به گزارش پایگاه 598، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: رژیم پهلوی و قاجار را برخی منور الفکرها مرتب بزک میکردند. اینها همان کسانی بودند که در بزک کردن استعمار و استقلال ستیزی در کشور مسابقه گذاشته بودند. هم اینان در ناکامی و به شکست رساندن نهضت مشروطه و نهضت ملی با یک نرخ بسیار پایین مشغول وطنفروشی بودند. مملکت را در گذشته یک مشت فراماسونری وطن فروش اداره میکردند که سر در آخور بهائیت و صهیونیستها داشتند. دور، دور کلوپها بود؛ کلوپ لاینز، روتاری، شیران و... اینان چوب حراج به منابع انسانی ومنابع زمینی و زیرزمینی به ویژه نفت زدند و آن را به نفع استبداد و استعمار مصادره کردند.مردم و روحانیت درکنار هم بر این دوران سیاه شوریدند و سه نهضت را درتاریخ معاصر رقم زدند.
مشروطه نهضت ملی را باچوب تفرقه و تضاد و ذبح وحدت و اقتدار ملی به زیر کشیدند اما تیرهای آنها در نهضت امام خمینی(ره) به سنگ خورد و نتوانستند از صفوف به هم فشرده مردم وعلما عبور کنند.
دستور کار این جماعت این بود که؛
1- سلطه استبداد و استعمار را تئوریزه کنند و با تئوریهای علمی وتاریخی و تکیه بر نظریات روانشناختی و جامعه شناختی، آن را در نگاه مردم مقبول نشان دهند .
2- آنها مامور بودند بی اعتمادی و بی اعتنایی به ذخایر و سرمایه های ملی با سیاه نمایی و تیره وتار نشان دادن داشتهها و پنداشتههای اسلامی و ایرانی را تبلیغ و ترویج کنند .
3- آنها راه نجات را در مدرنیزاسیون و سکولاریزه کردن سیاست، اقتصاد ، فرهنگ ، سبک زندگی و حتی دین می دانستند و مامور بودند تئوریهای وابستگی را نوبهنو بازخوانی و بازتولید کنند.
4- فرهنگ گریزی وهویت ناپذیری از منظر دین و ارزشهای ایرانی را ارزش کرده بودند و راه نجات را در غرب با دموکراسی خواهی غربی به ویژه از نوع آمریکایی آن جستجو میکردند .
انقلاب آمد به مدد اسلام ، قرآن و امام در برابر این سیاهیها ایستاد . علما، عرفا ، دانشمندان بزرگ اسلامی ، روشنفکران واقعی و اصیل و مردمی ، جوانان پاکباخته و زنان ومردان باغیرت ایرانی بر این شوربختی و سیاهی شوریدند ونگذاشتند ایران و ایرانی زیر چرخ مدرنیته له شود.
ملت ایران و امام(ره) برای نهضت اسلامی یک رسالت دینی قائل نبودند، آن را در اندازه جهانی تعریف کردند و عملا نمایندگی مسلمانان جهان و بلکه ملتهای جهان را در ستیز با آمریکا پذیرفتند و هزینههای آن را پرداختند.
استبداد و استعمار از این ملت و رهبری زخم های جانکاه برداشتند و به همین دلیل پس از انقلاب لحظه ای از ضربه زدن به آن غافل نبودند .
امروز نوادگان ووارثان همان جریان سیاه روشنفکری وابسته به سرویسهای پیدا و پنهان جاسوسی با جمعبندی تجربیات گذشته مشغول وطن فروشی و تئوریزه کردن استبداد و استعمار هستند و ابزارهای جاسوسی ونوع ارتباطات پیچیده تر از همیشه را در اختیار دارند . امروز هم همین جریان با نفوذ نرم، دست اندرکار برپایی یک نبرد سخت است . کسانی که با بانگ بیداری ملت و رهبری نخواهند از خواب غفلت بیدار شوند، لکه ننگی از کارنامه خود در تاریخ ایران به جای خواهند گذاشت. اوایل شکل گیری دولت اصلاحات بود که مقام معظم رهبری از تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی سخن می فرمودند. درغوغای رسانه ای همین جماعت که قتل های
زنجیره ای را دستمایه سیاه نمایی کرده بودند با وزیر اطلاعات وقت ملاقاتی داشتم، به او عرض کردم شرط اینکه امثال بنده به عنوان سرباز پیاده در جنگ با تهاجم فرهنگی دشمن حضور یابم این است که حداقل فشنگ تفنگ بنده را شما تامین کنید.
سرمیز وی انبوهی از پوشه ها وجود داشت که گزارش بچه های اطلاعات از تحرک "منابع سیا" در تهران و ایران بود . به اوگفتم به ما اطلاعات بدهیدکه این جماعت چه میکنند تا بتوانیم با آنها مبارزه کنیم . او مرا به یک معاونت معرفی کرد اما آبی از آن گرم نشد!
ایران پس از انقلاب بهشت جاسوسان غرب است البته به یمن بیداری مردم هر چه بیشتر تلاش میکنند کمتر نتیجه می گیرند .
اما به هر حال یکی از مصیبت های ما همین مصائب بزک کردن توسط همین منابع آمریکاست .
کار اصلی سرویس های اطلاعاتی حبس و نگه داری اطلاعات و کار ما رسانه ایها افشای اطلاعات در جنگ نرم است.این دو چگونه می خواهد جمع شود، بستگی به مهارت، کاردانی و هوشمندی دو طرف دارد.
گردش اطلاعات در میان انقلابیون چه قبل و چه بعد از انقلاب دچار اخلال توسط دشمنان اسلام و انقلاب است. آنها از این اخلال برای ایجاد شکاف بین مردم وحاکمیت خوب استفاده میکنند.
دشمنان از طریق اخلال در گردش اطلاعات، سامانه های همگرایی انقلابیون را به هم می ریزند و ارتباطات آنها به هم می زنند . از همین روزنه جنگ نرم علیه ملت را به سامان می رسانند. آنها دو نهضت بزرگ اسلامی را در یکصد سال اخیر زمین زدند و با همین ترفند نهضت سوم را طمع دارند به زمین بزنند.
اینکه چرا تاکنون نتوانستند نهضت اسلامی امام خمینی(ره) را به زیر کشند آن را باید در نبوغ رهبری انقلاب در تحکیم ساختارهای حکومتی به ویژه در حوزه امنیت و اقتدار ملی دانست. اصل ولایت فقیه وشخص ولی فقیه چشم بیدار انقلاب اسلامی است ودر بزنگاه های مختلف شجاعانه وارد میشوند وکشور و انقلاب را از بحرانها به سلامت عبور می دهند . ما باهمین دست فرمان از بحرانهای عظیمی از ابتدای انقلاب تاکنون عبور کردیم. این قله یک دژ تسخیر ناپذیر است . اینکه در فتنه 88 دشمن بی پروا و بی پرده شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" را مطرح کرد خبر از عصبانیت و بی تابی و بی صبری آنها در مقابله با این پدیده دارد. اینکه ملت ایران نه درفتنه 88 بلکه از آغاز فتنه بنی صدر، "مرگ بر ضد ولایت فقیه" را به عنوان یک شعار ملی مطرح کردند و هر روز در نمازهای یومیه آن را در مساجد زنده نگه داشتند نشان می دهد قبل از لو رفتن ترفند دشمن، ملت دست آنها را به خوبی خوانده بود.
امروز ملت ایران به برکت روح قدسی امام خمینی(ره) و رهبری هوشمندانه رهبر معظم انقلاب چون کوه در برابر نفوذ ایستاده است.
جریان روشنفکری وابسته هر چقدر در بزک کردن آمریکا همت به خرج می دهد کمتر نتیجه میگیرد و در نگاه ملت ایران، آمریکا هر روز زشتتر و منفورتر از گذشته دیده میشود.
از این جریان آبی برای دشمن گرم نمی شود.
چاه سیاه نمایی، برای دشمن "آبی" ندارد اما برای این خائنین به ملت "نان" دارد. اینها به این نان حرام عادت کرده اند. آنها معتقدند این "حرام خوری خوشمزه " است، بگذار در این خوشمزگی چرا کنند و مشغول باشند.
هر از چندی که یکی از آنها بر صفحه بی بی سی، وی او ای و... برای خوشمزگی میآیند جز لعن و نفرین ملت ایران نصیبی ندارند و نمیتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند.
رسانه های مدافع انقلاب در کشف و افشای این جریان فاسد فقط باید به اطلاعات مشهود قناعت کنند. چون وطن فروشی و جاسوسی برای دشمن اکنون به قدری وقیح و در عین حال عادی شده که کاسبان این وادی اصراری برای پنهان کردن آن ندارند.