به گزارش پایگاه 598 به نقل از فردا، ۱۷
آوریل ۱۹۶۱، نیروهای نظامی امریکا در نقشهای از قبل برنامه ریزی شده با
نام «خلیج خوکها» وارد خاک کوبا میشوند تا فیدل کاسترو –رهبر انقلاب
کوبا- را از قدرت خلع کنند. این نقشه هرگز به موفقیت نرسید، زیرا که
نیروهای جاسوسی شوروی وقوع این حادثه را از یک هفته پیش خبر داده بودند و
در کمتر از ۴۸ ساعت انقلابیون کوبا توانستند تمامی عوامل کودتا را دستگیر
کنند.
فیدل
کاسترو که در سال ۱۹۵۹ توانست باتیستا را از قدرت برکنار کند، انقلابی
جوانی بود که بشدت تحت تاثیر افکار چپ بود و حامی خود را کشور شوروی انتخاب
کرده بود. کاسترو، هنوز پایههای قدرت خود را در کوبا نگسترانده بود که با
این کودتا مواجه شد. از قضا این کودتای ناموفق برای فیدل کاسترو و انقلاب
تازه تاسیس او، محاسنی نیز در برداشت.
اگر
چه تعداد کشته شدگان کوبایی در این عملیات بیشتر از نیروهای امریکایی بود
(۱۶۱ به ۱۰۷) اما کاسترو توانست ۱۱۸۹ نفر از نیروهای مهاجم را به اسارت
گیرد. بعدها کاسترو برای مبادله اسرا با امریکاییان ۲۵ میلیون دلار پول به
همراه آذوقه و دارو از امریکا دریافت کرد. همچنین این کودتای بیفرجام،
جان اف کندی- رئیس جمهور وقت امریکا- را زیر باران نقد و انتقاد قرار داد.
نیروهای
سیا در اوج دوران جنگ سرد، از کشیده شدن پای کمونیسم به امریکای لاتین-
حیاط خلوت امریکا- نگران بودند و در پی آن بودند تا با توسل به هر اقدامی
این انقلاب تازه تاسیس را نابود کنند. سازمان جاسوسی امریکا با چنین پیش
فرضی، اقدام به جمع آوری اطلاعات از کوبا کرد. نیروهای سیا اطلاعات نادرست و
غالبا اشتباهی از جریان انقلاب در این کشور مخابره کردند و از کندی
خواستند تا دستور حمله را صادر کند.
فیدل
کاسترو که از شوروی تسلیحات نظامی گرفته بود و از حمله نیروهای امریکایی
به این کشور مطلع بود، براحتی توانست با دو روز مقابله مهاجمان به خاک این
کشور دستگیر و سرکوب کند و با بزرگنمایی آن حتی طرفدران خود را نیز افزایش
دهد.
علاوه بر آن،
کاسترو به راحتی توانست سوار بر موج پس از این حوادث، ریشههای حکومت خود
را در این کشور گسترش دهد و تا سال ۲۰۰۶ بدون کوچکترین تهدید قابل توجهی
در قدرت باقی بماند.
در
مقابل جان اف کندی که خواسته یا ناخواسته دستور حمله به کوبا را صادر کرده
بود، زیر تیغ انتقادات قرار گرفت. کندی با جسارت، همه مسئولیتهای حمله به
کوبا را پذیرفت و به شکست اعترف کرد.
کاسترو تا
سال ۲۰۰۶، که به دلیل بیماری از قدرت کناره گیری کرد، در راس قدرت بود.
اما در این سال با توجه به بیماری خود مجبور به کناره گیری از قدرت شد و
زمام امور را به برادر خود رائول کاسترو سپرد.