به گزارش پایگاه 598، چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و اقتصاد بهانهای بیش نبود؛ آنچه که برای دولت اهمیت دارد برقراری رابطه با آمریکا است.
علیاکبر صالحی در مصاحبه با روزنامه آرمان (یکشنبه یازدهم بهمن 94) گفت:
«روابط ایران و آمریکا همواره با کمبود اعتماد روبهرو بوده است. به همین
دلیل برای اینکه این کمبود اعتماد جبران شود باید در برخی رویکردها و
تصمیمات تغییر به وجود بیاید تا بیاعتمادی به اعتماد و درک متقابل تبدیل
شود. یکی از اقدامات موثر در این زمینه موفقیت برجام بوده است. برخی بر این
تصور بودند که برجام به نتیجه نخواهد رسید و در نهایت ایران و قدرتهای
جهانی نمیتوانند به جمعبندی و توافق دست پیدا کنند. خوشبختانه برجام به
نتیجه رسید و زمینه اعتمادسازی بین ایران و قدرتهای جهانی و به ویژه
آمریکا فراهم شد.»
شاید این روزها کمتر کسی پیدا شود که نداند هدف دولت از مذاکرات هستهای
تنها مسئله هستهای نبوده و دولتیها توافق هستهای را صرفا بهانهای جهت
برقراری ارتباط با آمریکا میدانند؛ صحبتهای علیاکبر صالحی نیز خود سند
دیگری است برای اثبات این مسئله.
در همین راستا باید گفت که امروز و با گذشت بیش از دو سال از عمر دولت
یازدهم به راحتی میتوان فهمید که حسن روحانی نه به دنبال چرخش
سانتریفیوژها بوده و نه چرخش چرخ اقتصادی کشور از جمله اولویتهای اصلی او
محسوب میشود؛ بلکه این شعارهای جذاب تنها در قالب هدف مهمتری مطرح شده
است که علیاکبر صالحی نیز به آن اشاره کرده است؛ یعنی برقراری رابطه با
آمریکا؛ برقراری رابطهای که سالهای متداول قطع شده است امروز دغدغه اصلی
دولت است و در صحبتهای مقامات دولتی به خوبی یافت میشود. در همین راستا
هاشمی رفسنجانی بلافاصله بعد از توافق ژنو در 5 آذر 92 در گفتوگو با
فایننشال تایمز در پاسخ به این سؤال که «اینکه میگویید توافق ژنو خطشکنی
بود. در واقع منظورتان شکستن ساختار تحریمها بوده یا صحبت کردن با
آمریکاییها؟» اعلام کرده بود: «یک قسمتش همینجا بود. چون مذاکره با
آمریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمیشکست و بدون آمریکا هم نمیشد این
کار پیش برود.»
همچنین حسن روحانی در 28 شهریور 93 در گفتوگو با شبکه تلویزیونی انبیسی
نیز گفت: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و آمریکا تا قیامت که
نخواهد بود. به هر حال زمانی در یک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت
بعدی و یا بعد از آن، مسئله ایران و آمریکا حل خواهد شد.»
به فاصله یک روز بعد از توافق لوزان رئیسجمهور در 14 فروردین 94 در سخنانی
خطاب به مردم که از شبکه خبر سیما به طور زنده پخش شد اظهار داشت: «بحث ما
فقط هستهای نیست، این نیست که ما امروز موضوعی به نام هستهای داریم و
میخواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این «پله اول» برای
رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»
یک هفته بعد حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور در مطلبی که در
رسانههای دولتی منتشر کرد، نوشت: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و
آمریکا، بیش از موضوع هستهای است؛ آن را آسان از دست ندهیم.»
کاملا مشخص است که دولت یازدهم ذوقزدگی بسیاری برای رابطه با آمریکا دارد
که این مسئله کاملا برخلاف منویات مقام معظم رهبری است؛ به طوری که رهبر
انقلاب بارها و بارها و به طرق مختلف اعلام کردهاند که مذاکره با آمریکا
ممنوع بوده و مذاکره با آمریکا به معنای نفوذ است؛ لذا میتوان از جمله
مهمترین مصادیق نفوذ را در حال حاضر همین مسئله اصرار دولت جهت مذاکره با
آمریکا دانست؛ نفوذی که مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره کرده اما گویا
گوش دولت بدهکار این مسئله نیست و قصد آن را دارد که مدل برجام را همچنان
گسترش داده و این بار بر سر هر مسئلهای که قابلیت گفتوگو دارد، با آمریکا
به مذاکره بنشیند خواه مسائل منطقهای باشد خواه مسئله استقلال؛ به این
ترتیب میتواند با دادن امتیازهای فراوان دیگر به معنای کامل اعتماد آمریکا
را جلب کرده و با عادیسازی روابط بار دیگر پای شیطان بزرگ را به کشور
بازنماید.