتی استان محل سکونت خود است. در این خصوص رسانهها و به خصوص مسئولان شهری و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آنچنان که باید خوب عمل نکردهاند. از طرف دیگر در شهرهای تاریخی و شناخته شده کشور هزینههای اقامت در هتلها و مهمانسراها برای چند روز آنقدر گران است که برای بسیاری از اقشار طبقه متوسط و رو به پایین جامعه مسافرت و اقامت در این شهرها امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین همچنان شمال میتواند تنها گزینه مطرح باشد. ساخت اقامتگاههای کوچک و ارزان و مشارکت بخش خصوصی در این زمینه و تبلیغات مناسب میتواند در تصمیمگیری مسافران برای تغییر مسیر از شمال به سایر نواحی کشور موثر باشد.
در کشور ما در طول سال بیشتر از یک یا دو نوبت امکان رفتن سفر برای همه اقشار جامعه مهیا نیست. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا در فصول مختلف سال تعطیلات توزیع شده و امکان مسافرت چندباره در سال برای آنها امکانپذیر است. اما در کشور ما تنها تعطیلات عید نوروز است که از قبل قابل برنامه ریزی است. در چنین شرایطی طبیعی است که هجوم به یکباره این جمعیت، ظرفیت کم ناوگان حمل و نقل بین شهری را با مشکل روبرو کند و نیز راههای قدیمی کشور بالطبع نمیتوانند این میزان ترافیک را تحمل کند.
چه باید کرد؟ به شمال برویم یا نه؟ پاسخی که هنوز جواب قطعی برای آن داده نشده است. همچنان شاهد این خواهیم بود که در تعطیلات صفهای چند ده کیلومتری جادهها را غفل کند و ما ایرانیان که متخصص پیدا کردن راههای فرعی و میانبر هستیم خود راهحل مناسب برای رفتن به شمال را پیدا خواهیم کرد، باشد که مسئولان به فکر تسریع در افتتاح بزرگراه کلیدی تهران شمال باشند یا شاید دریا را به تهران بیاورند!