به گزارش پایگاه 598، دلیل اول این نهی را باید بی اعتمادی به طرف های غربی خصوصا آمریکایی ها
دانست. سوءظنی که حاصل کارنامه سیاه دولت آمریکا در قبال ایران طی بیش از
شش دهه گذشته و بدعهدی های آمریکا در معاهداتش با سایر کشور ها است.
اما
بعد دیگر این قضیه که حتی در صورت اثبات خوش قولی آمریکاییها در آینده باز
هم مذاکره در موضوعات غیر هسته ای را رد می کند، به خطر افتادن جایگاه
منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران در کشور های منطقه و سایر کشور های
اسلامی است. تبدیل شدن اسلام به عنوان یک قطب فعال فکری و تمدنی پس از چند
سده خاموشی و انفعال و نیز سیر نزولی یافتن تفکر مدرن که در زمان پیروزی
انقلاب اسلامی به دوشکل کمونیسم و سرمایه داری تجلی داشت، از تاثیرات
انکارناپذیر و متدوادم انقلاب اسلامی است که به فروپاشی بلوک چپ و نزول
تفکر راست جهانی منجر شده است.
لذا به نظر می رسد که برای طرف های
غربی به ویژه آمریکا، موضوع هسته ای از کمترین اهمیت نسبت به سایر موضوعات
برخوردار بوده و مذاکرات هسته ای از نظر آنها فتح بابی برای راغب کردن
مسئولان ایرانی به مذاکره در سایر مسائل مورد اختلاف جمهوری اسلامی با غرب
است. تا با وادار کردن ایران به باز پس گیری ادعاهای
گذشته خود یا حداقل عقب نشینی ولو اندک از مواضع قبلی خود، بذر یاس و نا
امیدی را در دل آزادگان جهان و سایر ملتهای ستمدیده که ایران را پرچم دار
نهضت مبارزه با ظلم و استکبار می دیدند، کاشته و آنان را وادار به پذیرش
پیش بینی آینده محتوم سکولار جهان نمایند.
از این منظر حتی
مذاکره در موضوعات هسته ای هم به صلاح آینده سیاسی کشور نبوده و نیست. چرا
که نشانه نوعی تسلیم در برابر زورگویی در افکار عمومی مردم دنیا خصوصا
مسلمانان است. اما به جهت افشای هر چه بیشتر ماهیت استکباری دول غربی
مذاکره کننده و نیز اثبات ناکارآمدی تز "توسعه برون زا"¬یی که از سوی
بسیاری از مسئولین دنبال می شود، تصمیم به موافقت با پیگیری این مذاکرات
گرفته شد تا شاید در آینده نگاه ملتمسانه این مسئولین به دست سایر کشورها
قطع شده و آنان را متوجه فرصت های موجود در داخل کشور کند.
صرف
مذاکره در مورد موضوعات غیرهسته ای از قبیل موضوعات خودساخته ی تروریسم و
حقوق بشر، به صورت ضمنی، اعتباربخشی به نظام دروغ پراکنی آمریکا و اتحادیه
اروپا را به همراه خواهد داشت. با رفتن پای میز مذاکره در این موضوعات، ما
باید یا اتهامات غربی ها در این موضوعات را بپذیریم و با قبول مسئولیت
تحمیلی آنها سعی در انجام اقدامات جبرانی برای جلب رضایت آنها کنیم و یا در
صورت عدم پذیرش این اتهامات، باید اقرار به تسلیم کنیم که در هر دو حالت
صدمات جبران ناپذیری در حوزه سیاست خارجه به کشور وارد خواهد شد.
از
دیگر مسائلی که آمریکایی ها رغبت زیادی برای مذاکره در مورد آن دارند،
موضع ایران در قبال ملت های مظلوم منطقه و جهان چون لبنان، فلسطین و یمن
است.
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می خوانیم: "قانون
اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی
مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور
فراهم میکند؛ به ویژه در گسترش روابط بینالملی، با دیگر جنبشهای اسلامی و
مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی راهموار کند. (ان هذه امتکم
امه واحده وانا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت
ستم در تمامی جهان قوام یابد."
در اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون
اساسی جمهوری اسلامی نیز آمده است که: "جمهوری اسلامی ایران سعادت
انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و
حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنا بر این در عین
خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه
حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت
می کند."
طبق دو بند فوق، موضعگیری جمهوری اسلامی ایران در قبال
این کشورها دقیقا آن چیزی است که در قانون اساسی از مسئولین امر و مجریان
حوزه سیاست خارجه خواسته شده است. لذا قبول مذاکره در این موضوع به معنای
پذیرش وجود ایراد در قانون اساسی و تمایل به نوعی تجدید نظر در آن می باشد.
بنابراین
مادامی که مردم به اصول قانون اساسی معتقد و پایبند هستند، انجام هرگونه
مذاکره با آمریکایی ها در موضوعات گفته شده ممنوع خواهد بود مگر اینکه این
بار ابتدا آنها از مواضع ناحق خود در قبال ملت های مظلوم منطقه و حمایت از
رژیم صهیونیستی عقب نشینی کرده و ادعاهای بی اساس خود در رابطه با تروریسم و
حقوق بشر را پس بگیرند.
منبع: ایران اسلامی