وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است

  •  
      
کد خبر: ۳۴۲۲۷۹
زمان انتشار: ۱۲:۳۲     ۰۷ مهر ۱۳۹۴
مرد جوان وقتی دید که خانواده همسرش از شهرستان به خانه آنها می آیند راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد.
به گزارش پایگاه 598، چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی خانواده همسرم در شهرستان زندگی می کنند، ولی مرتب به خانه ما می آیند و چندین شب پیش ما می مانند.

وی افزود: من و همسرم فقط گاهی اوقات با هم تنها هستیم و در بیشتر مواقع خانواده همسرم در خانه ما هستند و با ما زندگی می کنند. از اینکه هر شب خسته از سرکار برگردم و با کلی مهمونی سر و کله بزنم خسته شدم. از اینکه نمی توانم برای خودم مستقل و راحت زندگی کنم و هرچه می خواهم بپوشم و هرچه می خواهم بخورم، خسته شدم.

مرد جوان ادامه داد"همیشه خانه و زندگیمان شلوغ است و خانواده همسرم اصلا مراعات حال ما را نمی کنند. آنها تصور می کنند خانه دخترشان هتل است که هروقت خواستند با هرکه دلشان خواست به آنجا بیایند و هرچقدر خواستند بمانند. من دیگر نمی توانم این وضع را تحمل کنم و تصمیم به جدایی دارم.

بعد از صحبت های این مرد، به دستور قاضی همسرش نیز به دادگاه احضار شد.‎
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
پر طرفدار ترین ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام