این، داستان سربازانی است که بهشت زهرا (س) به عنوان محل خدمت مقدس سربازی برای آنها تعیین شده است. محلی که ویژگی های خاص خود برای خدمت کردن را دارد و سربازها گاه مجبور می شوند در زمان پست دادن، نقش راهنما را نیز برای زائران اهل قبور ایفا کنند.
علی، یکی از سربازانی است که 14 ماه از مدت
زمان حضورش در بهشت زهرا (س) به عنوان سرباز می گذرد و خودش می گوید که
دیگر ترسی از گشت زدن های شبانه در قطعات مختلف بهشت زهرا (س) ندارد.
وی از خاطرات خود در روزهای ابتدایی حضورش به عنوان سرباز در بهشت زهرا (س) می گوید و می افزاید: زمانی که به من اعلام شد محل خدمتم بهشت زهرا (س) است تعجب کردم و دوست نداشتم در این مکان خدمت کنم. در روزهای ابتدایی به شدت می ترسیدم و زمانی که قرار بود شب ها پست دهم، لرزه بر اندامم می افتاد.
ارواح سرگردان در میان قبرها
این سرباز می گوید: گشت زدن در میان قبرهای قدیمی برای من دشوار تر از قبرهای جدید است و هنوز هم فکر می کنم ارواح سرگردان در میان قبرها حضور دارند.
وی به شایعاتی که میان سربازان مطرح می شود اشاره می کند و می گوید: عده ای از سربازان معتقد هستند که در بهشت زهرا، ارواح سرگردان وجود دارد. سربازهایی که شب ها پست می دهند همه خاطرات مشترکی از صداهایی که شب ها در گورستان شنیده اند، دارند. این شاید به دلیل افکار منفی یا ترس زیاد از فضا باشد که گاه احساس می کنیم صداهایی را می شنویم اما خود من همیشه تلاش کرده ام که در قطعه 4 و 80 حضور پیدا نکنم. شب ها در این دو قطعه صدایی همانند صدای ناله های یک پیر زن به گوش می رسد و شنیدن آن بسیار دشوار است.
بهشت زهرا عقرب دارد
این سرباز تعدد عقرب ها در شب های بهشت زهرا را یکی دیگر از عواملی می داند که موجب ترس سربازها شده و می گوید: در بهشت زهرا عقرب وجود دارد وشب ها از قبور و فضای خاکی خارج می شوند. سربازها از ترس این عقرب ها شب ها شرایط دشواری را پشت سر می گذراند.
گل ها را از روی قبر می دزدند
وی یکی از اصلی ترین مشکلات سربازان حاضر در بهشت زهرا(س) را مقابله با افرادی می داند که اقدام به دزدیدن گل های روی قبور می کنند و می افزاید: یکی از وظایف تعیین شده برای ما این است که با سارقان گل های روی قبور مقابله کنیم. این افراد بیشتر کودکانی و نوجوانانی هستند که با جمع آوری گل ها از روی سنگ های قبر، بار دیگر اقدام به فروختن آنها می کنند.
این سرباز می افزاید: علاوه بر سرقت گل ها، با معضل تخلفات سنگ فروش ها نیز مواجه هستیم. سنگ فروش ها گاهی در ساعات پایانی شب اقدام به نصب سنگ هایی می کنند که خلاف مقررات تعیین شده است و ما موظف هستیم اجازه چنین فعالیتی را به آنها ندهیم.
در میان گفت گو با علی، سرباز 22 ساله بهشت زهرا، دیگر هم پستی او که رضا نام دارد با ما هم کلام شده و از خاطرت خود از بهشت زهرا می گوید.
وی با اشاره به تقسیم بهشت زهرا (س) به 3 بخش برای سربازان می گوید: تعدادی از سربازها برای قطعات توسعه (قطعات جدید بهشت زهرا) انتخاب شده اند، عده ای باید در قطعات قدیمی پست دهند و برخی نیز سرباز مرقد مطهر حضرت امام خمینی (ره) هستند.
این سرباز می افزاید: بیشتر سربازهایی که در
بهشت زهرا (س) حضور دارند، اهل شهرهای تهران، قزوین و قم بوده و می توانند پس از سپری
کردن 4 روز در بهشت زهرا و ماندن در آسایشگاه، برای 24 ساعت راهی خانه هایشان شوند.
جوان هایی با فاز مرگ در بهشت زهرا
وی که خود را اهل تهران معرفی می کند، یکی از
مشکلات سربازها را خارج کردن مردم در ساعات پایانی از بهشت زهرا(س) می داند و می
گوید: بعد از اذان مغرب، اجازه ورود به بهشت زهرا (س) به شهروندان داده نمی شود و
ما موظف هستیم افراد باقی مانده را نیز به تدریج از محیط خارج کنیم اما در برخی
مواقع با عده ای مواجه می شویم که حالت عادی ندارند و با مصرف برخی مواد، فاز «مرگ» گرفته و با داد و فریاد از محل خارج نمی شوند. ما
نیز اجازه برخورد فیزیکی با هیچ فردی را نداریم و به ناچار مجبور می شویم شرایط را
تحمل کرده و گاه از آنها کتک بخوریم.
پست دادن لحظه سال تحویل سخت است
رضا که خود را سرباز 7 ماه خدمت معرفی می کند، بدترین زمان برای پست دادن در بهشت زهرا (س) را لحظه سال تحویل می داند. وی می گوید: هر سرباز برای تعطیلات عید یا باید در نیمه اول در محیط حاضر شود و یا در نیمه دوم. امسال من مجبور بودم از 26 اسفند تا 6 فرودین که نیمه اول است در بهشت زهرا(س) حضور یافته و پست دهم. به همین خاطر مجبور شدم لحظه سال تحویل را با اموات پشت سر بگذارم و این برایم اصلا خوشایند نبود.
در حین مصاحبه با سربازان، با خودرویی مواجه می شوم که در کنار ما ایست می کند. در نگاه اول گمان می کنم که همانند سایرین قصد پرسیدن سوال در رابطه با قطعات را دارد اما با صحنه تعارف شله زرد مواجه می شوم. یک خانم و آقا که به نظر می رسد بیشتر از 35 سال ندارند، سوار بر پرایدی سفید رنگ، سه ظرف در بسته را به ما تحویل می دهند. به همراه هر یک از ظرف ها، یک قاشق یک بار مصرف نیز به ما داده می شود. سربازها ظرف ها را گرفته و در گوشه ای می گذارند که بعد از اتمام پست هایشان آنها را با خود به آسایشگاه ببرند. همین موضوع سوالی را در ذهن تداعی می کند. آیا سربازها اجازه گرفتن نذری و خیرات از مردم را دارند؟
این سرباز در پاسخ به سوال من، می گوید: هر کدام
از ما که مشغول به پست دادن در زمان های حضور مردم در محیط بهشت زهرا (س) باشیم،
با حجم زیاد خیرات مردم مواجه می شویم. هر فردی که بخواهد در بهشت زهرا (س) خیراتی بدهد،
بخشی از آن را نیز برای سربازها کنار می گذارد. به ما گفته شده که اجازه دریافت
خیرات از مردم را نداریم اما دست مردم را پس نمی زنیم.
ماجرای بیرون کشیدن پدر از قبر به خاطر ارثیه
وی یکی از بدترین خاطرات خدمت خود در بهشت زهرا (س) را مواجه با یک دختر و پسر جوان در یکی از آرامگاه های خانوادگی می داند و می گوید: یک شب حدود ساعت 23 با هم پستی ام در حال گشت زنی در قطعات بودم. در یک لحظه، صدایی به گوشم رسید. برای بررسی به سمت آرامگاه های خانوادگی رفته و دیدم که یک دختر و پسر در تلاش برای خارج کردن جسد از درون خاک هستند. آنها قصد داشتند دست پدر خود که تنها چند ساعت از مرگش می گذشت را از خاک خارج کرده و اثر انگشت آن را پای یک برگه ثبت کنند. همیشه فکر می کردم این اتفاقات در فیلم ها رخ می دهد اما آن شب متوجه شدم که این مسائل می تواند واقعیت هم داشته باشد.
این سرباز می افزاید: آن زمان، آن دختر و پسر
پیشنهاد رشوه نیز به من و هم پستی ام دادند اما ما قبول نکرده و موضوع را به اطلاع
مسئولان بهشت زهرا(س) رساندیم.
دفن استخوان جمجمه نوزاد برای بارداری
وی جالب ترین و عجیب ترین خاطره خود از خدمت در بهشت زهرا (س) را مواجه با دو بانو در ساعات ابتدایی صبح می داند و می افزاید: در های بهشت زهرا (س) هم زمان با اذان صبح باز می شود. یک روز در حین گشت زنی، 2 خانم را دیدم که در قطعه ویژه کودکان در حال کندن زمین هستند. جلو رفتم و خواستم که با آنها برخورد کنم ولی با خواهش های مکرر یکی از آنها مواجه شدم. این خانم می گفت، یک میلیون و 300 هزار تومان به یک رمال و دعا نویس داده تا جمجمه یک نوزاد را برای باردار شدن از او تحویل بگیرد! دعا نویس به او گفته بود که باید بسته ای که حامل یک جمجمه است را بدون اینکه باز کند در محلی در نزدیکی قبر یک کودک خاک کرده تا بچه دار شود و این خانم نیز اصرار داشت که این کار را انجام دهد. با او هم کلام شدیم و درخواست کردیم که اجازه دهد بسته را باز کنیم، در نهایت در بسته مقداری گچ مخلوط با آب که سفت شده بود را پیدا کردیم که دور آن پلاستیک پیچیده شده و با چسب به خوبی چسبانده شده بود.
وی اتمام 22 ماه خدمت را آرزوی خود می داند و می گوید: امیدوار هستم قبل از اینکه خودم نیز بمیرم، سربازی ام تمام شود و بتوانم از محیط بهشت زهرا (س) خارج شوم. اینکه هر روز با خانواده های داغدار مواجه شوی اصلا شرایط خوبی نیست و همین موضوع بر روحیات سربازها تاثیر زیادی می گذارد.