آری آنها اینگونه اعتصاب را میشکنند؛ نه در گفتوگو با مدیرعامل و نه با نصایح سرمربی تیم؛ بلکه در جلسه سرپایی با مهدی رحمتی.
شاید اگر استقلال چنین کاپیتانی نداشت و همه بازیکنان به این صورت قبولش نداشتند، امروز مشکلات باشگاه استقلال چند برابر میشد. میفرمایید چرا؟
توضیحش ساده است؛ گاهی وقتها بازیکنان نیاز دارند تا درددلهای خود را نه به مدیرعامل و سرمربی، بلکه به یکی از جنس خودشان بگویند.
خیلی وقتها بازیکنان نیاز دارند تا با یک نفر از دل تیم حرف بزنند؛ اینکه همه تیمها مشکلات مالی دارند، سخنی منطقی است اما کنترل بازیکنان استقلال و پرسپولیس کار سادهای نیست.
هر خبری از سوی این دو باشگاه در نهایت در خبرگزاریها و روزنامهها تیتر میشود؛ هر خبرریزی هم با جزئیات به تیتر یک تبدیل میشود. پس استقلال و پرسپولیس با تیمهایی که کوچکتر هستند، تفاوت دارد.
در چنین تیمهایی باید یک کاپیتان مقبول همه بازیکنان حضور داشته باشد. وقتی بازیکنان استقلال تصمیم به اعتصاب گرفتند، همه آنهایی که در تمرین تیم حضور داشتند، میگفتند محال است آنها تمرین کنند.
هرکسی به استقلالیها میرسید، میگفت تا پول نگیرند و مدیران باشگاه به وعدههای خود عمل نکنند، قید تمرین را میزنند و اعتصاب میکنند اما استقلال یک مهدی رحمتی دارد که میتواند با بازیکنان ارتباط برقرار کند که مظلومی هم قادر به آن نیست.
در هر حال وقتی استقلالیها تصمیم به اعتصاب گرفتند، این رحمتی بود که از آنها خواست یک بار دیگر به مدیران باشگاه و وعدههای آنها اعتماد کنند.
رحمتی به عنوان کاپیتان تیم؛ اعتصاب را شکست و حرکت او باعث شد تا همه بازیکنان استقلال روی حرف او حرف نزنند.
کارکرد بازیکنانی مانند رحمتی نه فقط در زمین بازی که بیرون از مسابقه مشخص میشود. آنها هم میتوانند برای باشگاه دردسر باشند، هم میتوانند نقش یک قرص آرامبخش را برای بازیکنان ایفا کنند.
در حال حاضر حرف رحمتی در استقلال خریدار دارد و چشم بازیکنان جوان تیم هم به دهان رحمتی است؛ از این نظر خیال همه در باشگاه راحت باشد... هرچند که سیستم اقتصادی باشگاههای ما از بیخ و بن خراب است که کار به وساطت امثال رحمتی میکشد.