به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیپلماسی ایرانی، در پایان هفته گذشته آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان
همراه با اعضای کابینه اش و در همان زمان جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا
به همراه شماری دیگر از وزرای آمریکایی در چین بودند. این دیدارها در واقع
از چند سال پیش در پکن برگزار می شود زیرا چین از نظر قدرت نظامی و
اقتصادی در سال های اخیر از اهمیتی دو چندان برخوردار شده و افزون بر آن
این کشور و غرب منافع مشترکی را در آب های این منطقه دارند.
آمریکایی
ها در سال جاری و برای نخستین بار مناقشه بر سر آب های دریای چین جنوبی را
در صدر برنامه های خود قرار دادند و چندین بار به رویارویی های نمایشی روی
آوردند. اما اروپا نیز نمی تواند نسبت به این مناقشه بی طرف باشد حتی اگر
همه این اختلاف ها بر سر دریایی باشد که از خاک اروپا بسیار فاصله دارد.
اما
این اختلاف و مناقشه بر سر چیست؟ از زمان به قدرت رسیدن شی جین پنگ، رئیس
جمهوری چین در سال 2013، دولت پکن حضور خود در این منطقه دریایی سرشار از
منابع ماهی و مواد خام و از نظر استراتژیک مهم را به نحوی آشکار افزایش
داد، منطقه ای که در واقع میان کشورهای چین، مالزی، فیلیپین و ویتنام قرار
دارد. کشتی های لایروبی در کنار جزایر و تپه های ماسه ای فعال هستند و
جزایر و تپه های مصنوعی می سازند و علاوه بر آن ارتش چین نیز بنادر و
فرودگاه های جدیدی در این منطقه ساخته و حتی موشک هایی نیز مستقر کرده است.
این در حالی است که برخی دیگر از کشورهای واقع در این منطقه نیز در مورد
بسیاری از این جزایر و تپه ها ادعای مالکیت دارند. اکثر این کشورها متحد
آمریکا به شمار می روند. دولت های پیشین چین طی همه این سال ها از طرح
ادعای مالکیت خود بر این منطقه و تحرکات نظامی خودداری می کردند اما هم
زمان با افزایش وزن اقتصادی، اعتماد به نفس پکن نیز بالا رفت و امروزه بر
تقریبا 80 درصد از دریای چین جنوبی ادعای مالکیت دارد و وزارت امور خارجه
چین تقریبا هر هفته اعلام می کند که این مساله قابل مذاکره نیست.
همسایگان
چین نیز مالکیت خود بر این مناطق را امری بدیهی و غیرقابل معامله و مذاکره
می دانند اما این کشورها به دلیل کوچکی همواره این هراس را دارند که مقهور
و مغلوب قدرت فزاینده نیروی دریایی چین شوند. فیلیپین اولین کشوری بود که
در سال 2013 به دادگاه بین المللی دن هاگ شکایت برد و قرار است که حکم این
دادگاه تا چند هفته آینده اعلام شود.
چینی ها چه می خواهند؟
پکن
به صورت رسمی ادعاهایش را بر اساس دلایل تاریخی مطرح می کند و ادعا دارد
که ماهی گیران چینی از دوران باستان در آب های حوالی جزایر پاراسل و
اسپارتلی لنگر می انداختند و به همین خاطر این مساله که امروز چینی ها قصد
سکونت و دفاع از این جزایر را داشته باشند کاملا منطقی است. با این حال
شمار بسیار اندکی از متخصصان و کارشناسان حقوق بین الملل با این استدلال
پکن موافقند، همان استدلالی که مبنای حکم قریب الوقوع دادگاه دن هاگ خواهد
بود. اما دلیل واقعی گسترش حضور پکن در این جزایر و مناطق کاملا استراتژیک
است. چین به عنوان دومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان احساس می کند از سوی دریا
توسط دو "رشته از جزایر" محاصره شده است. یکی از این رشته ها از ژاپن آغاز و
از فیلیپین گذشته و به اندونزی می رسد. رشته دوم نیز به گوام و جزایر
ماریام می رسد. تقریبا همه این قلمروها یا متحد آمریکا یا مانند گوام بخشی
از خاک آن کشور محسوب می شوند.
ژنرال های چینی از
این بیم دارند که در صورت بروز یک رویارویی با واشنگتن، تحت محاصره کامل
درآیند. به همین خاطر عقیده دارند این به اصطلاح دالان بسیار مهم یعنی
دریای چین جنوبی باید به هر قیمت تحت کنترل چین باشد.
آمریکایی ها چه می خواهند؟
همان
گونه که پرزیدنت باراک اوباما که خود زاده هاوایی است، گفت، آمریکایی ها
خود را یک "ملت پاسیفیکی" می دانند. آنها نیز استدلال می کنند که از زمان
پایان جنگ دوم جهانی کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده در پاسیفیک غربی
حضور داشته و مستقر هستند. واشنگتن بر این عقیده است که امنیت مسیرهای
دریایی این منطقه حداقل از زمان جنگ ویتنام به دست آمریکا تامین شده و همین
امنیت برای کشورهایی نظیر کره جنوبی، تایوان و ژاپن رشد و شکوفایی اقتصادی
به همراه داشته است. توسعه طلبی چین در دریای چین جنوبی برای واشنگتن و
متحدانش به معنی اخلال در وضعی است که از دهه ها پیش به همین صورت مانده و
حفظ شده است. همین هفته پیش بود که اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا در یک
کنفرانس امنیتی در سنگاپور هشدار داد که پکن با ساخت این جزایر مصنوعی در
واقع "دیواری بزرگ برای انزوای خودش" می سازد. ظاهرا اکثر نظامیان و
سیاستمداران امور دفاعی در منطقه نیز با این استدلال و عقیده آمریکا موافق
هستند. با این حال همین کشورها نیز چندان با پکن شوخی نمی کنند زیرا می
دانند که وابستگی های اقتصادی شان به این همسایه بزرگ به مراتب بیش از آن
است که تصور می شود.
این اختلاف ها چقدر خطرناک است؟
از
چندین سال پیش هر ساله گزارش هایی در مورد رویدادهایی در آسمان دریای چین
جنوبی منتشر می شد. این گزارش ها غالبا حکایت از آن دارند که هواپیماهای
شکاری ارتش چین و هواپیماهای شناسایی آمریکا به نحو خطرناکی به یکدیگر
نزدیک شده و گاه تا آغاز درگیری به اصطلاح کمتر از بیست متر فاصله داشته
اند. آخرین مورد از این حوادث نیز روز پنجشنبه گذشته گزارش شد. همین هفته
گذشته بود که روزنامه "ساوث چاینا مورنینگ پست" که غالبا اطلاعات خوبی در
مورد مسائل نظامی چین دارد گزارش داد که پکن می خواهد یک مرکز مراقبت های
هوایی در این منطقه تاسیس کند. این به معنی آن است که از این پس هر
هواپیمایی که قصد ورود به حوزه هوایی چین جنوبی را داشته باشد باید قبل از
آن به چینی ها خبر دهد. پکن در سال 2013 نیز مشابه چنین منطقه ای را دریای
چین شرقی تاسیس کرد و در همان زمان پنتاگون دو هواپیمای بمب افکن ب- 52 را
بدون اطلاع چینی ها به این منطقه اعزام کرد و این اقدام واشنگتن اعتراض
های دیپلماتیک پکن را به همراه داشت.
با این حال
نه پکن و نه واشنگتن هیچ علاقه ای به درگیری و رویارویی واقعی ندارند.
اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا در همان کنفرانس امنیتی سنگاپور اذعان کرد
که ایالات متحده و چین باید برای راه اندازی یک "شبکه امنیتی مشترک پاسیفیک
آسیایی" تلاش کنند. پرزیدنت شی جین پنگ نیز پس از ملاقات با جان کری در
مورد اهمیت رویارویی در این منطقه گفت: "روابط میان دو ابرقدرت تقریبا عادی
است. پاسیفیک میدان مبارزه رقبا نیست."
اما چنین رویارویی چه اهمیتی برای اروپا دارد؟
نزدیک
به یک سوم حمل و نقل دریایی جهان از مسیرهای واقع در دریای چین جنوبی
انجام می شود. اما مساله مهم این که محموله های عظیم گاز و نفت از مبداء
خاورمیانه به مقصد چین و ژاپن و همین طور بخش بزرگی از صادرات چین به اروپا
نیز از همین مسیر می گذرد. آن گونه که در کنفرانس سران گروه هفت در ژاپن
مشخص شد، کشورهای صنعتی غرب از دیدگاه آمریکا در رابطه با مساله دریای چین
جنوبی حمایت می کنند. آنگلا مرکل هفته پیش و در جریان یک مصاحبه بار دیگر
بر این رویکرد تاکید کرد و همین اظهار نظر موجب خشم پکن شد. با این حال چین
همچنان با زمان بازی می کند. نباید فراموش کنیم که آمریکا از نظر نظامی و
کلیت اروپا از نظر اقتصادی به مراتب قدرتمندتر از آن امپراطوری طبقه متوسط
است اما تفوق و هژمونی چین بر پاسیفیک غربی سال به سال بیشتر می شود.