به گزارش پایگاه 598، یک تحلیلگر آمریکایی در یادداشتی با انتقاد از مواضع 20 ساله اخیر خارجی واشنگتن، تناقضهای ساختاری آن با اصول واقعگرایی را برشمرد.
استفان والت در فارین پالیسی طی مطلبی با عنوان «یک جهان مبتنی بر واقعگرایی، چه شکلی داشت؟»، از مواضع سیاست خارجی آمریکا در 20 سال گذشته به دلیل عدم توجه به اصول واقعگرایانه انتقاد میکند.
تحلیلگر ارشد روابط بینالملل با انتقاد از حمله سال 2003 به عراق نوشت: «اگر بوش به حرفهای برنت اسکوکرافت، کالین پاول یا دیگر واقعگرایان ارشد گوش داده بود، به عراق حمله نمیکرد. بوش به جای گیر کردن در باتلاق عراق، صرفا روی نابودی القاعده تمرکز میکرد».
وی با تاکید بر افزایش قدرت ایران ناشی از حمله به عراق افزود: «اگر آمریکا به عراق حمله نمیکرد، نفوذ و قدرت منطقهای ایران بسیار کمتر از حال حاضر میبود و داعش هم اصلا وجود نمیداشت. رد توصیه درست واقعگرایی، به ضرر چند تریلیون دلاری از جیب مالیات دهندگان آمریکایی و همچنین بهای انسانی و آشوب و هرج و مرج ژئوپلیتیکی انجامید».
استاد دانشگاه هاروارد همچنین با انتقاد از سیاست «مهاردوگانه» آمریکا در قبال ایران و عراق تصریح کرد: «رئیسجمهوری که از رویکرد واقعگرایی پیروی میکرد، استراتژی مهار دوجانبه در خلیج فارس را در پیش نمیگرفت. به جای مهار ایران و عراق به صورت همزمان، یک فرد واقعگرا از رقابت این دو سود میجست و برای ایجاد توازن استفاده میکرد. مهار دوجانبه واشنگتن را مجبور کرد که نیروهای گسترده زمینی و هوایی در عربستان سعودی و حاشیه خلیج فارس حفظ کند».
والت در ادامه به مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 اشاره و تصریح کرد که اگر آمریکا چند سال قبل رویکرد مبتنی بر واقعگرایی را در پیش میگرفت، برنامه هستهای تهران در حدی بسیار کوچکتر از حال حاضر میبود.
او نوشت: « برای واقعگرایان توافق هستهای ایران نشان میدهد که آمریکا وقتی به دیپلماسی قدرتمندانه و سرسختانه اما منعطف روی بیاورد، میتواند توفیق یابد. اگر بوش یا اوباما به واقعگرایان گوش میدادند و در زمانی که زیرساخت برنامه هستهای ایران بسیار کوچکتر از حال حاضر بود، دیپلماسی را به گونه جدی در پیش میگرفتند، واشنگتن میتوانست به توافق بهتری برسد».
والت افزود: «واقعگرایان بارها هشدار دادند که ایران هرگز با رها کردن و به کنار گذاشتن کل ظرفیت غنی سازی خود موافقت نخواهد کرد. اگر آمریکا قبلا انعطاف بیشتری نشان میداد، شاید این موضوع سبب توقف توسعه برنامه هستهای ایران در سطحی بسیار پایینتر میشد».
تحلیلگر ارشد آمریکایی در ادامه ادعایی هم درباره صحنه سیاسی ایران در سال 1384 مطرح کرد. او نوشت: «دیپلماسی زیرکانهتر آمریکا، شاید حتی مانع از انتخاب محمود احمدی نژاد در انتخابات 2005 و روابط دو کشور(آمریکا و ایران) به یک رابطه سازندهتر میشد».
او که چند سال قبل به همراه «جان مرشایمر» تئوری پرداز مطرح روابط بینالملل کتابی با عنوان «لابی اسرائیل و تاثیر آن بر سیاستهای خاورمیانهای آمریکا» نوشت، در یادداشت تازه خود بار دیگر از «روابط ویژه آمریکا با اسرائیل» انتقاد کرد.
والت تصریح کرد: «واقعگرایان از نحلهها و شاخههای مختلف، منتقد "روابط ویژه" آمریکا با اسرائیل بودهاند و هشدار دادهاند که این موضوع سبب آسیب به هر دو کشور شده است. این حرف ناشی از این اعتقاد بوده که حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل، تصویر آمریکا را در جهان تضعیف، معضل تروریسم را بدتر میکند و به تلآویو اجازه میدهد که به تلاش خودویرانگرش برای ایجاد "اسرائیل بزرگتر" به قیمت و به ضرر فلسطینیان ادامه دهد».
در ادامه این مطلب تصریح شد: «واقعگرایان همچنین استدلال کردند که حصول توافق بین اسرائیل و فلسطینیان بر سر راهحل دو دولت، به فشار آمریکا به هر دو طرف نیاز دارد و نه اینکه آمریکا به عنوان "وکیل اسرائیل" عمل کند».
او با انتقاد شدید از دخالت آمریکا در سرنگونی معمر قذافی، مواضع مقامات آمریکایی حامی دخالت در جنگ لیبی را در موضعاتی چون خطر نسلکشی «اغراق شده» خواند و البته آنها را به خاطر دستکم گرفتن خشونتها و هرج و مرج ناشی از فروپاشی ساختار حکومتی لیبی شماتت کرد.
مدرس درس روابط بینالملل، درباره سوریه هم نوشت: «یک انسان واقعگرا، به اوباما هشدار میداد که نگوید "اسد باید برود" یا اینکه نباید درباره استفاده از سلاحهای شیمیایی خط قرمز ترسیم کند نه به خاطر اینکه باید از بشار اسد دفاع شود و یا اینکه سلاحهای شیمیای ابزارهای مشروع در جنگ هستند. بلکه به دلیل آنکه منافع حیاتی آمریکا (در اعلام کنار رفتن اسد و خط قرمز) نبود».
او افزود: «برای واقعگرایان پایان سریع جنگ داخلی اولویت داشت حتی اگر برای این کار نیاز به تعامل با یک حاکم سرکوبگر میبود. اگر اوباما چند سال قبل به واقعگرایان گوش داده بود، شاید جنگ داخلی سوریه قبل از آنکه این همه کشته شوند و کشور تکه تکه شود، پایان مییافت».