پارامترهای زیادی وجود دارد که نتیجه انتخابات روز 7 اسفند را معین خواهد کرد. میتوان فهرست بلندی در این زمینه تهیه کرد: نحوه حمایت برندها و چهرههای محبوب سیاسی، دینی و اجتماعی از کاندیداها، شهرت، تبلیغات انبوه در فضای واقعی و مجازی، تولید شوک، مداخله عوامل پیشبینی نشده و نهایتاً الگوی رأیدهی.
از این میان من تصور میکنم هیچ چیز بهاندازه الگوی رأیدهی و مشخصاً این مسئله که رأی دهندگان لیستی رأی خواهند داد یا نه، مهم نیست.
در هفتههای گذشته، بهویژه در محافل انقلابی و میان جوانان دوستدار و علاقمند به جریان اصولگرا، بحثهای جدی وجود داشته است در این باره که آیا باید لیستی رأی داد یا نه. من تصور میکنم در این حدود 48 ساعت باقیمانده تا انتخابات، انقلابیون تکلیفی مهمتر از این ندارند که موضع خود را در قبال این پرسش روشن کنند. این تعیین تکلیف بهقدری مهم است که میتواند نتیجه این انتخابات را کاملاً دگرگون کند.
من در این روزها، مکرراً در معرض این پرسش بودهام که چه باید کرد. آنچه در اینجا مینویسم صرفاً یک روایت برادرانه است از استدلالهایی که مرا متقاعد کرده باید در انتخابات روز 7 اسفند با فرمول 30+16-1+1 رأی داد؛ برای مجموعه دوستانی که شاید شنیدن این روایت مختصر کمکی به آنها بکند.
ابتدا اجازه بدهید مقصود از آن عبارت عددی را روشن کنم. این اعداد بدان معناست که من به فهرست کامل 30نفره ائتلاف بزرگ اصولگرایان در تهران بهاضافه فهرست کامل جامعه مدرسین برای انتخابات خبرگان در تهران منهای آقای حسن روحانی و بهاضافه یک فرد دیگر ــ که باید از میان 3ــ2 گزینه انتخاب شود ــ رأی خواهم داد.
اصلیترین استدلالهای پشتیبان این ترکیببندی چنین است:
1 ــ من فکر میکنم باید عبارت کاندیدای اصلح را از این به بعد با احتیاط به کار برد. تئوری سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی به ما میگوید بهتر آن است که از لیست اصلح سخن بگوییم. علت هم این است که اصلحیت از دید من یک مفهوم پیچیده است که آن را صرفاً از انطباق با اصول نمیتوان نتیجه گرفت. همانقدر که انطباق با اصول لازم است و نمیتوان از یک کف معین عدول کرد، برای کسانی که بالاتر از آن کف معین قرار میگیرند، دو متغیر رأیآوری و اجماع مؤمنین را هم باید لحاظ کرد تا روشن شود که واقعاً چهکسی اصلح است. تصریح رهبر معظم انقلاب اسلامی به اینکه در انتخابات شورای شهر چهارم به «سی و یک نفر یکی از همین لیستهای موجود» رأی دادهاند، دقیقاً به این معناست که اجماع مؤمنین میتواند تولید حجت کند ولو در جزئیات قلت و انقلتی وجود داشته باشد که البته همیشه وجود دارد.
2 ــ لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان در تهران بدون شک با لحاظ این 3 معیار، لیست اصلح است. درست است که ممکن است به طور فردی یک نفر از بیرون از این لیست بتوان یافت که از یک فرد دیگر که نام او درون فهرست نهاده شده صالح تر باشد، اما من به جد عقیده دارم ایجاد یک ترکیب، بهتر از این که اکنون هست مشروط به اینکه دو ملاک دیگر یعنی اجماع جریان اصولگرا و انقلابی و همچنین رای آوری حفظ شده باشد، با لحاظ جمیع محدودیت ها، مقدور نبوده است. به عبارت دیگر از حیث فردی شاید بتوان بهتر از اینها که اکنون در لیست هستند پیدا کرد، ایجاد یک ترکیب به گونه ای که همچنان انسجام لیست برقرار بماند، مقدور نبوده است. بنابراین، من تصور می کنم، رای دهی به این لیست، نه یک امر اضطراری و مصلحتی، بلکه اقدامی کاملا از سر دلبستگی سفت و سخت به اصول سیاست ورزی انقلابی است.
3- به شیوه های مختلف می توان استدلال کرد شکستن فهرست اصولگرایان در تهران، می تواند به عواقبی بسیار فاجعه بارتر از آنکه برخی تصور می کنند ختم شود، همچنانکه رای دهی لیستی می تواند پیروزی شگفت آوری خلق کند. بهترین شکل استدلال، استفاده از الگوهای تحلیل آماری است. خلاصه استدلالی که من همه برادران و خواهران انقلابی خود را به تامل در آن دعوت می کنم این است که اگر لیست به هر نحوی شکسته شود، یعنی کسانی تصمیم بگیرند یک یا چند نفر را از فهرست حذف کرده و نام افرادی خارج از لیست را به جای آن بگذارند، از آنجا که الگوی شکستن لیست بین همه آنها که لیست را می شکنند یکسان نخواهد بود، یعنی من به روشی لیست را اصلاح می کنم، شما به روشی دیگر، نفر سوم به روشی غیر از ما دو نفر و ... ، اتفاقی که می تواند بیفتد این است که اگر درصدی از رای دهندگان طرف مقابل تصمیم گرفته باشند لیستی رای بدهند، آن وقت این احتمال به طور جدی وجود دارد که حتی کسانی که همه درباره آنها اجماع دارند هم رای نیاورند. همچنانکه اگر عکس این عمل شود، یعنی همه اصولگرایان در تهران لیستی رای بدهند، این احتمال هست که حتی یک نفر هم از فهرست مقابل انتخاب نشود. در واقع الگوی رای دهی لیستی الگویی است که وضعیت های میانه را حذف می کند و احتمال پیروزی –والبته شکست- را بسیار بالا می برد. بر این اساس است که با احترام به همه دوستانی که با نیات خیر توصیه به شکستن لیست می کنند عرض می کنم که حذف هر یک نفر از این لیست، مستقیما به معنای رای دادن به یک نفر از فهرست مقابل است.
4- این انتخابات فرصتی است برای گذار جریان اصولگرا از اختلافات گاه بسیار نگران کننده ای که در سال های گذشته اسیر آن شده و همین اختلافات فرصت های بزرگی مانند انتخابات 92 را از آن ستانده است. اکنون نیمی از این راه پیموده شده و بزرگان جریان انقلابی اختلافات خود را تا حد زیادی کنار گذاشته و به یک لیست واحد رسیده اند. پیمودن نیمه دیگر راه وظیفه بدنه جریان انقلابی است که از قضا همیشه از بزرگان خود مطالبه وحدت و پرهیز از تفرقه داشته است. حال که راس به اجماع رسیده، روا نیست که بدنه اجماع را بشکند بویژه که انقلابیون برای مبارزه دشوار سال 96 سخت به این همدلی و همکاری نیازمندند.
5- قصد قربت و عمل به حجت ملاک اصلی است که باید همواره آن را پیش چشم داشت. دشمنان انقلاب اسلامی طمع کرده اند که در این انتخابات توفیقی به دست خواهند آورد. خنثی کردن پروژه دشمن بسیار مهم تر از آن است که خود و دوستانمان راضی نگه داریم. فردای انتخابات فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت.