به گزارش پایگاه 598، استان البرز در طول دوران دفاع مقدس عزیزترین، شجاعترین و دلیرترین فرزندان خود را در راه دفاع از اسلام و انقلاب راهی جبهههای حق علیه باطل کرد و بسیاری از این جوانان در طول مبارزه با دشمن متجاوز شربت شیرین شهادت را نوشیده و به دیدار سیدالشهدا امام حسین (ع) شتافتند.
این استان، سرداران بزرگی را تقدیم اسلام و انقلاب کرده است، از جمله سرداران شهید حاج احمد و حاج داوود آجرلو، سردار شهید روحالله اصل دهقان، سردار رشید سپاه اسلام مهدی شرعپسند و هزاران جوان ولایی دیگر.
اما در میان تمام شهدای و ایثارگران شهرستانهای مختلف استان البرز، یک نوجوان 13 ساله گوی الگوی و معلم بزرگ برای تمام مجاهدان را حق شد.
شهیدی که امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی او را رهبر خویش نامید و چه افتخاری بالاتر از آنکه مردی که خود مولا و مقتدای و ولی یک امت بود، نوجوانی 13 ساله را رهبر خویش معرفی کرد.
این نوجوان شهید حسین فهمیده است؛ شهیدی که این روزها به خاطر ایثار و فداکاری بیمانندش نه تنها ملت ایران، بلکه آزادگان سراسر جهان به خود میبالند و او را معلم جهاد خود میدانند.
امام خمینی (ره) در جملهای کوتاه، اما پرمعنی و پر از رمز و راز و عمیق و شگرف درباره این شهید بزرگوار فرمودند: " رهبر ما آن نوجوانی است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید."
به طور قطع نسل امروز باید بداند که عزت، سرافرازی، اقتدار و قاطعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی مرهون چه خونهای پاکی است که پای درخت تنومند انقلاب 57 ریخته شده است.
به همین دلیل در آستانه یومالله سیزدهم آبان که به نام روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده است، نگاهی به زندگی کوتاه اما پربرکت این نوجوان عاشق اسلام و ایران خواهیم داشت:
روز شمار زندگی شهید حسین فهمیده
1 اردیبهشت 1346: تولد در شهر مقدس قم.
مهر ماه 1352: ورود به مدرسه در دبستان روحانی شهر مقدس قم.
خرداد 1356: قبولی در مقطع ابتدایی با معدل عالی.
مهر 1356 ورود به دوره راهنمایی با ثبتنام در مدرسه حافظ شهر مقدس قم.
تمام روزهای سالهای 1356 و 57 حضور همراه با مردم انقلابی ایران در مبارزه علیه رژیم ستمشاهی. کسب فیض در پای منبر علمای اسلام در مساجد مختلف شهر مقدس قم.
12 بهمن 1357: حضور در خیل باشکوه ملت ایران در فرودگاه آزادی در روز بازگشت امام خمینی (ره) به میهن.
تابستان 1358: مهاجرت خانواده شهید حسین فهمیده به شهرستان کرج.
مهر 1358: ورود به مدرسه راهنمایی خیابانی در شهرستان کرج.
پاییز 1358: تلاش برای راهاندازی واحد بسیج در مدرسه راهنمایی خیابانی شهرستان کرج.
پنجم آذر 1358: حضور در پایگاههای بسیج مساجد مختلف کرج و عضویت در بسیج دانشآموزی منطقه محل زندگی در کرج.
تابستان 1359: شرکت در آموزشهای دفاعی و جنگی بدون اطلاع نزدیکان و دوستان و به صورت ناشناس.
تابستان 1359: با آغاز جنگ تحمیلی مدرسه را رها و پس از کسب اجازه از خانواده به ویژه پدری که همواره به او احترام میگذاشت، به صورت داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل در جنوب کشور رفت.
تابستان 1359: همراهی با محمدرضا شمس در جبهههای حق علیه باطل و نشان دادن تواناییها، رشادتها، روحیه ایثار و از خودگذشتگی، ولایتپذیری و بالاخره عشق به شهادت.
26 شهریور 1359: اعزام به خرمشهر به عنوان نیروی بسیجی داوطلب پس از کسب اجازه و جلب رضایت خانواده به ویژه پدر و مادر.
آخرین روزهای شهریور 1359: ممانعت فرمانده گردان با حضور شهید حسین فهمیده در مناطق عملیاتی به دلیل سن کم. حضور مخفیانه در عملیاتهای ابتدایی در خرمشهر به صورت ناشناس و با معرفی کردن خود به عنوان جوانی 18 ساله که از چشمان تیزبین فرمانده گردان دور نماند و بارها از حضور وی ممانعت میکرد.
31 شهریور 1359: همزمان با حمله رسمی ارتش بعث عراق به خاک مقدس میهن به همراه محمدرضا شمس به صورت رسمی به عنوان نیروی بسیجی داوطلب در دفاع از میهن حضور یافت.
4 مهر 1359: مجروح شدن در خرمشهر و اعزام به بیمارستان ماهشهر.
7 مهر 1359: تظاهر به سلامت، مرخص شدن از بیمارستان و بازگشت مجدد و بدون وقفه به جبهه.
27 مهر 1359: دومین مجروحیت در خرمشهر.
8 آبان 1359: با لب خندی که زیباترین صحنههای جهان را رقم زد به دیدار سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) شتافت.
نحوه شهادت
در مورد نحوه شهادت شهید حسین فهمیده مطالب بسیاری از سوی شاهدان که همرزمان شهید بزرگوار بودند، مطالب بسیاری گفته و به رشته تحریر درآوردهاند.
خلاصه خاطرات همرزمان شهید نشان میدهد که به فرمانده مستقیم وی به دلیل سن کم حسین او را از مشارکت در رزم منع میکرد. اما او برای ماندن در جبهه و دفاع از خاک خرمشهر هیچ مرزی نمیشناخت. به همین دلیل به بهانه انجام کارهای پشتیبانی در کنار رزمندگان سپاه اسلام میماند و در این راه مقاومت میکرد.
شب قبل از شهادت او و دوست و همرزم بسیار نزدیکش محمدرضا شمس مامور انتقال جعبه نارنجک در میان رزمندگان شدند و تعدادی از این نارنجکها در اختیار حسین میماند.
دقایقی پیش از شهادت، منطقهای که آنها حضور داشتند (محله کوت شیخ، نزدیک ایستگاه راه آهن خرمشهر) در محاصره متجاوزانی که به انواع سلاحهای پیشرفته مجهز بودند از جمله تانکهای مجهز قرار میگیرد.
در این میان درگیریهایی میان سربازان سپاه اسلام با دشمن متجاوز ایجاد میشود و بر اثر آن محمدرضا شمس مجروح میشود. حسین او را به جای امن منتقل کرده، اما خود به محل درگیری باز میگردد.
در این لحظه مشاهده میکند که تانکهای دشمن به سمت رزمندگان ایرانی در حال حرکت هستند. پیش از این از فرمانده خود شنیده بود که اگر خط به دست ارتش متجاوز دشمن بیافتد، کار بر رزمندگان سخت و سختتر میَشود.
شهید حسین فهمیده اگرچه تنها چند نارنجک در اختیار داشت، به سمت تانکهای دشمن حمله میکند. در همان هنگام با شلیک یکی از دژخیمان متجاوز، از ناحیه پا مجروح میشود.
مجروح شدن برای کسی که آماده ایثار و اهدای جان خود در راه حق است، باکی ندارد. به همین دلیل با همان نارنجکهای اندک خود را به زیر تانک پیشروی دشمن میاندازد و آن را منفجر میکند.
انفجار این تانک از یک سو راه را بر دیگر تانکهای دشمن مسدود کرده و از سوی دیگر هراسی بزرگ به جان دشمن میاندازد.
به همین دلیل دیگر تانکها از ترس عقبنشینی میکند. عقبنشینی آنها با شهادت حسین همراه بود. اما دهان به دهان ایثار و فداکاری این سرباز خمینی کبیر (ره) بازگو شده و خبر آن از خرمشهر به تهران میرسد.
امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و پیر و مقتدای سربازان سپاه اسلام با شنیدن این خبر متاثر شده و میفرماید: " رهبر ما آن نوجوانی است که قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شربت شهادت نوشید."
زندگی کوتاه اما پربار شهید حسین فهمیده، نه تنها در آن دوران، بلکه تا به امروز نیز برکات بسیاری برای اسلام و انقلاب داشته و نسلی که عمر پربرکت امام (ره) و روزهای دفاع مقدس را درک نکرده، همچنان از او الگو میگیرد و مقاومتر از شهید فهمیده و فهمیدهها در راه ولایت گام برمیدارد.