به گزارش پایگاه 598، مهدی پاکدل بازیگر جوان و بدون حاشیه سینما به یکباره برای نقشی بزرگ در فیلمی بزرگ انتخاب میشود. او ایفاگر نقش «ابوطالب» است. زمانی که با وی گفتوگوی حضوری داشتم متاسفانه عکاس نبود تا لحظههای به وجد آمدن وی را هنگام صحبت درباره فیلم «محمد رسول الله (ص)» ثبت کند.
پاکدل از مجیدی گفت، از احساس غیر مسلمانها پس از دیدن فیلم در کانادا از همکاری با بزرگان سینما همچون استرارو. دلخور هم بود از قضاوتهای به دور از انصاف. به قول خودش شاید باید برخی به جای حضور در سینما بروند در بازار آهن فروشها کار کنند. پیش از اینکه برای این نقش انتخاب شود دندان احساسش برای حضور در حد و اندازه حتی یک پلان در این فیلم تیز شده بود. به قول خودش دلش شکسته بود از دور مراحل انتخاب عوامل این فیلم را نگاه میکرد و انتظار میکشید. روزهایی بود که حال و حوصله خودش را هم نداشت. تلفنش زنگ میخورد به او میگویند بیایید برای تست گریم باورش نمیشود میگوید: «اشتباه گرفتید، من مهدی پاکدل هستم»، اما درست بود پاکدل برای بازی در نقش «ابوطالب» حامی پیامبر انتخاب شده بود. لحظههای وصف ناپذیر مهدی پاکدل در طی دوسال حضورش در این فیلم از همین جا آغاز میشود که بر همین اساس با وی گفتوگویی داشتم که به شرح ذیل آمده است:
*برخورد برخی با فیلم و عواملش مهربانانه نبود
_البته این نوع نگاه در زمانی که زنده یاد علی حاتمی هم زمانی که شهرک سینمایی را می ساختند وجود داشت با نگاهی به روزنامه هایی که در آن زمان وی را نقد می کردند و افرادی که انتقاد های ناروایی داشتند می توان متوجه شد که این نوع نگاه یک اپیدمی بین برخی از افراد است.
درست است سال های سال است که از شهرک غزالی استفاده میکنیم و اگر آنجا نبود چه آثاری که واقعاً در سینما ساخته نمی شود! گویا فقط می خواستند زنده یاد حاتمی را دق بدهند. البته متاسفانه به نظرم شرایط کلی اجتماع به سمتی رفته است که رعایت اخلاق در حاشیه قرار گرفته است. فرهنگ و هنر یکی از کارهایش این است که به اخلاقیات در جامعه تاکید داشته باشد. اگر قرار باشد در درون خودمان که متولیان فرهنگ هستیم این موضوع کمرنگ جلوه کند چگونه می توانیم برای مخاطب در این زمینه تولید داشته باشیم. اما برخورد با این فیلم مهربانانه نیست متاسفانه برخی از برخورد ها از سر تنگ نظری و بخل می آید. ما ایمان داریم که کار بزرگی کردیم و خداروشکر می کنیم.
*برای بازی نقش «ابوطالب» از پسرش مدد گرفتم
_در چنین فیلمی و نقشی به این مهمی قطعا اولین پلانی که از شما فیلمبرداری میشود بسیار ویژه باید باشد. در مورد آن پلان و احساسی که میتوانم حدس بزنم چقدر عجیب و غریب است حرف بزنید.
برای بازیگر تا مقابل دوربین نرفته است هیچ چیزی ثابت شده نیست برای نقش هزار و یک ایده پیدا می کنیم اما وقتی در مقابل دوربین یا به روی صحنه ثبت میشود دیگر نقش زندگیاش آغاز میشود. صحنهای که وارد کعبه میشوم و عبدالمطلب میگویم که شترها را گرفتهاند اولین پلانی است که گرفته شده است. خیلی استرس داشتم. حس عجیب و غریبی بود خوشحال بودم از تولد نقش بزرگ و مهمی که بر عهده داشتم.از طرفی نگران بودم و با خود میگفتم «خدایا نسبت به بخشی که بر عهده دارم غفلت نکنم، اشتباهی نکنم» فقط قبل از این که مجیدی حرکت بدهد.
تنها کاری که از دستم بر می آمد این بود که تمام آموخته و ها را کنار بگذارم و فقط از خود حضرت علی (ع) کمک بگیرم. عادتی دارم که به جای خداحافظ می گویم یاعلی این رفتار از کودکی همراه من بوده است. در آن لحظه هم در دلم به حضرت علی (ع) گفتم «یاعلی فقط از خودت کمک می خواهم و مدد می گیرم. الان دیگه آبروی من آبروی شما هم است. قرار است نقش پدرتان را بازی کنم. خودت در این مسیر کمکم کن.» با این صحبت ها انرژی و نیروی ویژه ای گرفتم. بعد از فیلمبرداری اولین صحنه تا شب در راه خانه روی پاهایم بند نبودم دوست داشتم برسم به خانه به همسرم و اهالی خانه بگویم بالاخره شد بالاخره اولین پلان را ضبط کردیم. خیلی حس عجیب و غریب و دوست داشتنی بود.
_به هر حال در این پروژه سینمایی زمانی که مجیدی کارگردان است و فیلمنامه آن به گونه ای است که نمی توان در آن دخل و تصرف کرد از طرفی استرارو فیلمبردار، بازیگر موظف است آنچه را که کارگردان می خواهد و در فیلمنامه ذکر شده انجام دهد و خودش را به تصویری که کارگردان در ذهن دارد نزدیک کند آن هم کارگردانی چون مجیدی که خصوصیات خاص خود را دارد در چنین شرایطی ممکن است سهم بازیگر از خلق کردن و خلاقیت تحت شعاع قرار بگیرد راضی کردن تمام این جوانب کاری سخت و دشوار است تو باید خودت را هم راضی می کردی سهم مهدی پاکدل از خلق «ابوطالب» چیست؟
نقشهایی است که در دوران معاصر وجود داشته و عکسهایی از آنها و یا احتمالاً فیلم هایی وجود دارد که بازیگر می تواند به آنها رجوع کند و اطلاعات فراوانی را بدست آورد و به نمایش بگذارد. یک هنر پیشه خلاق می تواند با خلاقیت بازی در چنین نقش هایی با موفقیت ظاهر شود.
_همانند زنده یاد خسرو شکیبایی در نقش «مدرس».
درست است و چقدر هم درخشان بود بازی کردن. اما نقش هایی وجود دارد که تنها نام اسطوره ای از آنها برای مان به جا مانده است و هیچ اطلاعات دقیقی از نوع رفتار آنها وجود ندارد به خصوص «ابوطالب» در تاریخ بسیار مظلوم قرار گرفته است. نظریات مختلفی در رابطه با آن وجود دارد. بسیاری از متون تاریخی در این رابطه را مطالعه کردم. جلسات زیادی داشتیم در دورخوانیهایمان و همچنین با مجیدی نیز بسیار صحبت کردیم نظرات مان را میدادیم. تا به یک جمع بندی برسیم.
*مجیدی سختگیر نیست کمال طلب است
نمیتوان گفت که مجید مجیدی فرد سختگیری است او فرد کمال طلبی است تا آن چیزی که تصورش است را نبیند کنار نمی کشد او در زمان کار با خودش هم شوخی ندارد. یک هدفی دارد و تا به آن نرسد کار را رها نمی کند. این رفتار و پی گیری و ریز بینی او خیال من را نیز راحت می کرد. خوشبختانه فکر می کنم «ابوطالب» باور پذیر است. تلاش کردم خصلت حامی بودن وی احساس شود که با توجه به بازخوردها فکر میکنم این نکته رعایت شده است.
*استرارو تنها یک فیلمبردار نبود، فیلسوف هم بود
_کمی از کار با استرارو بگویید.
او فرد ویژه با اخلاقیات خاص خودش بود. از همان روز اول تمام عوامل را می شناخت من را با اسم کوچکم می شناخت و صدا می کرد. فیلمنامه را موشکافانه بررسی کرده بود. انرژی بسیار زیادی داشت. بعد از گرفتن یک پلان از نگاه او متوجه می شدم که یک پلان خوب شده است یا نه این در حالی است که ما با زبان فارسی دیالوگ ها را ادا می کردیم. با مجیدی بسیار اتفاق نظر داشتند. هیچ فردی بدون جهت مطرح نمی شود استرارو تنها یک فیلمبردار نبود به نظرم او فیلسوفی بود که به زندگی و کائنات نگاه زیبایی داشت. سعی می کرد تعادل هستی را حفظ کند. خوشبختانه در این پروژه با هنرمندان بزرگی کار کنم که خاضع بودند.
*بازی در بخش هایی از این فیلم جزو ساعتهای عمرم محسوب نمیشود/ به دنبال فرافکنی نیستم احساسم را بیان میکنم
_ در چنینت فیلمی کدام پلان برایت بسیار ویژه است؟
صحنه ای که پشت در خانه پیامبر مینشینم تا نماز پیامبر تمام شود. لحظه عجیب غریبی بود به نظرم آن لحظه جزو ساعتهای عمرم حساب نمیشود. شاید این نوع حرف زدن دیگر دلنشین نباشد اما خدای من شاهده مواردی که ذکر کردم و چیزی که گفتم تنها احساسهایی است که در من به وجود آمده و اصلاً به دنبال فرافکنی و یا حرف خاص نیستم.
*بازی محسن تنابنده در فیلم «محمد رسول الله (ص)» یک کلاس بازیگری بود
میخواهم در مورد افرادی صحبت کنم که شاید کمی کارشان دور از چشم مانده به خصوص محسن تنابنده. او کارش در این فیلم بسیار سخت بود و بسیار عالی بازی کرد و واقعاً بازی او در فیلم یک کلاس بازیگری است. کمتر کسی در دنیا به زبان اِبری صحبت میکند محسن تنابنده از معلم زبان اِبری هم بهتر صحبت میکرد. او برای خلق این نقش بسیار زحمت کشید. محسن تنابنده با جسارت تمام این نقش را برای بازی پذیرفت. هر بار که فیلم را میبینم با خود میگویم «آفرین محسن تو چقدر کار سختی را انجام دادی» البته بازیگران دیگری هم بودند مانند علیرضا شجاع نوری،مینا ساداتی،رعنا آزادیور، ساره بیات، نسرین نصرتی، پانتهآ مهدینیا، آرش فلاحت پیشه، داریوش فرهنگ و.... مثلاً در مورد آرش فلاحت پیشه واقعاً کسی فکر نمیکرد او بازیگر تئاتر و ایرانی باشد. بسیار باور پذیر بود.
*همدلی بین بازیگران فیلم «محمد رسول الله (ص)» موج میزد
تیم بازیگری بسیار خوب بود و این به نظرم اتفاق عجیبی است. یکبار صدای کسی بلند نشد برای این که ابراز ناراحتی کند. از ملیت ها و قومیتهای مختلف برای ساخت این فیلم گنار هم جمع شده بودند و در طول این چند سال کوچکترین مشکلی پیش نیامد همدلی عجیبی وجود داشت. واقعاً هر کدام از بازیگر ها که در مقابل دوربین قرار میگرفت بقیه به او انرژی می دادند تا بهترین لحظه در خلق نقشش اتفاق بیفتد.
*واکنشها در مونترال خارقالعاده بود
_کمی از اکران فیلم در مونترال بگویید و این که بازخورد ها در اولین نمایش فیلم در خارج از ایران چگونه بود؟
نمیتوانم بگویم که بازخورد ها فوقالعاده بود بلکه باید کلمه بهتری را پیدا کنم واقعاً با واکنش های خارقالعاده ای روبرو شدیم. اصولاً قبل از جشنواره فیلم افتتاحیه را اکران می کنند و جشنواره رسماً شروع به کار میکند و همیشه یک نمایش هم برای چنین فیلمی در نظر میگیرند. اما فیلم سینمایی «محمد رسول الله (ص)» 5 بار به نمایش در آمد. رییس جشنواره نیز تعجب کرده بود. برخی از مخاطبین از اقصی نقاط دنیا برای دیدن فیلم به آنجا آمده بودند. مخاطبینی که ایرانی هم نبودند. به نظرم مجیدی درست گفت که چون این فیلم در مورد فطرت و ذات آدم ها است خیلی از افراد را به خودش جذب می کند و این مهم نیست که چه دینی دارند همه آدم ها جذب مهربانی میشوند. همه مخاطبین از دیدن فیلم لذت می بردند. بعد از هر نمایش تا چند ساعت به سوال های مخاطبینی که مسلمان هم نبودند جواب می دادیم. آنها می گفتند: «منظورتان چیست؟! یعنی پیامبر شما این گونه بوده؟! پیامبر اسلام چنین رفتاری داشته است؟!». قطعاً این افراد نگرش شان به اسلام تغییر می کند. آن ها فکر می کنند که مسلمان ها یک تاریخ تولد دارند و یک تاریخ انفجار و با خود این احتمال را می دهند که هر کسی که مسلمان است قطعاً خودش را منفجر می کند و یا تروریست است. این جا است که باید به و جود اهمیت این فیلم پی برد.
این فیلم هم دست آوردهای حرفهای برایم داشت و هم به لحاظ روحی مواردی را در من متولد کرد که همواره همراهم است. در طول مدت کارم با عوامل حرفه ای سینما متوجه اهمیت نظم شدم و تاثیر آن بر روند یک اثر سینمایی. هر بازیگری در طول کار حرفهایاش علاقه دارد که در فیلمی بازی کند که ماندگار باشد و بتواند برایش یک اثر ویژه محسوب شود. برای هر بازیگری چنین فیلمی وجود دارد مثلاً برای مرحوم خسرو شکیبایی قطعاً بازی در نقش حمید هامون بوده است و یا عزت الله انتظامی بازی در فیلم سینمایی «گاو» و... چنین شرایط برای من در فیلم «محمد رسول الله (ص)» به وجود آمد. فکر نمی کنم در کارنامه کاری ام بعد از این اتفاق دیگری مانند آن بیفتد. بعد از این فیلم احساس رهاتری دارم و آن اتفاقی که در سینما دنبالش بودم برایم به دلیل حضور در این فیلم و نقش مهم رقم خورد.