به گزارش پایگاه 598، به نقل از بیزینس اینسایدر، 62 نفر با بیشترین میزان ثروت در جهان 1.76 هزار میلیارد دلار از ثروت جهان را در اختیار دارند و این در حالی است که این میزان برابر کل ثروت نصف جمعیت جهان است.
بنا به گزارش مؤسسه بین المللی اوکسفام، از سال 2010 توزیع ثروت در جهان به شدت به نفع ثروتمندان بوده است به گونه ای که افراد غنی غنی تر و فقرا فقیرتر شده اند.
بر اساس ارزیابی های صورت گرفته ارزش ثروت 62 نفر ثروتمند اول جهان از سال 2010 تا کنون 500 میلیارد دلار افزایش یافته است و این در حالی است که ثروت 50 درصد جمعیت پایین جهان نه تنها افزایشی را تجربه نکرده است بلکه هزار میلیارد دلار نیز کاهش یافته است.
به گفته دبورا هادون، سوفیا آیل، و ریکادو فوئنتس نیوا، نویسندگان این گزارش، دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد.
یکی از این دلایل عدم توازن بین مشاغل و درآمد آنهاست.
سهم درآمد ملی که به کارکنان اختصاص می یابد در سال های گذشته کاهش و سهم مالکان و مدیران افزایش یافته است.
علی رغم افزایش تولید و درآمد شرکتها، میزان درآمد کارگران و کارمندان در سالهای گذشته کاهش یافته است.
این گزارش می افزاید ادامه الگوی نابرابری دستمزدها به خصوص در میان کارگران فقیر می تواند تمام برنامه های مبارزه با فقر در سطح جهان را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
بنا به گزارش منتشر شده، در سال 1990 40 درصد جمعیت پایین بسیاری از کشورهای در حال توسعه کاهش نرخ رشد دستمزد پایین تر از متوسط جوامع خود را تجربه کرده اند.
گزارش اکسفام تأکید می کند اگر نرخ رشد دستمزد این افراد با متوسط نرخ رشد دستمزد در جوامع برابر بود200 میلیون نفر کمتر در شرایط فقر مطلق زندگی می کردند.
در حال حاضر حدود 700 میلیون نفر در جهان در فقر مطلق زندگی می کنند که دستمزد روزانه آنها کمتر از 1.9 دلار است.
مالیات نیز نقش مهمی در این این روند دارد چرا که افراد ثروتمند با استفاده از مشاوران مالی و حسابداران و از سوی دیگر سواستفاده از خلأهای قانونی تمام تلاش خود را می کنند تا از پرداخت مالیات سر باز بزنند.
این گزارش می افزاید با استفاده از قوانین برخی کشورها که افراد را از پرداخت مالیات معاف می کند باعث شده است که 8 هزار میلیارد دلار از دارایی افراد ثروتمند جهان بدون احتساب مالیات در جهان باقی بماند.
گزارش این افراد تأکید می کند که مالیات از دست رفته این حجم مالی نه تنها از لحاظ برابری اجتماعی اهمیت دارد بلکه این درآمد از دست رفته به منابع مالی کمتر برای برنامه دولتی در راستای کمک به افراد فقیر و کم درآمد در کشورهای جهان تعبیر می شود که میتواند شکاف موجود در حوزههای آموزش، سلامت و کیفیت زندگی را برای این افراد بهبود بخشد.