میلاد ملک محمدی نوری
فوتبال عین زندگی
است، لحظه ای که فکر می کنی دنیا به کامت است در ثانیه ای همه چیز دگرگون
می شود و در اوج ناامیدی گاهی چنان ورق بر می گردد که همگان متحیر می
مانند...
داستان پرویز مظلومی و استقلال ظاهراً به انتها رسیده
است، شاید تقریر این جمله از نظر عده ای قضاوت زود یا از دیدگاه عده ای
عداوت باشد اما باید پذیرفت اتفاقات پازل واری که در دربی برای استقلال و
سرمربی اش رخ داد با هیچ نتیجه و اتفاق دیگری قابل جبران نیست و آنچه که
در آتیه رخ خواهد داد را همگان بر آن وقوف کامل دارند.
مظلومی
یک بازی ساده را نباخت! مظلومی فقط یک دربی را نباخت! مظلومی تنها به
دنیزلی نباخت! مظلومی تنها به ایمون زاید نباخت! مظلومی فقط به اندازه یک
شکست شهرآورد سرافکنده نشد! آری؛ مظلومی همه چیز را در 10 دقیقه از دست
داد، آنچه مظلومی به طور کامل از دست داد اعتماد نسبی بود که هواداران
استقلال از کوچه و بازار بگیر تا استادیوم ها به او داشتند، او باخت ، نه
فقط به غرورش، بلکه به آنچیزی باخت که در وجودش است...
مظلومی
بعد از 1546 روز بار دیگر بازی 2 بر صفر برده استقلال را در ورزشگاه
آزادی با باخت عوض کرد. در آبان ماه سال 1386 ناصرحجازی در آخرین روز
مربیگری اش در استقلال، بازی برده را با باخت 3 بر 2 تعویض کرد و حالا
کادر فنی استقلال چنین نتیجه ای را آنهم در دربی، در برابر یکی از ضعیف
ترین پرسپولیسهای تاریخ و در عرض 10 دقیقه مقابل تیمی 10 نفره رقم زد...
مظلومی
شاید مربی کوچکی نباشد، شاید از خیلی ها بهتر باشد اما مسلماً هم خودش و
هم استقلال از جمعه صبح با رودربایستی با یکدیگر کار می کنند. مظلومی بازی
را باخت که حتی با قهرمانی در دو جام داخلی و حتی خارجی هم قابل جبران
نیست، واقعیت این است که آب رفته به جوی باز نمی گردد. او دیروز از چسبیدن
برد تراکتورسازی به خودش گفت و امروز باید ببیند شکستش چگونه آن چسبیدگی
را نابود کرد...
عده ای معتقدند که ستاره ها و
بازکنان نامی استقلال را در صدر لیگ و فینال حذفی قرار داده اند و پرویز
بهترین فرصت را داشت تا در غیاب تعدادی از آنها نشان دهد از چه عیاری
برخوردار است اما در پایان بازی عیان شد که باید بی خیال عیارو زرگری
باشیم... او در حالی می گوید که روی نیمکت نفر نداشته که باید از وی پرسید
عزیززاده مدافع را چه کسی به استقلال آورد؟ امثال گوران، امیرآبادی،
شیرزاد و ... بازیکن نبودند؟ یعقوب کریمی ستاره این روزهای نفت تهران و
لیگ برتر که در همین بازی اخیر تراکتورسازی را فلج کرده کرده بود با نظر
فنی چه کسی از استقلال رفت؟ نقش سرمربی در جایی که حداقل ها را در اختیار
دارد چیست؟
متاسفانه پرویز مظلومی با صحنه ای که
از دست زدن خنده دار وی شکار شد همان لحظه هم خیلی چیزها را باخت، از
مظلومی توسط دوستان گرمابه و گلستان مطبوعاتی اش شخصیت دیگری تعریف شده
بود اما در شرایط سخت و در اوج کامروایی چیز دیگری به همگان نشان داده شد.
کارنامه او بی برو برگرد تا به این لحظه درخشان و قابل دفاع است اما این
کارنامه حتی اگر با قهرمانی هم همراه شود متاسفانه به پای او و همکارانش
که بینندگان و شنوندگان قهاری هستند نوشته نخواهد شد؛ دقیقاً برعکس آن
چیزی که از پرسپولیس امروز می بینیم، بردها به پای دنیزلی نوشته میشود و
ناکامی ها به پای دیگران...
مخلص کلام آنکه
پروسه جدایی استقلال و سرمربی اش کاملاً کلید خورده و او تا موقعی خواهند
ماند که فقط ببرد، مدیریت استقلال بارها ثابت کرده در حمایت از این کادر
فنی ثابت قدم نیست، حالا هم که دیگر چیزی بالاتر از فاجعه رخ داده که
قطعاً مشمول مرور زمان نخواهد شد و اینکه نگارنده تاکید دارد که در روزی
که مجتبی جباری برای برد دربی 70 بخشیده شد، ساعت شنی خداحافظی مظلومی با
دستان خودش به کار افتاد. آن روز مظلومی در خروجی اش را با دستان خودش باز
کرد...