به گزارش پایگاه 598 به نقل از میزان، از جمله مهمترین اهداف سرویسهای اطلاعاتی در سطح جهان، تلاش جهت
نفوذ در سازمانها و مراكز تصمیمگیری كشورهای هدف و استخدام كارگزارن و
مدیران مربوطه میباشد.
وجود انگیزههای مختلف
(مالی، عقیدتی، پست و مقام و ...) در افراد و سوژهها زمینهی مناسب را
برای تأمین اهداف سرویسهای اطلاعاتی فراهم مینماید.
آنچه
در ذیل خواهد آمد ماجرای به دام افتادن یكی از كارمندان دولت است، این
مطلب در بخش آرشیو داستان های اطلاعاتی پایگاه اطلاع رسانی وزارت اطلاعات
قابل مشاهده است.
معاشرت با افراد خارجی بدون در نظر گرفتن
حساسیتها، بیاهمیت تلقی كردن خواستههای افسران اطلاعاتی حربف، عدم
آشنایی با شگردهای سرویسهای اطلاعاتی در زمینهی استخدام افراد به منظور
جاسوسی همراه با انگیزهی مالی و دریافت پول از جمله مسائلی بود كه دشمن
را در جلب همكاری وی موفق گردانید.
«آقای الف» به علت ارتباط با عناصر بیگانه و انجام جاسوسی دستگیر و زندانی گردید.
اگر
وی با توجه به تحصیلات عالیه خود تعمق بیشتری كرده و خطر را احساس
كرده بود، محققاً به مدارج عالیتری میرسید. انگیزهی «آقای الف» در
همكاری با بیگانه، ندانمكاری و عدم توجه به كیفیت نزدیكی با بیگانه و
ترس از مجازات بعدی بوده است. وی تصور نمیكرد اطلاعاتی كه با بیگانه
میدهد جنبهی جاسوسی دارد، بلكه در اوایل كار به خاطر ادامهی دوستی
با افسر اطلاعاتی سفارت اقدام به این عمل نموده است. توجه به كیفیت روابط
«آقای الف» و فرد بیگانه از ابتدا روش كار سرویسهای بیگانه را جهت
نفوذ در سازمانها و نحوهی آلوده نمودن افراد نشان میدهد شكل نزدیكی
افسر اطلاعاتی به وی طوری انجام گرفت كه «آقای الف» تا مدتی طولانی
مطلقاً تصور نمیكرد كه در چه مسیری قدم گذاشته است، و وقتی متوجه
حقیقت موضوع شد كه كاملاً آلوده شده بود.
«آقای
الف» در یكی از استانهای مركزی متولد و مدارج تحصیلی را تا سطح دكتری
در رشتهی قضایی طی و از دانشكدهی حقوق در خارج از كشور فارغالتحصیل
گردید. وی در سال 1367 در یكی از ادارات استخدام شد. چندی بعد در یكی از
ضیافتهای سفارت خارجی با پرسنل آن سفارت آشنا و روابط دوستی آنها ادامه
پیدا نمود وبالاخره این آشنایی به معاشرتهای خانوادگی تبدیل میگردد.
پس
از گسترش معاشرت پرسنل با «آقای الف» ، او از وی تقاضای كمك به منظور
تثبیت وضع خدمتی خود مینماید و این مسئله را اینطور عنوان مینماید كه
چون مدتی است گزارشاتی به وزارت خارجه كشورش در مورد مسائل كلی و نوشتههای
جراید ایران نفرستاده، آیا امكان دارد در این زمینه به وی كمك كند (البته
پیشنهاد پولی هم نمیكند) و «آقای الف» نیز قبول میكند و برای ادامهی
دوستی اینكار را برای وی انجام میدهد.
كمكم
در جلسات بعدی از «آقای الف» میخواهد كه اگر در تكمیل مطالب جراید ایرانی
به موضوعات دیگری كه قابل ملاحظه باشد ، برخورد كرد، از وی مضایقه نكند.
به این ترتیب ملاحظه میشود كه افسر اطلاعاتی (پرسنل سفارتخانه) بدون مطرح
ساختن مسائل مادی مرحله به مرحله «آقای الف» را صرفاً به منظور كمك به خود
و از نظر تثبیت وضع خدمتی خویش در وزارت امور خارجه كشورش به پیش میرود.
اگر
«آقای الف» در همان اوایل كار متوجه نزدیكی و تقاضاهای غیر عادی پرسنل آن
سفارتخانه میشد، مسلماً دچار انحراف نمیگردید. ولی او از اصول كارهای
اطلاعاتی و نحوهی نزدیكی بیگانگان مطالبی نمیدانست. بنابراین افرادی كه
در اموری به فعالیت و خدمت مشغولند، برای حفظ مملكت و شخص خودشان باید با
خطراتی كه آنها را تهدید مینماید آشنا باشند. محققاً اغلب كارمندان دولت
كه از تحصیلات عالیه برخوردارند با این قبیل خطرات آشنا بوده ولی امكان
دارد درصد محدودی به علت سهلانگاری و اهمیت ندادن به كیفیت كار و یا
نارضایتیهای مختلف در دام افرادی از شاغلین آن سفارتخانه و یا افسران
اطلاعاتی بیگانگان قرار گیرند.
وظیفهی «آقای
الف» این بود در آن زمانیكه آن فرد بیگانه به او پیشنهاد جاسوسی نمود
بلافاصله موضوع را به اطلاع مقامات مسئول میرساند. ولی به علت توسعهی
معاشرت با فرد مذكور و مداركی كه به مرور به وی داده بود، این توهم در او
وجود داشت كه اگر مطالبی راجع به این موارد را به مقامات مسئول عنوان كند
مسئولیت سنگینی خواهد داشت. و لذا این آشنایی را ادامه داد و بیشتر در
خیانت آلوده شد. علیهذا همانطوری كه گفته شد «آقای الف» موافقت خود را
به انجام فعالیتهای جاسوسی به نفع دولت بیگانه اعلام نمود و در ملاقات
بعدی یادداشتهای بیشتری را ، تهیه و به پرسنل سفارتخانه مربوطه تحویل و
در مقابل، مبلغ 3000 دلار دریافت كرد و آن فرد نیز علیرغم دوستیهای گذشته
با او در مقابل مبلغ دریافتیاش از «آقای الف» رسید كتبی گرفت و بدین
ترتیب «آقای الف» با این سند كاملاً خود را به عنوان یك جاسوس در اختیار
سفارتخانهی بیگانه قرار داد.
به طور كلی این
سرویسها سعی مینمایند كه در اولین فرصت بر علیه این جاسوسان مدركی در دست
داشته باشند و هیچ مدركی قاطع تر و برندهتر از رسید دریافت پول نیست و
افسران اطلاعاتی اینكشورها میدانند كه اگر شخصی مانند «آقای الف» زمانی
از انجام فعالیت جاسوسی پشیمان شود، از رسیدهای آن و مدارك كتبی كه از او
در دست دارند به عنوان تهدید استفاده كرده و به همین طریق می توانند برای
همیشه این افراد را در اختیار خود داشته باشند.
كمااینكه
در زمانیكه آن پرسنل سفارتخانه مأموریتش در ایران خاتمه یافت به «آقای
الف» گفت: «خود وی و یا یكی از همكارانش با او تماس خواهند گرفت.»
در
اواخر سال 1373 «آقای الف» از طرف ادارهی خود به اروپا اعزام و پس از دو
سال و نیم، از یكی از شهرهای اروپا شخصی تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و
از او تقاضای ملاقات كرد و یك هفته بعد در یكی از رستورانهای شهر با
یكدیگر ملاقات نمودند. «آقای الف» در این جلسه فهمید كه این فرد جدید از
طرف پرسنل سابق آن سفارتخانه در ایران با وی تماس گرفته است.
ملاقاتهای
آنها تكرار گردید و تدریجاً این فرد جدید از «آقای الف» خواست كه هر
خبری را كه تشخیص میدهد برای آنها مفید است در اختیار او قرار دهد.
«آقای
الف» طبق دستور او پیرامون روابط ایران و یك كشور اروپایی اطلاعاتی را به
طرق مختلف جمعآوری و متناوباً در اختیار فرد جدید قرار میداد. پس از
خاتمهی كار «آقای الف» در اروپا فرد جدید به او گفت در تهران شخصی از طرف
او با وی تماس خواهد گرفت و قرار شد اگر این شخص به «آقای الف» بگوید:
آیا پروفسور را میشناسی، همكاری خود را با وی آغاز نماید.
در
سال 1380 پرسنل دیگر سفارت خارجی تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و اولین
ملاقات آنها انجام شد و این شخص جملهی تعیین شدهی قبلی را با «آقای الف»
گفت و قرار شد كه تماسهای خود را ادامه دهند.
از این مرحله به بعد «آقای الف» با توجه به موقعیت شغلی خود قلباً مایل
نبود كه با بیگانگان همكاری نماید و حتی چندین بار از ملاقات با پرسنل
سفارتخانه مزبور خودداری كرد ولی بالاخره پرسنل مزبور همراه یكی از اتباع
خود كه برای بازدید از نمایشگاه وارد ایران شده بود، به دفتر «آقای الف»
در محل كارش مراجعه و به اتفاق ناهار صرف كردند و قرار شد كه یك هفته بعد
یكدیگر را ببینند. در این ملاقات پرسنل مذكور مبلغ 5000 دلار به «آقای
الف» پرداخت نمود و از او تقاضا كرد كه در هر زمینهای اطلاعاتی را كه
جنبهی محرمانه دارد برای وی تهیه نماید.
اما موفق به انجام این كار نشده و توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد.