به گزارش پایگاه 598، پس از انتشار متن برجام و متن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، کارشناسان و صاحبنظران به بررسی این اسناد مهم پرداخته و انتقادات جدی خود به مفاد بخشهای مختلف آن را بیان کردهاند.
اکنون با گذشت حدود دو ماه از توافق وین، لازم است اشکالات اصلی موجود در هر یک از حوزههای مهم مورد توافق، جمعبندی و ارائه شود. در این راستا، گروه بینالملل خبرگزاری فارس، سرفصل اشکالات اصلی موجود در توافق وین را به تفکیک موضوع و به صورت مختصر و نکته وار، در سلسله گزارشی منتشر میکند.
در این سلسله گزارش -که در اندیشکده صدق تهیه شده است- تمرکز بر ارائه اصل اشکالات مهم موجود در هر حوزه و تبعات عملی مهم هر یک از این اشکالات برای کشور است، و تنها در موارد ضروری و مغفول، به بیان توضیحات مرتبط یا استنادات مطالب پرداخته شده است.
در بخش اول این گزارش، سرفصل 10 اشکال مهم مربوط به قطعنامه 2231 مورد بررسی قرار گرفت (+). بخش دوم این گزارش، ناظر به سرفصل اشکالات توافق وین در حوزهی غنیسازی و تحقیق و توسعه، و تبعات آن برای کشور است که در ادامه ملاحظه مینمایید:
1- صفر شدن ظرفیت غنیسازی ایران (حداقل از سال دهم اجرای برجام).
با توجه به لزوم از رده خارج کردن سانتریفیوژهای IR-1 تا سال دهم اجرای برجام، و عدم امکان استفاده از دیگر سانتریفیوژها در این زمان. در ادامه وضعیت سانتریفیوژهای کشور مطابق برجام به تفکیک ذکر شده است:
وضعیت 5060 سانتریفیوژ IR-1 فعال در نطنز:
* ایران اینها را فقط حداکثر 10 سال دارد. بعد از آن مجوز استفاده از این 5060 سانتریفیوژ IR-1 و به طور کلی سانتریفیوژ IR-1 را ندارد و باید آنها را از رده خارج (phase out) کند (بند 2 متن اصلی برجام).
* وضعیت حدود 14000 سانتریفیوژ IR-1 که انبار میشود (برای استفاده جهت جایگزینی با سانتریفیوژهای در حال استفاده):
بخشی از این سانتریفیوژها حین جمعآوری نابود میشود.
بخش باقیمانده از سانتریفیوژهای موجود در انبار، با توجه به نرخ خرابی سانتریفیوژهای فعال ایران (5060 دستگاه) طی حداکثر 10 سال تمام میشود (به جز حداکثر 500 دستگاه -آن هم در صورتی که ایران بتواند و بخواهد از امکان تولید خود استفاده کند-).
طبق برجام، طی 10 سال اگر موجودی انبار به زیر 500 دستگاه برسد، ایران میتواند نهایتاً تا رسیدن کل موجودی به سقف 500 دستگاه تولید کند. البته با توجه به از بین رفتن زنجیره تأمین سانتریفیوژ و مشغول شدن پیمانکارها و کارگاهها به کارهای دیگر و به صرفه نبودن تولید در حجم اندک و اینکه در انتهای 10 سال، ایران باید کلاً IR-1 را کنار بگذارد، این تولید اندک هم در هالهای از ابهام است.
وضعیت دیگر سانتریفیوژهای موجود (صنعتی شده) ایران (حدود 1000 دستگاه سانتریفیوژ IR-2m)
این سانتریفیوژها به مدت 10 سال انبار میشود (بند 29 ضمیمه 1 برجام).
طبق متن برجام، بعد از 10 سال (تا 15 سال) هم، ایران حق نصب و استفاده از آن را ندارد (بند 31 ضمیمه 1 برجام).
وضعیت سانتریفیوژهای دیگر
طبق متن برجام، بعد 10 سال (تا 15 سال) ایران حق نصب و استفاده از آن را ندارد (بند 31 ضمیمه 1 برجام) (گذشته از این، ایران اساساَ سانتریفیوژهای صنعتی شده به غیر از سانتریفیوژهای IR-1 و IR-2m ندارد).
همچنین آقای عباس عراقچی (معاون وزیر خارجه) در جلسه چهارم کمیسیون سیاست خارجی اعلام کرد که ساخت زیرساختهای IR-6 و IR-8 (که ایران از سال دهم آن را آغاز میکند)، چند سال طول میکشد و تکمیل تحقیق و توسعه این ماشینها بعد از نصب هم مدتی دیگر طول میکشد (+).
1044 سانتریفیوژ IR-1 موجود در فردو نیز طبق برجام تا 15 سال غنی سازی نخواهد کرد.
2- نداشتن برنامه صنعتی غنیسازی از روز اجرا و از بینرفتن زنجیرههای دیگر (غیر غنیسازی) مرتبط با صنعت هستهای
در واقع با پذیرش داشتن تنها 5060 سانتریفیوژ IR-1 *، ذخیره 300 کیلوگرمی و محدودیت غنیسازی تا 3.67 و ... از روز اجرای توافق، تنها یک دکور از صنعت هستهای باقی میماند که این امر اثرات مخرب مهمی در دیگر زنجیرههای مرتبط با صنعت هستهای خواهد داشت:
* رهبر انقلاب نیز در تیر ماه 93 در این زمینه هشدار داده بودند که: «طرف مقابل به دنبال این است که جمهوری اسلامی ایران را به 10 هزار سانتریفیوژ راضی کند»، اما اکنون در توافق نصف همان مقدار هم محقق نشده است.
توقف فعالیتهای ساخت و سازی مرتبط با غنی سازی، رآکتور اراک، تولید آبسنگین اراک، تولید میله سوخت و ... و به تبع آن تعطیلی و تغییر کاربری کارگاههای قطعهسازی و تأمینکننده و... مربوطه، بیکار شدن و تغییر شغل کارشناسان و متخصصین صنعتی مربوطه (که طی سالیان اخیر به تجارب ارزشمندی رسیده بودند)، دلسردی در دانشگاهیان مرتبط با این حوزه، و...
3- ارجاع به مفاد نامعلوم ؛ ارجاع مهمترین مباحث برنامه هستهای کشور (غنی سازی و تحقیق و توسعه) در برجام (بند 63 ضمیمه 1 برجام) به «برنامه بلند مدت غنیسازی و تحقیق و توسعه غنیسازی ایران» که مفاد آن نامعلوم است؛ و سکوت برجام پیرامون موارد مهم (که برخی از آنها به سند فوقالذکر ارجاع داده شدهاند و در برخی موارد هم کلاً سکوت شده؛ که این سکوت به معنای باز بودن دست ایران برای انجام فعالیت دلخواه خود در آن موارد نیست).
4- نرسیدن به حداقل نیاز کشور در زمینه توان غنیسازی (یعنی معادل سالانه 190 هزار سو برای تولید سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر) تا سالیان سال بعد از دوره محدودیت (و به طریق اولی، نرسیدن به توان تأمین سوخت لازم برای تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای مصوب مجلس).
5- بیفایده شدن کامل غنیسازی به مدت حداقل 15 سال با توجه به محدودیت موجودی (ذخیره) اورانیوم غنی شده که تنها 300 کیلوگرم میباشد؛ و اینکه ایران به انجام یکی از این دو کار با اورانیوم غنی شده (فراتر از 300 کیلوگرم) خود ملزم گردیده است: رقیق سازی یا فروش به خارج از کشور (بند 57 ضمیمه 1 برجام).
ناگفته نماند رقیقسازی محصول فرآیند غنیسازی به معنی بیفایده شدن روشن فرآیند غنیسازی و اتلاف انرژی و منابع است، و فروش این مقدار اندک (بر اساس قیمتهای فعلی بازار جهانی غنیسازی اورانیوم) سالانه تنها معادل حدود 170 میلیون تومان برای کشور درآمد ایجاد میکند که قابل مقایسه با هزینه تولید آن نیست.
همچنین با توجه به اشباع بودن بازار جهانی اورانیوم، در صورت امتناع طرفهای خارجی از خرید، تنها راه، رقیقسازی اورانیوم غنی شده خواهد بود.
6- منحصر شدن مکان غنیسازی و حتی تحقیق و توسعه غنیسازی و انبار همه سانتریفیوژهای جمعآوری شده به سایت نظنز (عدم استفاده از فردو و عدم اجازه ساخت یا استفاده از سایت جدید) حداقل تا 15 سال.
یکی از مضرات این موضوع، آسیب پذیری بیشتر و افزایش تهدیدات امنیتی مربوطه است.
7- عدم پذیرش و دریافت تضمین عینی در متن برجام برای برخورداری ایران از حقوق مصرح خود در NPT از جمله حق غنیسازی و تحقیق و توسعه غنیسازی، حتی بعد از دورهی محدودیتهای برجام.
8- پذیرش استثنا شدن ایران در بین همه کشورها در زمینه حقوق هستهای خود؛ ایران دیگر الیالابد نمیتواند به عنوان یک عضو عادی NPT از حقوق مساوی دیگر اعضا بهرهمند باشد. به عنوان مثال: حق بازفرآوری و تحقیق و توسعه آن، لزوم انتقال تمامی سوخت مصرف شده برای همه نیروگاههای تولید برق و تحقیقاتی به خارج، حق ایجاد تأسیسات جداسازی پلوتونیوم، نپتونیوم، اورانیوم از سوختهای مصرف شده (بند 17 و 18 و 19 و 20 ضمیمه یک برجام).
9- توقف تحقیق و توسعه به مدت حداقل 15 سال، در برخی حوزهها از جمله:
روشهای مختلف غنیسازی به جز سانتریفیوژ گازی (مانند غنیسازی لیزری که در این زمینه پیشرفت خوبی در کشور حاصل شده بود) (بند 81 ضمیمه 1 برجام).
حوزهی پلوتونیوم (هر گونه فعالیت برای تولید، ذخیره، و ...) که برای راکتورهای تولید برق نسلهای آینده مورد استفاده است (بند 20 و 25 ضمیمه 1 برجام).
حوزهی بازفرآوری، که با توجه به محدود بودن منابع اورانیوم و ارزشمند بودن مواد جدا شده، ارزش زیادی تولید میکند (محدودیت این مورد مادام العمر است) (بند 18 ضمیمه 1 برجام).
متالورژی، قالبگیری، فرمدهی، ماشینکاری پلوتونیم و اورانیوم و آلیاژهاشان، که در صنعت فضایی و موشکی و ماهواره نیز کاربرد دارد (بند 24 ضمیمه 1 برجام).
10- توقف و محدودیت تحقیق و توسعه روی ماشینهای سانتریفیوژ
ماشینهای IR-2m و IR-4 (که سانتریفیوژهای در آستانه تولید انبوه هستند):
زنجیره تحقیق و توسعه 164 تاییشان جمع میشود (بند 32 و 34 ضمیمه 1 برجام).
بر روی تنها 2 عدد جداگانه IR-2m آن هم فقط آزمایش مکانیکی میتوانیم انجام دهیم (بند 32 ضمیمه 1 برجام).
روی حداکثر 10 عدد IR-4 میتوانیم آزمایش همراه با تزریق گاز انجام دهیم (بند 32 ضمیمه 1 برجام).
ماشینهای IR-6 و IR-8 (که طبق اعلام مسئولان دولتی، ماشینهای اصلی هستند که بعد از دوره محدودیت قرار است مورد استفاده قرار دهیم):
تا 8.5 سال فقط زنجیره زیر 30 تاییشان را میتوانیم مورد تحقیق قرار دهیم و تحقیقات روی آنها تا 8.5 سال در همین حد متوقف خواهد ماند (بند 37 و 38 ضمیمه 1 برجام).
علاوه بر آن متن برجام دربارهی اجازه تحقیق و توسعه بر روی زنجیره بیش از 30 تایی سانتریفیوژهای IR-6 و IR-8 بعد از 8.5 سال نیز سکوت کرده است.
ماشینهای سانتریفیوژ دیگر (پیشرفتهتر از IR-8 یا سانتریفیوژهای با کاربرد غیر هستهای)
ساخت یک نمونه آزمایشی از آنها منوط به ارائه کامل به کمیسیون مشترک و کسب اجازه از آن خواهد بود.
گفتنی است پذیرش محدودیت بر روی انواع سانتریفیوژهای دیگر (به جز موارد ذکر شده در بندهای قبلی)، راه ایجاد محدودیت در صنایع پیشرفته دیگر کشور (مانند میکرو توربینهای صنعت برق) را نیز باز میکند (بند 43 ضمیمه 1 برجام).