کد خبر: ۳۶۴۸۹
زمان انتشار: ۱۰:۳۸     ۰۵ بهمن ۱۳۹۰
یک نشریه آمریکایی نوشته است که چین در رابطه‌اش با ایران و عربستان به منافع خود می‌اندیشد و به سیاست‌های آمریکا اهمیتی نمی‌دهد و تامین نفت در اولویت‌بندی چینی‌ها از مسائل مهم در جامعه بین‌الملل اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
فارس، مجله «نشنال اینترست» در مقاله‌ای به قلم «پاول پیلار» به تشریح سیاست چین در رابطه با سایر کشورهای خاورمیانه از جمله ایران و عربستان سعودی پرداخت. بنا بر این مقاله، چین در سیاست‌گذاری‌های خود به منافعش در بخش انرژی می‌اندیشد و اغلب با الگوهایی آمریکایی سازگاری ندارد.

* افزایش فشار علیه ایران موجب نارضایتی چین خواهد شد

در جریان اخیر افزایش فشارها بر ایران باید مراقب واکنش دیگر قدرت‌ها نسبت به این افزایش فشار نیز بود. به ویژه زمانی که این قدرت دیگر یک رقیب قدرتمند مانند چین است. چین در واردات 11 درصد از نفت خود به ایران وابسته است. بنابراین اقدام به تحریم دسته‌جمعی نفت ایران از طریق خارج کردن بانک ملی این کشور از معاملات اقتصادی طبیعتاً موجب نارضایتی چین خواهد شد. هنوز مشخص نیست که پکن در این باره چه تصمیمی خواهد گرفت؛ زیرا تصمیم چین از طرفی روابط این کشور با آمریکا و از طرف دیگر اقتصادش را تحت تأثیر قرار می‌دهد که نیازمند انرژی [وارداتی از ایران] است. یک پاسخ بسیار محتمل می‌تواند این باشد که چین بیش از پیش تلاش کند تا روابطش را با دیگر تولیدکننده‌های نفت در خاورمیانه تقویت نماید. سفر اخیر «ون جیابائو» صدراعظم چین، به عربستان سعودی، قطر و امارات نیز عمدتاً به همین منظور صورت گرفته است.

* تأمین انرژی مهم‌ترین اولویت چین در روابط خارجی

سیاست‌های چین همواره لزوماً مخالف با آمریکا نیست؛ اما از آن جا که این کشور تلاش کرده تا منابع مطمئنی برای تأمین انرژی به دست آورد، روابط میان دو کشور اغلب صمیمی نبوده است. به دست آوردن نفت [در اولویت‌بندی چینی‌ها] از مسائل مهم در جامعه بین‌الملل اهمیت بیشتری پیدا کرده است. سرمایه‌گذاری گسترده چین در صنعت نفت سودان (کشوری که 5 درصد دیگر از نفت وارداتی چین را تأمین می‌کند) مانع هر گونه کمک پکن به مسئله «دارفور» شده است. (البته اخیراً با استقلال «سودان جنوبی» ممکن است منافع چین در نفت این کشور تازه تأسیس موجب شود تا پکن نقشی مثبت در ماجرا ایفا کند. چین ماه گذشته فردیرا به عنوان میانجی اعزام کرد تا به حل مناقشات میان سودان و «سودان جنوبی» در مورد صادرات نفت جنوب از مسیر شمال کمک کند)

* نماد انقلاب مردم تونس در چین کالای قاچاق اعلام شد

یکی دیگر از منافع چین در خاورمیانه (دست‌کم با اهمیتی به اندازه نفت) نیز وجود دارد که باعث می‌شود پکن به حل مسائل در منطقه کمکی نکند: پکن نمی‌خواهد «انقلاب‌های عربی» موجب به وجود آمدن افکار انقلابی و دموکراتیک در اذهان مردم چین شود. این ترس تا جایی است که این کشور گل یاسمن را کالای قاچاق اعلام کرده؛ زیرا این گل که به نماد انقلاب در تونس تبدیل شده است ممکن است نقشی مشابه نیز در چین بازی کند. هر اندازه که دیپلماسی فعال چین موجب نفوذ بیشتر این کشور در حکومت‌های خاورمیانه می‌شود، به همان اندازه نیز توصیه‌های پکن در مورد مدیریت اعتراضات مردمی از دیدگاه غرب ناکارآمد است. چنین توصیه‌ای بیشتر برای سرکوب و حفظ دیکتاتوری مفید است تا هموار کردن راه برای رسیدن به یک نظام دموکراتیک.

* روابط چین با عربستان در زمینه انرژی

صدراعظم چین در اولین ایستگاه سفرش چندین توافق‌نامه را با عربستان امضا نمود. یکی از این توافق نامه‌ها درباره کمک چین به توسعه انرژی هسته‌ای در عربستان سعودی بود. این به سود اقتصاد عربستان است؛ زیرا می‌تواند مقدار بیشتری از نفت خود را به جای مصرف داخلی، برای صادرات و فروش کنار بگذارد. اما این توافق‌نامه از جنبه دیگری نیز مهم است که گوشه و کنار شنیده می‌شود؛ این کشور غنی نفتی در این سوی خلیج فارس در حقیقت برنامه هسته‌ای را تنها به منظور به دست آوردن سوخت دنبال نمی‌کند.

* احتمال غافل‌گیری آمریکا درباره روابط چین و عربستان

نباید این گزینه را نادیده بگیریم که ممکن است ریاض و پکن شوکی استراتژیکی به ما وارد کنند. این اتفاق در اواخر دهه 1980 نیز با فروش موشک‌های بالستیک میان‌برد «سی اس اس 2» چینی به عربستان سعودی افتاده است. البته هیچ مدرکی وجود ندارد که ثابت کند این موشک‌ها تا کنون به کلاهک هسته‌ای مجهز شده باشند؛ اما عدم دقت آن‌ها اهمیت استراتژیکی آن‌ها را هر چند صرفاً با کلاهک‌های متعارف زیر سؤال می‌برد.

* فشارهای آمریکا بر کشورهای خاورمیانه موجب به خطر افتادن منافع این کشور توسط ایران خواهد شد

به طور مختصر، تلاش‌های اخیر برای فشار بر هر یک از کشورهای خاورمیانه که حتی نمی‌توانند کوچک‌ترین خطری برای منافع آمریکا ایجاد کنند باعث شده تا تنها کشوری که می‌تواند چنین خطری را ایجاد نماید به تلاش بیشتر در این منطقه تحریک شود؛ به طوری که [ایران در آینده] می‌تواند نفوذ نسبی آمریکا را کاهش داده و علیه منافع این کشور اقدام کند. این سیاست مثال دیگری است که نشان می‌دهد آمریکا به گونه‌ای بر دیکر کشورها فشار می‌آورد که گویی این فشارها خود هدف هستند؛ بدون آن که در مورد پیامدهای احتمالی آن‌ها فکر کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها