روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "لاف تحریم!"به قلم علیاصغر خانی آورده است:
تحریمهای اقتصادی، سیاسی و بهکارگیری اهرمهای فشار علیه کشور، عمری به قدمت حیات جمهوری اسلامی ایران دارد. کشور از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به طور بیوقفه و در مقیاس گسترده با تحریم و فشارروبهرو بوده است. اما این فشارها نه فقط ایران اسلامی را وادار به تسلیم در مقابل باجخواهی ایالات متحده و متحدانش نکرد بلکه دستاوردهای عظیم و فراوان علمی و تکنولوژیک را نیز در پی داشت که فنآوری هستهای، نانوتکنولوژی، ورود به باشگاه فضایی، دستاوردهای بزرگ در عرصه تولید تجهیزات پیشرفته نظامی و... تنها بخشی از نمونههای مثالزدنی و آشکار آن است که به فرموده امام راحل ما فرزند رمضانیم. به واقع مطالعه تاریخ معاصر ایران به خوبی نشان میدهد سه دهه است که غربیها علیه کشور تحریمهای اقتصادی خود را اعمال کردهاند و هر روز هم صحبت از شدت بخشیدن به آن را مطرح میکنند. از این رو میتوان گفت که کشور تجربه خوبی را برای مقابله با تحریمها دارد. لذا امروز هم با هوشمندی و تدبیر لازم میتوانیم مقابل تحریمها بایستیم. در این میان توجه به چند موضوع حائز اهمیت است. نخست وضعیت داخلی آمریکا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری این کشور است. اوباما چندی پیش در کنگره نطقی داشت و با اشاره تلویحی به وضع وخیم اقتصاد آمریکا گفت «آنچه در خطر است، ارزشهای حزب دموکرات یا جمهوریخواه نیست بلکه اصول و ارزشهای آمریکایی است». بدینترتیب توسل به تحریم و تروریسم اقتصادی- به موازات جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی و ترور فیزیکی- تنها گزینه پیش روی اوباماست تا هم از دام درگیری نظامی با ایران بگریزد و هم دهان مخالفان را ببندد که در مقابل ایران بیکار ننشسته است. به واقع به نظر میرسد که اوباما به درستی دریافته است که ایران نقشی غیرقابل انکار در تعیین رئیسجمهور بعدی آمریکا دارد.
لذا وی مجبور است ژست تغییر در رفتار آمریکا را کنار بگذارد و آن روی حقیقی کاخ سفید را نشان دهد. از این روی باید گفت که این اقدامات و خط و نشان کشیدنها تماما مصرفی انتخاباتی دارند. نکته دیگر آنکه تردیدی نیست که اقتصاد اروپا به نفت ایران نیاز مبرم دارد و جایگزین کردن ۱۸ درصدی نفت صادراتی ایران به اروپا از سوی این کشورها بهراحتی ممکن نیست. به همین خاطر است که این کشورها نتوانستند تحریمهای ایران را فورا اجرایی کنند و آن را به چند ماه دیگر حواله کردند. از سوی دیگر ایران میتواند مشتریان شرق آسیا را با بازار اروپایی نفت خود جایگزین کند. در این میان علاوه بر اینکه ایران میتواند جامعه کشورهای هدف خود را برای فروش نفت تغییر دهد، اختلاف نظر در اتحادیه اروپایی هم فرصتی است که جمهوری اسلامی میتواند از آن بهره ببرد. لذا قابل پیشبینی است که تعدادی از اعضای خود اتحادیه اروپا نیز به تصمیم این اتحادیه بیاعتنایی کرده و به خرید نفت از ایران ادامه خواهند داد. این اعضا گفتهاند تصمیم اتحادیه اروپا، سیاستی تبلیغاتی است و با هدف وادار کردن ایران به عقبنشینی گرفته شده و چون ایران از غنیسازی اورانیوم دست برنخواهد داشت، اتحادیه اروپا با شکست مواجه خواهد شد و این تصمیم به مرحله اجرا نخواهد رسید و یا تعدادی از اعضا به آن پایبندی نشان نخواهند داد. موضوع تنگه هرمز را هم باید به دغدغه غرب افزود. غرب به خوبی میداند که بسته شدن تنگه هرمز در صورت تحریم نفتی جمهوری اسلامی چه تبعاتی دارد و به معنی قطع شدن شریان حیاتی غرب است. پیشبینیها حکایت از آن دارد که در صورت تحقق این سناریو قیمت نفت در بازرهای جهانی به مرز 400 دلار در هر بشکه خواهد رسید. اتفاقی که قامت غرب را در هم میشکند. لذا به نظر میرسد که تحریم نفتی ایران از اساس لافی به گزاف است که تحقق آن در عمل غیر ممکن مینماید. اما آنچه که از همه حائز اهمیتتر است توجه به این نکته میباشد که جمهوری اسلامی و ملت ایران در شرایط دشوار جنگ تحمیلی با مجاهدتی وصف ناشدنی با چنین تحریمهایی مقابله کرده و موفق به عبور از گردنههای دشوارتری شده است و طبیعی است که با تکیه بر تجربههایی که اندوخته این تحریم را نیز پشتسر خواهد گذاشت. خصوصا که قدرت و امکانات امروز جمهوری اسلامی، بسیار بیش از دوران جنگ تحمیلی است و به همین دلیل، امروز آسانتر میتواند از این گردنه عبور نماید.