در این اوضاع و احوال، یک سری تحرکات در شبکههای اجتماعی نیز مبنیبر تشویق مشتریان به «نخریدن خودرو» شکل گرفته که اگرچه نمیتوان آن را در رکود فعلی بازار چندان اثرگذار دانست، اما به هر حال این موضوع نشان میدهد دامنه اعتراض به خودروسازان، گستردهتر از قبل شده است.
بهعبارت بهتر، مشتریان این روزها شمشیر را از رو برای صنعت خودرو بستهاند، صنعتی که گردش مالی بسیاری دارد، یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی کشور طی یک سال گذشته بهشمار میرود و اشتغال قابلتوجهی را ایجاد کرده است.
هرچه هست خودروسازان روزهای سختی را از باب قهر مشتریان، پشتسر میگذارند و هرچند خود تقصیر زیادی از این بابت بر گردن دارند، اما پرسش اینجاست که آیا تعطیل کردن شرکتهای خودروسازی، چاره کار است؟ آیا ایران بدون خودروسازی، همان بهشتی است که مشتریان انتظارش را میکشند؟ و در نهایت اینکه در تعطیلی صنعت خودرو کشور، کفه ترازو به سمت اثرات منفی آن سنگینی خواهد کرد یا پیامدهای مثبت؟
پیش از آنکه به این پرسشها پاسخ بدهیم و به بررسی اثرات خوب و بد داشتن یا نداشتن خودروسازی در کشور بپردازیم، ابتدا باید بررسی کنیم که اصلا چرا مشتریان ایرانی در برابر صنعت خودرو موضع گرفته و به اصطلاح صفآرایی کردهاند.
دلایل قهر مشتریان با خودروسازی
اگر در شرایط فعلی گزارشی میدانی در مورد دلایل نارضایتی مشتریان از خودروسازی کشور تهیه شود، آنها بیش از هر مساله دیگری، دست روی سه شاخص اصلی، یعنی «قیمت»، «کیفیت» و «خدمات پس از فروش» گذاشته و نارضایتی خود را از عملکرد خودروسازان در این موارد اعلام خواهند کرد.
به اعتقاد کارشناسان، خودروسازان داخلی طی عمر حدودا 50 ساله خود، چندان نتوانستهاند عملکرد مناسبی در قیمت و کیفیت و خدمات پس از فروش محصولاتشان داشته باشند و از همین رو مشتریان معمولا از آنها ناراضی هستند.
عجیب اینجاست که طی سالهای اخیر، نارضایتیها بیش از پیش شده و حالا کار به جایی رسیده که بسیاری از مشتریان خرید خودرو را تحریم کردهاند.
از نظر بخشی از افکار عمومی ایران، خودروهای تولید داخل نه قیمت مناسبی دارند و نه کیفیت درخوری؛ همچنین در مورد خدمات پس از فروش نیز رضایت چندانی در بین مشتریان به چشم نمیآید و مجموعه این عوامل بهعلاوه مسائلی دیگر، شرایط سخت فعلی را برای غولهای جاده مخصوص رقم زده است. کارشناسان بر این باورند که قیمت و کیفیت و خدمات پس از فروش نامناسب، معلولی از عملکرد خودروسازان و البته فضای کسبوکار کشور است و هر دو عامل سبب شدهاند ایرانیها به یکی از ناراضیترین مشتریان بازار خودرو در جهان تبدیل شوند.
به اعتقاد کارشناسان، ایرانیها وقتی خودروهای تولید داخل را با محصولات خارجی مقایسه میکنند، کاملا به تفاوتهای آشکار کیفی و قیمتی آنها واقف میشوند و از آن سو به خوبی درمییابند که چه تفاوت فاحشی میان خدمات پس از فروش در خودروسازی ایران و جهان وجود دارد.
با این حساب، ایرانیها از این بابت حق دارند از خودروسازان کشور گلهمند باشند، زیرا داشتن خودرویی با قیمت و کیفیت و خدمات پس از فروش مناسب، حق طبیعی آنهاست، درست مانند سایر مشتریان دنیا.
با این حال اما برخی کارشناسان و البته خودروسازان بر این موضوع نیز تاکید میکنند که فضای کسبوکار در ایران و سایر کشورهای دارای صنعت خودرو، یکی نبوده و آشکارا متفاوت است، از همین رو نمیتوان انتظاری را که مثلا از فولکس واگن و جنرال موتورز و تویوتا داریم، از ایرانخودرو و سایپا هم داشته باشیم.
به باور کارشناسان، کشورهای دارای صنایع خودرو معتبر، نه تورم ایران را دارند و نه نرخ سود بانکی آن را؛ همچنین دولتها کمترین دخالت را در خودروسازی خود اعمال میکنند و قیمتگذاری نیز بهعنوان یکی از شاخصهای مهم، در اختیار خود شرکتهای خودروساز است.
هرچه هست، مجموعه این عوامل سبب شده خودروسازی در ایران چندان محبوب نباشد و بیش از آنکه مشتریانش را جذب کند، در راه دفع آنها قدم برداشته و از نظر بخشی از افکار عمومی، نبودن این صنعت بهتر از بودنش است.
اگر خودروسازی نداشته باشیم...
اما ببینیم حالا که صاحب صنعت خودرو هستیم، چه داریم و اگر نداشته باشیم، چه خواهد شد؟
ایران در حال حاضر یکی از بزرگترین بازارهای خودرو در آسیا بهشمار
میرود و حتی خودروسازان بزرگ دنیا نیز چشم به آن دوختهاند، بنابراین
نمیتوان ایرانیها را از این وسیله نقلیه محبوب محروم کرد. این بدان
معناست که اگر خودروسازی تعطیل شود، باید نیاز مشتریان ایرانی به خودرو را
از طریق واردات تامین و سالانه نزدیک به یک و نیم میلیون دستگاه خودرو
خارجی را به کشور آورد.
هرچند با توجه به توافق هسته ای و لغو تحریمها در آینده، واردات خودرو به کشور محدودیتی از بعد سیاسی ندارد و ورود خودروهای خارجی میتواند رضایت ایرانیها را فراهم کند، اما در عوض باید ارز بسیار هنگفتی برای تامین 5/ 1 میلیون خودرو موردنیاز، کنار گذاشت.
اگر فرض کنیم متوسط قیمت پایه یک و نیم میلیون خودرو خارجی که قرار است به ایران بیاید، 10 هزار دلار باشد، سالانه 15 میلیارد دلار ارز از کشور خارج خواهد شد، که البته باید میلیاردها دلار دیگر ارز نیز بابت تامین قطعات یدکی خودروهای وارداتی هزینه کرد.
با این حساب، یکی از حسنهای داشتن خودروسازی، عدم خروج میلیاردها دلار ارز از کشور است، آن هم در شرایط فعلی اقتصاد ایران که همین حالا نیز کلی ارز بابت واردات، هزینه میشود. حسن بعدی اما «خاصیت لکوموتیوی خودروسازی» است، چه آنکه صنایع بسیاری از ناحیه این صنعت ارتزاق میکنند و حتی حیاتشان به حیات خودروسازی وابسته است.
به اعتقاد کارشناسان، زمین خوردن خودروسازی، تبعات بسیار منفی و بزرگی بر
پیکره صنعت کشور خواهد داشت و اگر قرار به تعطیلی آن باشد، باید با برخی
صنایع دیگر نیز خداحافظی کنیم یا شاهد رکود آنها باشیم.
در واقع خودروسازی ایران نه فقط در خود، که در بسیاری دیگر از صنایع کشور نیز ایجاد اشتغال کرده و تعطیل شدنش به معنای از بین رفتن هزاران شغل خواهد شد و این اتفاق، تبعات اقتصادی و اجتماعی خاص خود را بهدنبال دارد. اما جدا از اینکه خودروسازی صنایع زیادی را بهدنبال خود میکشد، در رشد اقتصادی کشور طی یک سال گذشته نیز نقش غیر قابل انکاری داشته و با این حساب، با تعطیلی این صنعت، اقتصاد کشور نیز (حداقل در مقطع زمانی فعلی که با رکود تورمی درگیر هستیم) متضرر خواهد شد.
در مجموع مشخص شد که بودن خودروسازی در ایران، سه حسن بزرگ شامل «عدمخروج میلیاردها دلار ارز»، «ایجاد اشتغال» و «اثر مثبت بر رشد اقتصادی» دارد و با این حساب، نداشتن آن به خروج ارزی کلان از کشور و بیکاری و حتی شاید منفی شدن رشد اقتصادی خواهد انجامید.
با این تفاسیر، باید از افکار عمومی پرسید که آیا هنوز هم میخواهند دومین صنعت بزرگ کشور تعطیل شود؟