عصر امروز/کوشیار رودی:
وقتی سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگوی ویژه خبری به
فعالیت های براندازانه خانه سینما اشاره ای گذارا داشت شاید برای بسیاری از
بینندگان برنامه مایه تعجب بود که یک تشکل صنفی چه طور تا بدین حد خود را
درگیر مسایل سیاسی نموده و ظرفیتهای فرهنگی این نهاد سینمایی را عملا در
جهت منافع سیاسی دشمنان نظام به کار گرفته است؛ اما متاسفانه با نیم نگاهی
به فعالیت های خانه ی سینما در دو سال اخیر می توان به این موضوع پی برد که
این خانه به جای رسیدگی به امور صنفی سینماگران به شدت سرگرم موضع گیری
های رادیکال به نفع جریان فتنه شده است.
فعالیت های سیاسی این پاتوق
شبه روشنفکران حوزه سینما که در ایام فتنه 88 شکلی علنی به خود گرفت میوه
درختی بود که بذر آن از سالها پیش کاشته شد. جریان طرفدار ترویج لیبرالیسم
در سینما در طی این سالها کوشش کرد تا با مدیریت روند فیلمسازی کشور، فضای
غالب در سینمای ملی را فضایی سیاه نما و سرشار از المان های تمایلات ضد
دینی ترسیم کند و با بایکوت جریانات مستقل تمام تلاش خود را در جهت ترویج
اندیشه های غربی با رویکرد هالیوودیسم و معرفی سبک زندگی غربی به کار
گیرند.
این روند ادامه داشت تا آنجا که در سال 88 آتش تند و تیز
فتنه این دمل چرکین را سرگشود و در میان تعجب همگان برای نخستین بار از
تاریخ تشکیل این تشکل صنفی بیانیه ای سیاسی از سوی این خانه صادر شد و
آشکارا به حمایت از فتنه گران پرداخت
در بخشی از این بیانیه آمده
بود: متاسفانه در هنگامه تجلی این اراده ملی، جریان های شناخته شده ای با
سوءاستفاده از امکانات ملی و دولتی به کارگردانی آرا و مدیریت آن پرداختند و
در یک اقدام ویرانگر تاریخی، ضربه مهلکی به حقوق مدنی مردم وارد کردند و
...
جالب آن بود که در ادامه این بیانیه تلاش بسیاری شده بود که این
موضع گیری موضع گیری تمام هنرمندان تلقی شده و آمده بود: "جامعه هنری و
فرهنگی ایران همگام با خواست و ارادة عمومی ملت که در راهپیمایی میلیونی
آنها تجلی یافته و در اظهارات نامزدهای معترض نیز منعکس شده است، از تمامی
مراجع قانونی و مذهبی درخواست می کند برای اعاده حقوق از دست رفتة ملت و
بازسازی بنای ویران شده عدالت اجتماعی ، اقدام کنند. "
اقدامات فتنه
انگیزانه خانه سینما به همینجا ختم نشد. آنان سعی کردند با پیش کشیدن بحث
تحریم جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر در سال 88 آتش آشوبهایی را که سیل
خروشان مردم در 9 دی خاموش کرده بود با غیر عادی نشان دادن فضای عمومی کشور
کماکان شعله ور تر نگه دارند و از همین رو بود که تلاشها برای منصرف کردن
فیلمها از حضور در جشنواره از طرف طیف خاص حاکم بر خانه سینما آغاز شد.
کار
به آنجا رسید که برخی سینما گران خود فروخته در بیانیه ای از سینماگران
خارجی درخواست کردند تا به نشانه اعتراض به سرکوب مردم به دست دولت ایران!
جشنواره فجر را تحریم کنند. کن لوچ کارگردان بریتانیایی، تئو آنجلوپولوس
کارگردان یونانی جشنواره را تحریم کردند.
در داخل کشور نیز چند
کارگردان متعلق به جریان روشنفکری نظیر رخشان بنی اعتماد نیز در نامه ای که
در اختیار رسانه ها قرار داد نسبت به حضور بی اجازه فیلم مستندش با عنوان
«حیاط خلوت خانه خورشید» در جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد و گفت موافق حضور
فیلمش در این جشنواره نیست.
بهمن فرمان آرا نيز در واكنشي اعلام كرد
كه چهار سال فيلمنامه اي جهت گرفتن مجوز و پروانه ساخت به وزارت ارشاد
نخواهد داد و طي اين مدت تصميم دارد خارج از كشور به فيلم سازي ادامه دهد.
حمایت
از جاسوسانی که با تهیه فیلم های معاند با نظام برای شبکه بی بی سی خوراک
رسانه ای تهیه می کردند یکی دیگر از نقاط تاریکی بود که در عملکرد فعلی
خانه سینما ثبت و ضبط شد و تیم خاص نفوذ کرده در خانه سینما این بار هم دست
به قلم شدند و در حمایت از آنان و محکومیت دستگیری شان بیانیه صادر کردند.
آنها
در این بیانیه به حمایت از این مستند سازان برخاسته و خواستار آزادی عمل
آن ها در پخش و همکاری با شبکه های خارج از کشور و معاند شد که این حمایت
تعجب همگان را بر انگیخت .
روند فعالیتهای خانه سینما در طی دو سال
اخیر روز به روز از حیطه وظایف اصلی خود دور تر شد و هر چه سیر مواضع
ساختار شکنانه خانه سینما روند سعودی می گرفت هنرمندان مستقل صنوف مختلف
سینمایی نیز سعی می کردند با صدایی رساتر برائت خود را از اتخاذ چنین مواضع
ساختارشکنانه ای اعلام کنند و این روند، نگرانی دلسوزان سینما را بیش از
پیش تشدید می کرد.
اما آنچه اکنون مطمح نظر معاونت سینمایی و نیز
وزارت ارشاد است تنها این موارد نیست. اساسنامه این تشکل به شیوه ای طراحی
شده است که عملا می تواند مورد سو استفاده جریانات شبه روشنفکری سینمایی که
عملا هیچ قرابتی با آموزه های انقلاب ندارند واقع شود.
خبر
گزاری فارس می نویسد:" اساسنامه خانه سینما در سال ۱۳۶۶ تنظیم شد اما
متاسفانه در همان سال مراحل قانونی خود را طی نکرد؛ این درحالی است که در
آییننامه مصوب سال ۶۴ گروه فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است
که اساسنامه باید به تایید و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی برسد اما این
امر در مورد اساسنامه خانه سینما صورت نمیگیرد و اساسنامه خانه سینما در
۲۱ ماده تنظیم شده اما مسکوت باقی میماند. پس از آنکه مدیران وقت معاونت
سینمایی موقعیت خود را در خطر میبینند برای ادامه سیطره خود در سینما
تصمیمی جدید اتخاذ مینمایند. در سال ۷۲ معاونت سینمایی وقت (فخرالدین
انوار) نامهای را تنظیم کرده و اساسنامهای مشتمل بر ۳۲ ماده (غیرقانونی)
ضمیمه نامه مینماید و بدون تصویب شورای فرهنگ عمومی و تنها با اخذ نامهای
از ثبت شرکتها، خانه سینما فعالیت غیرقانونی خود را آغاز میکند.
متاسفانه
مراحل قانونی ثبت شرکتها هم برای خانه سینما به درستی طی نشده و انوار
نامه ثبت شرکتها را در اذهان عمومی مجوز فعالیت معرفی میکند، در حالی که
دو پروسه مجزاست. مطابق قانون، مجوز فعالیت و تاسیس موسسه دو مبحث جداگانه
است و دو پروسه کاملاً مجزا است که با هم، فرآیند قانونی مجوز تاسیس تشکیل و
فعالیت را تکمیل مینماید.
نامهای که معاونت وقت سینمایی برای
ثبت شرکتها آماده کرد غیر قانونی بود، زیرا اساسنامه مطرح شده در شورای
فرهنگ عمومی مراحل قانونی خود را طی نکرده و براساس قوانین و مقررات باید
طی یک نامه به هیئت نظارت بر مراکز و موسسات فرهنگی ارجاع و در خواست مجوز
فعالیت و تاسیس خانه سینما از سوی معاونت وقت صورت میگرفت اما گویا فرصتی
برای ارایه نامه باقی نمانده بود و مدیران باید پست خود را ترک میکردند و
مقام و منصب را به دیگران میسپردند پس با عجله و بدون فوت وقت با نامه
غیرقانونی مدیر وقت و ارایه اساسنامه که به تصویب شورای فرهنگ عمومی نرسیده
(غیرقانونی) به اداره ثبت شرکتها نامه ارسال شده و خانه سینما به ثبت
میرسد."
اما با همه این تفاسیر آنگونه که مدیران کنونی خانه سینما
به دروغ روی آن تاکید می کنند دستور انحلال در حکم منحل شدن خانه سینما
نیست بلکه با این کار در شرایط فعلی هیئت مدیره موقت انتخاب خواهد شد و
کارها بر زمین نخواهد ماند و صنوف به فعالیتهای خود ادامه میدهند تا
زمانی که نواقص اساسنامه خانه سینما رفع شده و مشکلات مرتفع شود و بار دیگر
مجمع عمومی تشکیل شده و هیئت مدیره به درستی و با رای تک تک اعضا انتخاب
شود. اما متاسفانه عده ای که مناصب خود را در خطر دیده اند و مهم تر از
آنان؛ جریان شبه مافیایی پان هالیوودی ها و طرفداران لیبرالیسم غربی که می
بیند چگونه پاتوق امن خود را از دست داده است، سعی می کنند با هوچی گری و
جار و جنجال های بیهوده مانع ادامه این "جراحی" ضروری در مهمترین ساختار
سینمایی کشور شود و کماکان اصرار دارد سیطره خود را بر این خاکریز تسخیر
نشده فرهنگی حفظ نماید.